تحلیل و تبصره سیاسی

گروه طالبان و اجبار امامه به دانش آموزان

دکتر عمر جویا

گروه طالبان و اجبار امامه به دانش آموزان

شنیدم که طالبان در مکاتب دولتی پوشیدن پیراهن و تنبان (لباس عُرفی شبه‌قارۀ هند) و لنگی را اجباری ساخته اند. از مفتی‌های طالبان دو سوال دارم:

1) در کدام یک از کتابهای متقدمین احناف نوعیت لباس از امور تعبدی (و نه از امور عُرفی) وصف شده اند و برای عمامه پوشیدن در خارج از نماز حکم «وجوب» را داده باشند که شما حالا پوشیدن اینها را بر مردم «اجباری» می‌سازید؟

من تا هنوز در هیچ یک از کتابهای ظاهر الروایه (کتابهای امام محمد شیبانی که آرای امام ابوحنیفه، امام ابویوسف و امام شیبانی در آن نقل گردیده اند)، متون فقهی (چون مختصر طحاوی، مختصر کرخی، مختصر قدوری، الفقه النافع، بدایة المبتدي، کنز الدقائق، وغیره)، و شروح متقدمین بر این متون (المبسوط سرخسی، بدائع کاسانی، الهدایۀ مرغینانی…)، هرگز سخنی در باب نوعیتِ لباس و حکم وجوب و حتی استحباب برای آن‌ها ندیده ام.

در این کتاب‌ها، زمانی که از حکم اِحرام در حج یاد میکنند، از نپوشیدن قمیص (پیراهن)، سراویل (شلوارها) و عمامه (لنگی) یاد میکنند، ولی اگر پوشیدن این‌ها با مشخصات معین و با نوعیت‌های مشخص در خارج از ایام حج واجب و مستحب می‌بود، چرا هرگز ائمه احناف در کتب اساسی فقهی خود چیزی ازین‌ها ذکر نکرده اند؟

تنها در باب کلاه پوشیدن، در کتاب «خزانة الفتاوی» (از قرن هفتم هجری) آمده است که: «لا بأس بلبس القلانس» (باکی در پوشیدنِ کلاه نیست). «لا بأس» (باکی ندارد) بر «مباح» بودن یک عمل دلالت میکند؛ مباح آنست که نه در انجام دادن آن ثواب است و نه در ترک کردن آن گناه.

حالا اگر شما چند حدیثی را که دربارۀ عمامه نقل گردیده اند دلیل بیاورید و حکم وجوب و استحباب را از این احادیث استنباط کنید، سوال اینجاست که چگونه امام ابوحنیفه، امام ابویوسف و امام محمد شیبانی در یکی از مهم‌ترین مسائل، حکم وجوب و استحباب را در چنین احادیث تشخیص داده نتوانستند، ولی حالا شما (یا چند تن از متأخرین احناف از سه صد سال قبل) چنین حکمی را به اثبات می‌رسانید؟ گویا امام ابوحنیفه، امام ابویوسف و امام شیبانی در یکی از مهم‌ترین امور دینی غفلت ورزیدند و خطا کردند، و حالا شما خطای آنها را تصحیح میکنید؟

حقیقت اینست که شما از مذهب حنفی به فرسنگ‌ها دور استید، ولی کاذبانه از نام این مذهب برای خود مشروعیت‌طلبی میکنید. صادق باشید و مردانه اعلام کنید که ما حنفی نه بلکه اهل حدیث استیم. ولی باز هم شما در تنگبینی و ظاهرگرایی تان از سائر مناهج اهل حدیث امروزی هم افراطی‌تر می‌باشد.

2) اگر طالبان بگویند که اصل برای ما مخالفت با نوعیت پوشش غربی‌ها است، از آن‌ها می‌پرسیم:

در کتاب الأصل امام شیبانی و دیگر کتابهایی چون المبسوط سرخسی، الهدایۀ مرغینانی و بدائع کاسانی، از لباس‌های «رومی» و «فارسی» در فصل‌های بیع و اجاره، یاد شده اند. مثلاً گفته شده که اگر شخصی به خیاط تکه/پارچه بدهد و به او بگوید که اگر این را «لباس فارسی» بدوزی، برایت یک درهم میدهم، و اگر این را «لباس رومی» بدوزی، برایت دو درهم میدهم این معامله جائز است. اصلِ این رأی از امام زفر می‌آید.

حالا از مفتی‌های طالبان می‌پرسیم که آیا پوشیدنِ لباس‌های رومی در آن زمان مشابهت با غربی‌ها (رومی‌ها) را به اثبات نمی‌رساند که حالا امروز به اثبات می‌رساند؟ آیا پوشیدن لباس‌های فارسی مشابهت با مجوس و زردشتی‌ها را به اثبات نمی‌رساند؟

امام زفر، امام شیبانی و مجتهدینی چون سرخسی، مرغینانی و کاسانی در دوختنِ لباس‌های رومی و فارسی و در خرید و فروش لباس‌های رومی و فارسی هیچ مشکلی نمی‌دیدند اما حالا بر اساس اصول شما پوشیدن این لباس‌ها به اثبات مشابهت به کفار می‌انجامد؟

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا