یهودیت، درست همانند اسلام و مسیحیت، به فرقهها و مذاهب مختلفی انشعاب یافته است. یکی از فرقههایی که در بستر یهودیت شکل گرفته، “قرائیم” نام دارد. تاریخِ پیدایش این فرقه به نیمههای قرن هشتم میلادی بر میگردد. طبق گزارشهای تاریخی، فرقهی قرائیم توسط عنان بن داود (متوفای 795م) در بغداد پایهگذاری شده است.
عنان بن داود یکی از روحانیان یهودی بود و در روزگار خلافتِ ابوجعفر منصور در بغداد میزیست. در آن روزگار، جامعهی یهودیانِ بغداد از سوی مقامی به نامِ “رأسالجالوت” رهبری میشد. رأسالجالوت مقامی دینی-سیاسی بود. این مقام از یکسو رهبریِ دینی یهودیان را بر عهده داشت و از سویی دیگر به عنوان نمایندهی سیاسی آنان در دستگاه خلافت نقش ایفا میکرد، و به طور کلی از نفوذ و اعتبار فراوانی برخوردار بود.
پس از درگذشت رأس الجالوت پیشین، بسیاری از یهودیان انتظار داشتند که این مقام به عنان بن داود برسد. اما شورای روحانیانِ یهودی، برادر کوچکتر او حنانیا بن داود را به این مقام منصوب کرد. ابوجعفر منصور نیز این انتصاب را مورد تأیید قرار داد. عنان که خود را برای این مقام از برادرش شایستهتر میدانست، حکم شورا را نپذیرفت و از انقیاد به مرجعیتِ رأسالجالوتِ جدید سر باز زد. عدهای از یهودیانِ بغداد نیز به طرفداری از او قد علم کردند و وی را پیشوای خود قلمداد نمودند. این اقدامِ جاهطلبانهی عنان، به نوعی، سرپیچی از دستور رسمی خلیفه تلقی گردید. به همین دلیل، منصور او را به زندان افگند و فرمانِ اعدام وی را صادر کرد.
اما در زندان، اتفاقی رخ داد که مسیر زندگیِ عنان و چه بسا تاریخ یهودیت را دگرگون ساخت. عنان در زندان با ابوحنیفه آشنا شد و تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. ابوحنیفه به عنان مشوره داد تا با خلیفه گفتوگو کند و به وی توضیح دهد که او هرگز مدعی مقام رأسالجالوت نبوده و فرقهای که او پرچم پیشوایی آن را بلند کرده، ماهیت کاملاً متفاوتی دارد.
عنان با کاربستِ این مشوره، خلیفه را قانع کرد که داعیهی او تهدیدی برای نظم سیاسی-دینی موجود نیست. با این استدلال، خلیفه متقاعد شد تا از مجازات عنان چشمپوشی کند و فرمانِ آزادی او را صادر نماید. پس از آزادی، عنان مسیر خود را از جریانِ اصلی یهودیتِ بغداد جدا کرد و فرقهی تازهای را پایهگذاری نمود که فرقهنگارانِ مسلمان از آن به عنوان “عنانیه” یاد کردهاند و بعدها به نامِ جنبش “قرائیم” شناخته شد.
فرقهی “قرائیم” از چند جهت با جریان اصلی یهودیت، یعنی یهودیت خاخامی یا ربانی، تفاوتهای بنیادین دارد. نخستین تفاوت این است که رهروانِ این فرقه تنها به تَنَخ (کتاب مقدس عبرانی شامل تورات، نِوییم و کِتوییم) پایبند اند و تلمود را یکسره مردود میشمارند و سنتها، روایاتِ شفاهی و تفاسیر خاخامیِ موجود در میشنا و گِمارا را فاقدِ اعتبار میدانند.
دومین ویژگی بارز قرائیم تأکید بر اجتهاد فردی و عقلانی است. قرائیم در زبان عبری از ریشهی قرائت برگرفته شده است. بر این اساس، این فرقه هر یهودی را موظف میداند که خود تورات را مستقیم و بیواسطه قرائت کند و بر اساس فهم شخصیاش احکام دینی را استخراج نماید و از اتکا و اعتنا به تفسیر خاخامها اجتناب ورزد.
تمسک به رأی و قیاس یکی دیگر از ویژگیهای قرائیم است. همانطور که حنفیان در فقه اسلامی از رأی و قیاس برای حل مسائل نوظهور بهره میبردند، رهروانِ فرقهي قرائیم نیز برای استنباط احکام تورات و تطبیق آنها بر زندگی روزانه به سازوکار قیاس متوسل میگردند.
یکی دیگر از ویژگیهای فرقهی قرائیم، تأویلگرایی و تعلیلمحوری است. رهروان این فرقه بر این باورند که تورات نباید صرفاً بهصورت ظاهری تفسیر شود، بلکه بایستی بافت زمانی، زبانی و تاریخی آن مورد سنجش قرار گیرد و با بهرهگیری از سازوکار تعلیل، علت هر حکم و مقصدِ هر آموزهی کشف گردد. تأویلگرایل و تمسک به سازوکار تعلیل رهروان این فرقه را قادر میسازد تا تورات را با توجه به شرایط زمانی و مقتضیات عقلانی زمانهی خود تفسیر کنند و از پذیرش کورکورانهی سنتهای تلمودی و روایات خاخامی سر باز زنند.
ما وقتی معارف قرائیم را از نظر میگذرانیم، ردپای تأثیرِ ابوحنیفه را بهوضوح در آن میبینیم. آبراهام یاکولویچ هارکوی، تاریخنگار و خاورشناس یهودیتبار روس، در دانشنامهی یهودی (Jewish Encyclopedia) از نقش برجستهی ابوحنیفه در تشکیلِ آموزههای اصولی قرائیم و تکوین شخصیتِ فکری عنان بن داود سخن میگوید. به گفتهی هارکوی، اصول فقه قرائیم، از جمله تأویلگرایی، بهرهگیری از اجتهاد عقلی و تمسک به سازوکار قیاس عمیقاً تحت تأثیر اندیشههای ابوحنیفه شکل گرفتهاند.
گاه تاریخ حوادث شگفتآوری را رقم میزند. شاید اگر عنان بن داود در زندان با ابوحنیفه رویاروی نمیشد، سرنوشت او به گونهای دیگر رقم میخورد و چه بسا جان خود را از دست میداد، بیآنکه فرصتی برای پایهگذاری فرقهی قرائیم داشته باشد. و اگر فرقهی قرائیم هرگز پدید نمیآمد، یهودیت از میراث گرانبهای نقد سیستماتیکِ تلمود و آسیبشناسیِ سنتها، روایات و تفاسیر خاخامی بیبهره میماند. این دیدار سرنوشتساز نه تنها زندگی عنان را دگرگون ساخت، بلکه جریانی ارزشناک و نیرومند را در تاریخ یهودیت رقم زد که تأثیرات آن تا امروز باقی است.
پ.ن: این مطلب را در منابع مختلفی، اعم از یهودی و اسلامى، خواندم. این یکی از منابع یهودی است که به این موضوع پرداخته: