کار جانانه بارور: دیپلوماسی فرهنگی سیاسی در حضور قوی ترین مرکز فرامنطقه ای قدرت
نوشته: دکتر هجرت الله جبرئیلی
نجیب بارور شاعر معروف و شناخته شده ای است که شعرش از پنجشیر تا سمرقند، از کوهستان تا پاکستان، از دوشنبه تا تهران، از کابل تا زابل، از بخارا تا ننگرهار، از شیراز تا هرات، از واشنگتن تا مسکو خوانده مي شود.
موسیقی دانان و آواز خوانان بر شعر او آهنگ میسازند و جنگ جنگ پارسی او را صدا میشوند. دخترکان نوباوه هویت شناس با صدای قهرمانانه شان هویت خود را در بخارا با شعر او بیان می کنند. کودکان با پکول احمدشاه مسعود مردانگی و جنگ آوری و مقاومتگری خود را با شعر او به نمایش میگذارند.
بارور با دقت و با توجه بر توانایی فطری خود، محوریترین و موثرترین زبان تمدن پارسی یعنی زبان شعر را انتخاب کرده است. با زبان شعر آهنگین، با الگوها و نمادهای پارسی، خراسانی و ایرانی، سخن دل خود را بیرون می کشد و شهروند و شهریار را مخاطب قرار میدهد.
این تنها زبان شیوا و رسای او نیست که از او یک روشنفکر به تمام معنا هویت طلب ساخته است، بلکه شجاعت و دلاوری و زبان آوری و جسارت مثبت او نیز است که او را یک سر از دیگر شاعران و محافظه کاران بلند ساخته است.
او در این بیست و اندی سال اخیر زبان یک جمعی بزرگ هویت طلب است. او هویت تاجیکی، هویت پارسی، هویت خراسانی، هویت ایرانی و در یک کلمه یک تمدن را صدا میزند.
افسوس که رهبری پارسی زبانان در بیست سال اخیر در دستان کسانی بود که از ابراز و بیان هستی هویتی خود می هراسیدند تا از ریاست و وزارت و مشاورت و دالر محروم نشوند، ورنه شعر و صدا و سخن بارور توانایی این را داشت که پیش گام و پیش آهنگ یک جنبش هویت طلب سرشار از شور و شعار و شعور برای به تحقق رساندن آرزوهای او باشد.
این بار بارور کار را از بیداری ملتهای پارسی زبان و محافل روشنفکرانه فراتر برد. او که شعرش و تلاشهای صدها و هزاران روشنفکر هویت طلب در روزگار نزدیک فضای حاکم سیاست افغانستان را هویت طلب خواهد ساخت و فضا را بر سیاستگران محافظه کار ترسوی کرسی طلب تنگ خواهد کرد، شعرش را در قوی ترین مرکز قدرت فرامنطقهای پارسی زبانان یا در یک کلام ایران و خراسان بزرگ به ابزار دیپلوماسی سیاسی فرهنگی تبدیل کرده است.
بارور با این شعر حماسی و نمادین به گفته عبدالحسین زرین کوب هویتی تمدنی ای را که از زردشت و جمشید و بزرگمهر و کوروش و … شروع شده و به فردوسی و حافظ و سعدی و سنایی و خلیلی و شاملو و شهریار رسیده است، ندا کرد.
او جانمایه اصلی تمدن ایرانی اسلامی و چه بسا خراسانی اسلامی را که به گفته مولانا جلال الدین بلخی نماد پهلوانی آن رستم و حیدر است به خوبی به نمایش گذاشت.
از منظر دیپلوماسی سیاسی فرهنگی، در این روزگاری که ساحه بر فرزندان مقاومتگر از هر سو تنگ شده می رود، به گوش رهبر یک قدرت فرا منطقهای رساند. به گوش مرکز تصمیم گیری و تصمیم سازان جمهوری اسلامی رساند. کاری را که او کرد، در ظرف این چند سال ، ده ها سیاستگر و سیاستمدار و نظامی و روحانی نتوانسته بودند بکنند.
آری، کار بارور ادامه خواهد داشت و زبان او بیشتر از پیش رساتر و بران تر خواهد شد. در واقع امروز او فشرده و خلاصه شاهنامه فردوسی را بیان کرد و روح فردوسی را شاد ساخت.