تحلیل و تبصره سیاسی

پیامد های ترور خلیل الرحمن حقانی غلجایی!

نویسنده: شمس الدین حامد

سیاست مداران پشتون می پندارند حق، زعامت و حاکمیت متعلق به پشتون ها است. آن ها استدلال می کنند که در افغانستان اکثریت اند، باید قدرت در دست آن ها (پشتون ها) باشد. تاریخ افغانستان با آغاز اقتدار پشتون شاهد درگیری ها، کشمکش های خونینی میان قبایل درانی و غلجایی و همچنان رقابت درون قبیله ای این دو بوده است.
این نزاع ها از آغاز حاکمیت پشتون ها در افغانستان اکثرن بر سر تصرف، اراضی بیشتر در گذشته و نوع پیش رفته و مدرنش کش مکش بر سر تصاحب قدرت بوده است. اگر اشتباه نکنم غلجایی ها از آغاز اقتدار پشتون ها در افغانستان پنج بار به قدرت رسیده اند و درانی ها بیش از غلجایی ها قدرت را در اختیار داشته اند. ترور خلیل الرحمن حقانی نیز در راستای منازعه ی قدرت قابل توجیه بوده و احتمالاً سر زخم خونین کهنه‌ی این کش مکش را باز نموده است.
ترورخلیل الرحمن حقانی صرف نظر از اینکه چه گروه و دستگاهی آن را انجام داده است، یک مسله را روشن ساخت که حقانی ها و قندهاری‌ها در مقابل هم قرار گرفته اند. حقانی ها به تازگی انگشت اتهام را مستقیماً به سوی ملا هبت الله رهبر گروه طالبان نشانه گرفته اند و او را مسئول، ترور خلیل الرحمن حقانی می دانند. این تقابل با توجه به تاریخ گذشته‌ی آن میان درانی ها و غلجایی ها احتمالاً، خونین و غیر قابل مهار خواهد بود. گفتنی است که اختلاف میان هبت الله و حقانی ها از نخستین روز های امارت به اصطلاح اسلامی در کابل کلید خورده است.

خلیفه خواندن سراج الدین حقانی از سوی هوا خواهان اش خودبیان گر رقابت بر سر رهبری حاکمیت افغانستان با قندهاری‌ها بوده به مذاق ملا هبت الله خوش نیامده است. انتقادات  علنی و گاهی پساپرده سراج الدین حقانی از عملکرد ملا هبت الله در مجالس عمومی، خشم رهبر گروه طالبان را بر انگیخته است. ملاهبت الله درواکنش به انتقادات سراج الدین حقانی صلاحیت های او را در وزارت امور داخله صلب و به صدر ابراهیم معاون حقانی سپرد و کار تا جایی کشیده که رهبر طالبان ریس دفتر حقانی را بدون، مشوره‌ی حقانی برخلاف قانون تعیین کرد.

سراج الدین حقانی وزیر داخله‌ی طالبان با وجود فشار های روز افزون ملاهیبت الله دست از، انتقادات عملکرد رهبرطالبان قندهاری نکشید و آن را تشدید بخشید. نشر فیلم، لواط ریس برق کابل ازسوی حقانی ها و دستگیری برادر علم گل حقانی از نزدیکان حقانی عین، شراب نوشی اوج این اختلافات را به نمایش گذاشت. ترور خلیل الرحمن حقانی کاکای سراج الدین حقانی که کلانی و رهبری قوم حدران را به عهده داشت این اختلافات را در فاز در گیری برده است. عدم اشتراک ملاهبت الله رهبر قندهاری ها در جنازه‌ی خلیل حقانی و سپس نرفتن به فاتحه‌ی خلیل حقانی کار را به دشمنی آشکار و غیر قابل بازگشت کشیده است.
تعیین فرزند خلیل الرحمن حقانی به جای پدرش به عنوان وزیر مهاجرین از سوی بزرگان قوم و اقدام غافل گیرانه ی ملاهیبت الله در تعیین وزیر جدید مهاجرین کار را به مراتب برای حقانی ها سخت ساخته است.

حقانی ها به ویژه سراج الدین حقانی با کشته شدن کاکایش که مدعی است او را، رهبر طالبان ترور کرده در برابر ملا هیبت الله رهبر طالبان چه خواهد کرد؟
آیا سراج الدین حقانی با قندهاری‌ها به رهبری ملاهبت الله وارد جنگ خواهد شد؟
آیا سراج الدین حقانی توان مقابله و جنگ در برابر قندهاری‌ها را دارد؟
به باور من سراج الدین حقانی قطعاً انتقام خلیل الرحمن حقانی کاکایش را از رهبر طالبان خواهد گرفت اما نه با درگیری مستقیم و مسلحانه.
تاجایی که من می دانم سراج الدین حقانی توان جنگ مستقیم با نیروهای قندهاری را ندارد مگر این که سراج الدین حقانی بتواند، مخالفان عملکرد ملاهیبت الله را در محور خودش جمع کند. حقانی هاباتوجه به پیشنه و مهارت درحملات، انتحاری باملاهبت الله وارد جنگ خواهند شد و با، ترور افراد نزدیک به ملاهبت الله انتقام کاکایش را خواهد گرفت. با ترور، خلیل الرحمان حقانی و آغاز درگیری میان درانی ها به رهبری ملاهبت الله و غلجایی ها به رهبری حقانی ها می توان پیش بینی کرد که حاکمیت این گروه به چالشی جدی مواجه شده است. ظلم، ستم، فقر، بیکاری، زندانی ساختن مدام مردم و محکمه ی صحرایی در حاکمیت طالبان اوج نارضایتی را از این گروه به وجود آورده است. عدم به رسمیت شناختن حکومت طالبان از سوی جامعه ی جهانی و بر خورد تاکتیکی همسایه ها با طالبان، یأس و سرخوردگی و ناامیدی در میان طالبان را شدت بخشیده است.
اطلاعات موثقی وجود دارد که سران طالبان نسبت به دوام حاکمیت شان باور ندارند از این رو از شش ماه به این سو اقدام به خرید خانه در کشور، ترکیه کرده اند. افراد سطح پائین طالبان نیز از دوام امارت مایوس اند و دست به زر اندوزی، چور و چپاول می زنند. وضعیت کنونی طالبان همانند دوران اشرف غنی است. از سوی هم اکثریت افراد طالبان از ترس، انتقام گیری مردم به خاطر ظلم و ستم شان به دنبال فرار و یا تماس با مخالفان این گروه اند.
در زمان نظام جمهوریت زنگ چور نواخته شده بود و همه ی سران حکومت به ویژه در دوره ی ریاست جمهوری اشرف غنی غرق در انواع فساد شده بودند. وزیران، روسای ادارات نظامی و ملکی اکثرن به دبی می رفتند و اگر در داخل هم بودند در فکر دزدی و چپاول می بودند. سران طالبان و افراد پائین رتبه ی این گروه نیز به بیماری ماموران فاسد غنی گرفتار شده و هر کدام سه تا چهار زن گرفته و مصروف چور و چپاول اند. تفاوت امروز با دیروز جمهوریت در این است که در آن زمان طالبان به عنوان دشمن نظام جمهوریت از وضع آشفته و آگنده از، فساد ماموران غنی به نفع خود استفاده کردند.
طالبان در آن زمان در همه ی بخش های دولت نفوذ کرده بودند که این امر با خروج نیروهای، امریکا زمینه را به سادگی برای سر نگونی حکومت سه نفره‌ی غنی فراهم ساخته بود.
متاسفانه در حاکمیت امارت به اصطلاح اسلامی طالبان هیچ جریان سیاسی و نظامی فعال و توانای مخالف طالبان وجود ندارد تا از وضع پیش آمده برای سرنگونی، حاکمیت طالبان استفاده کنند. سران سیاسی و نظامی افغانستان منتظرحمایت غرب و سرنگونی طالبان توسط آن ها اند. این فراری های نظام جمهوریت و غیر جمهوریت بسیار درمانده و ایزوله شده اند و هر شب خواب مذاکره و تعامل با طالبان را می بینند.
به هرحال پیامد ترور خلیل الرحمان حقانی وزیر امورمهاجرین طالبان مجب تعمیق، اختلافات میان قدرت، طلبان غلجایی و درانی خواهد شد و عمر حکومت ظالم و ستمگر طالبان را کوتاه خواهد کرد. در ماه های آینده احتمالن فشار بر طالبان از سوی اداره ی ترامپ افزایش خواهد یافت و جبهات نظامی از وضع پیش آمده برای سرنگونی امارت غیر اسلامی و سیا استفاده خواهند کرد.
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا