شعر

پیشینه شعر مقاومت در افغانستان

صادق حسینی

پیشینه شعر مقاومت در افغانستان

شعر مقاومت، ستیزه جویی عریان و صریح و آگاهانه علیه استبداد و بی عدالتی ها است و دفاع ارزشمند از ارزش هایی است که در معرض هجمه های استبدادی قرار گرفته است . شعر مقاومت زیبایی های برخواسته از حماسه های بر ضد استبداد را برای نسل های پس از عصر مقاومت منتقل و ماندگار می سازد. جان های خسته از رویا رویی  با استبداد، هر گاه جراحت بردارند خون جاری از آن در هیات کلمات ملتهب و گداخته شعر، شکل می گیرد.

واکنش های عاطفی وقتی باخشم مقدس عجین شود حماسه خواهد شد و حماسه ها در قاب شعر مقاومت جاودانه و پایدار می ماند.

و رود شعر مقاومت در محاورات روزانه مردم، بیداری ممتد و ترصد توام با دانایی و بصیرت را در زوایای پیدا و پنهان زندگی جامعه ساری وجاری می سازد و به مثابه تازیانه آماده برای فرود آمدن است؛ تا کرختی را ازپیکره ساکت  جامعه همواره  دور سازد.

در فرهنگ  و آموزه های دینی ما شالورده و زیر بنای مقاومت و پایداری در برابر بیداد، باور های عمیق اعتقادی است؛  هرگاه مقاومت از بستر آرام عقیده، برخیزد تمام فرهنگ و زوایایی پیدا و پنهان جامعه را فرا می گیرد آن گاه هرآنچه از عزم جمعی  جامعه بر خیزد صبغه عقیده و جهاد خواهد داشت و بعد، شعر مقاومت زاده ایمان و عمل صالحی که فرا تر از نماز و روزه ، حج و زکات است، می شود  و بر تری عمل مقاومت فرا تر از هر عمل صالحی خواهد بود؛ چناکه پیامر اکرم(ص) می فرماید( افضل الجهاد کلمه حق عند سلطان جائر) برترین جهاد گفتن حرف حق در برابر پادشاه ستمگر است (حدیث نبوی).

شعر مقاومت در افغانستان صورت جریانی آن اگرچه پیشینه کوتاه دارد و از ده های اخیر حوادث سیاسی و اجتماعی افغانستان بصورت جریان نو و پویا عرض اندام کرده، اما قبل از شکل گیری این نحله ی ادبی، چهره های مبارز و ستیزه جو واکنش های ادبی برخواسته از روح مقاومت در برابر استبداد داخلی و تجاوز بیگانگان در خاک ما بروز داده اند و از پای مقاومت مردم افغانستان و صدای اعتراض شان علیه تجاوز  بیگانگان و استبداد داخلی در کلام شاعران به تدریج برجسته از می شود.

از عمر شعر مقاومت به معنی پایداری آن که  به یک نحله و جریان ادبی راه افتاده، تنها چنده ده گذشته است. این جریان از دوره مشروط خواهی در افغانستان به بعد، قابل رد یابی است نخستین سکاندار این جریان شعری که از ابزار شعر به عنوان سلاح مبارزه و اعتراض علیه استبداد بهره بیشتر برد شهید سید اساعیل بلخی بود.

عرق مقاومت در کلام ایشان از ایماء و اشاره بیرون آمد و بطور عریان و صریح علیه بیداد حکومت آل یحی به خروش آمد.

این روند رو به رشد در ادبیات مقاومت به زودی به مبارزات و جهاد برحق مردم افغانستان علیه الحاد و تجاوز پیوست.

اینک پنچ ده است که شعر مقاومت به پای دیگر حوادث  و تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان به حیات خود ادامه داده است و این عمر پنجا ساله اش به بخش های متفاوت قابل تقسیم و ارزیابی است در شماره بعد این مجله به بخشی از ان خواهیم پرداخت.

روح الامین امینی

درخت ها

درخت ها چه قشنگ و چه ساده میمیرند
درخت ها همگی ایستاده می میرند

درخت ها به وطن سخت سخت پابندند
درخت ها به همان جا که زاده می میرند

درخت ها غزل انتظار را خواندند
و عاشقانه در آغوش جاده میمیرند

هجوم باد چنان وحشیانه است که دست
تکان به جانب فردا ندارد میمیرند

ولی دریغ که این بار مرگ زیبا نیست
درخت ها همگی اوفتاده می میرند

عبد السميع حامد

| قایق به آبخست شقایق….

یک روز استخوان زمستان شکستنی است
خرگاه برف و خواب گلستان شکستنی است

کابوس خشکسال از اندیشه درخت
در معبر مسلسل باران شکستنی است

زنجیر تیغدیس یخ از پای جویبار
با دست زردهشت بهاران شکستنی است

با انفجار جمجمه سرخ آفتاب
دندان سنگواره زندان شکستنی است

قایق به آبخست شقایق رسیدنی
دیوار موج و سنگر طوفان شکستنی است

گر عشق یاوری کند از کوه مشت ما
کوهان سخت فاجعه آسان شکستنی است

خالده فروغ

| تمام شد شطرنج

چرا نمی شنود رستمی کلام تو را
نبود زال زری سرنوشت سام تو را

به زیر بالش تاریخ نقش خونین بست
و ریختند اگر اشکهای مام تو را

به نام آهن آیینه ات معامله شد
کنون ترانه گمگشتگی است کام تو را

بچید شاه و وزیرت تمام شد شطرنج
و کیش گفت از این تخته تا تمام تو را

به دست بازی بازیگران رها کردند
درخت صلح تو را سیب سرخ نام تو را

به هوش باش که فرعون هست موسی نیست
و قطع میکند از راه عشق گام تو را

کنون که سوخت سرانگشتهای روزانت
کنون که بردند استارگان شام تو را
غرور گردنهٔ شرق ایستاده بمیر!
که تا بگیرد آزادی انتقام تو را

سید فضل الله قدسی

ا قبله دیدار

این خاک لاله گون که فراتر از باور است
باور کنید قبله دیدار دلبر است

دامان پرطراوت این خاک سال هاست
آغوش صد بهار، گل سرخ پرپر است

آری زمان وصلت جانان به یمن عشق
اینجا ز عمر ثانیه ها نیز کمتر است

آکنده آسمان طربناک جبهه ها
از موج پرصلابت الله اکبر است

دیگر به چشم بادیه منگر به این کویر
کاین ریگزار تشنه کنون لاله پرور است

اینجا دلی به وسعت دریا هزارهاست
هر یک از نور مهر جماران منور است

در کوچه باغ خاطره پیچید این صدا
کاین فصل فصل رستن گلهای باور است

تنها مدان رسول زمان را که همرهش
صدها هزار میثم تمار و بوذر است

آری، سفر به عالم قدسی از این دیار
هر لحظه از شکفتن دلها میسر است

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا