مقالات اجتماعی

مذهب طالبان (2)

نویسنده: خواجه بشیراحمد انصاری

پیشگفتار

حدود بیست و هفت سال پیش حوزه جنوب غربی افغانستان شاهد پیدایش گروهی بود كه خود را «طالبان» یعنی دانش آموزان امور دینی نامیده و از آن زمان تا امروز منطقه و جهان را سخت به خود مشغول نگه داشته اند. با آنكه طالبان از همان آغاز پیدایش شان هویت و مشروعیت خویش را برخاسته از مذهب دانستند، ولی نه سنی ها و نه هم شیعیان افغانستان در درازای تاریخ یک هزار و چهار صد ساله اسلام در سرزمین شان نه چنین رفتار و برداشتی از مذهب را تجربه نموده اند و نه هم چنین چیزی را در حافظۀ تاریخی خویش داشته اند. پرسش هایی که در این زمینه مطرح می شوند آنست كه طالبان چه کسانی اند، چه ماهیتی دارند، کدام اوضاع در تكوین شان نقش بازی نموده، تحت چگونه شرایطی به وجود آمده، کدام فعل و انفعالی ظهورشان را تسریع بخشیده و آیا ظهور گروهی با چنین ویژگی ها امری طبیعی بوده است، و پرسش اخیر اینكه طالبان به کدام مکتب اعتقادی ارتباط دارند؟

از بدو تأسیس طالبان تا امروز سخنان زیادى در رابطه به مذهب اعتقادى این گروه گفته شده، گاهی آنها به مذهب حنفی نسبت داده شده اند وزمانی به نهضت دیوبند. با آنكه گروهی از رهبران این حركت در مدارس حنفی دیوبندی درس خوانده اند ولی آیا مشرب سیاسی برخاسته از اعتقاد دینی گروه طالبان با اصول پایه هاى اعتقادى اهل سنت به صورت عموم و احناف به صورت خصوص، و مؤسسۀ دیوبند به صورت اخصّ همخوانى دارد؟ اگر همخوانى ندارد، پس این گروه را با كدام مكتب اعتقادی در تاریخ مسلمانان مى توان مقایسه نمود؟ نگاشته حاضر پاسخیست به پرسش های بالا و کاوشیست مختصر در زمینه ریشه یابی باورهای اعتقادی این حركت نظامی- دینی.
سنجش و ارزیابی طالبان در میزان مذهب حنفی و مؤسسه دیوبند كار چندان مشكلی نیست زیرا هم اصول پایه های فقه حنفی در یك هزار و دو صد سالی كه از عمر این مذهب می گذرد با همه جزئیاتش تدوین گردیده، هم تاریخ یک و نیم قرن دارالعلوم دیوبند، اصول فكری و هویت بنیان گذاران آن هویدا بوده، و هم جنبش طالبان در تاریخ بیست و هفت ساله شان چه در تئوری و چه در عمل، چه در اریكۀ قدرت و چه در پایگاه مخالفان حكومت، خود را به جهان معرفی نموده اند.
در مسیر یک هزار و چهار صد سالی که از عمر اسلام می گذرد؛ مذاهب گوناگونی در دامان این دین زاده شدند و رشد نمودند که می توان از شیعه، اهل سنت، معتزله، اشاعره، ماتریدیه، اهل رأی، اهل روایت، مذاهب چهارگانه اهل سنت، ظاهری ها، زیدی ها، اسماعیلی ها، مذهب طبری و دیگر مذاهب اسلامی نام برد، ولی طالبان با هیچ یک از این گروه ها ارتباطندارند. تاریخ معاصر مسلمانان نیز شاهد پیدایش گروه های سیاسی مختلفی بوده که می توان از نهضت های اخوان المسلمین، حركت سلفی ها، جماعت اسلامی، جماعت تبلیغ، جنبش آیت الله خمینی، نهضت نورسی و شاخه ای آن و حزب عدالت و توسعه و امثال آن نام برد اما طالبان با هیچ یک از این جنبش ها نیز پیوندی ندارند. پرسشی که باز مطرح می شود این است که طالبان کیستند و چیستند، و ریشه های این اندیشه در کجا نهفته است؟
به باور این نویسنده، ریشه های اعتقادی طالبان تنها به یک گروه مذهبی در تاریخ مسلمانان منتهی می شود که نشانه های ظهورشان در عصر خود پیامبر اسلام(ص) به چشم می خورد؛ گروهی كه سپس به نام «خوارج» شهرت حاصل نمود، چه طالبان خود را مربوط به این شجره اعتقادی بدانند و یا ندانند و چه خود آن را احساس نمایند و یا احساس ننمایند. اگر نیک نگریسته شود طالبان چیزی جز کپی برابر با اصل خوارج نیستند، زیرا مشخصات روانی، بستر اجتماعی، شیوه تفكر، اخلاق سیاسی، و حتی شکل و شمایل ظاهری طالبان و خوارج شباهت های شگفت انگیزی با هم دارند که در این نبشته سعی خواهیم نمود تا به مقایسه آنها بپردازیم.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا