بخش هفتم
ارمغان معنوی روزه داری
حدیثی از پیامبراکرم )ص( نقل شده است که فرموده اند:« رب صائم لیس له من صیامه الاالجوع
ورب قائم لیس له من قیامه الاالسهر ») روزه دارانی اند که ارمغان روزه داری شان فقط گرسنگی است و شب زنده دارانی اند که محصول شب زنده داری شان فقط بی خوابی می باشد (گرسنگی روزه دار نشانۀ بر یک تحول درونی برای او میباشد و اگر این نشانه درست نباشد، روزه دار هیچ محصولی از «گرسنگی» خود برداشت نکرده است . اساسا خداوند متعال عاشق سختی کشیدن ما نیست و با صراحت فرموده است «یریدالله بکم الیسر» و مشقت روزه داری برای بدست آوردن یک سری امتیازات و کمالات انسانی و بندگی میباشد. اگر این امتیازات بدست نیاید، گرسنگی رمضان فقط گرسنگی خواهد بود که زحمت هدر تلقی میگردد.
سوال این است که چه راهکارهای میتواند بدست آوردن محصول رمضانی را تضمین کند و کدام آسیبها میتواند ما را از ارمغان رمضان محروم نماید راهکار تضمین بدست آوردن محصولات رمضانی عبارت است از اینکه «روزهدار» رمضان را به عنوان یک دورۀ تربیتی معنوی و اخلاقی در نظرگیرد و مانند دانشجوی یک صنف در پی رعایت اصول صنفی و آداب روزه داری باشد تا اینکه زمان فراغت از رمضان با یک شخصیت متحول بیرون گردد. رمضان یک دورۀ کامل تربیتی برای آبدیده سازی شخصیت یک مسلمان در برابر تمایلات مجرمانه و معصیت میباشد. بنا برآن در رمضان نه تنها که روزه دار از دست یازیدن به جرائم و معاصی احتراز نماید بلکه با أنس گرفتن به «اخلاقرفتاری»خاص رمضان خود را از درون متحول کند. یاد ما باشد که اخلاق رفتاری انسان برخواسته از هنجارهای ذهنی ما است که به أثر ممارست روزانه جایگاه محبوبی درذهن ما کسب کرده است.
ارزشهای اخلاقی میتواند به أثرممارست روزه دار تبدیل به یک هنجارمحبوب گردد که شخص روزهدار بعد از رمضان نیز نتواند بدون آن زندگی کند و ممکن است در نتیجۀ متروک ماندن شان و آغشته بودن به رزایل اخلاقی تبدیل به یک روش سخت و نفرت انگیز گردد که برای شخص قابل تحمل نباشد.
دربارۀ نماز پروردگار می فرماید ” وانها لکبیرة الا علی الخاشعین ” یعنی نماز سخت وطاقت فرسا است مگر برخاشعان . به این مفهوم که برای کسانی که ممارست به ادای نمازندارند نماز گزاردن سخت و سنگین است ولی برای کسانی که به آن خو کرده اند آسان و محبوب است.
آسیبهای که ارمغان رمضان را مورد هجوم قرارمیدهند عبارت اند از : تنبلی در روزه داری مانند کسیکه روزه داری را به تحمل گرسنگی روزانه خلاصه کرده است . از جانب دیگر هیچ توجهی به اعضای خانواه، همسایهها و همکاران ندارد برای اینکه روزه داراست و تمام کج خلقی های خود را به دوش «روزه» بار میکند. آسیب دیگر استفادۀ کمتر از فرصتی است که در ماه مبارک رمضان برای تلاوت و تدبر در قرآن دست میدهد.
شاید هیچ زمانی بهتر از رمضان برای ملاقات با قرآن نباشد و اگر از این شانس استفاده نشود گفته میتوانیم که به محصول رمضانی ما آسیب وارد آمده است. ماه رمضان فرصتی دیگری است برای درک ماهیت گرسنگی و تجربۀ فقر و گرسنگی. میتوان به جهان بینی رسید که قبلا عرفا آن را تجربه کرده اند وآن «درک و حضور روح دیگران» است.
جهان ما پراست از کسانی که اهل معامله اند و حتی دینداری را با شما معامله میکنند و تا آنجا که معامله شما را با خدا نیز ضمانت میکند و به نمایندگی از خدا برای تان بهشت و دوزخ نصیب میگرداند ولی کم است کسانی که «حضور شما را درک کند و روح شما را بخواند» و این کار جز از «عرفا» از دیگران پوره نیست و رمضان دریچۀ است برای رسیدن به درک عرفانی دیگران و همنوع دوستی عارفانه.
پس منظر روزه داری
در قرآن کریم بارها بر بدست آوردن «تقوی» تاکید شده است . اساسا «تقوی» که از ریشه «وقایه» گرفته شده است به معنی «مصئون سازی» انسان از آسیبهای بیرونی و درونی میباشد. در قرآن گاهی «تقوی» به صورت یک روش معرفی شده است آنجا که میفرماید :« ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا» ) اگر تقوی پیشه کنید برای شما فرقان حق از باطل داده میشود ( دراین صورت «تقوی» همان «پرهیزگاری» است و خود پرهیزگاری روشی است که ما را به تندرستی مطلوب میرساند. با توجه به این مفهوم «تقوی») پرهیزگاری (یک «راهکار» است و به خودی خود مطلوب نیست بلکه برای رسیدن به کمال مطلوب می باشد و نوعی تمرین است که ما را به نتیجه مشخصی وصل میکند.
سوال اصلی این است که؛ معمولا راهکاررسیدن به مطلوب آغاز و انجام معینی دارد و غالبا کوتاه مدت است چون به صورت یک تمرین برای رسیدن به اصل مقصد می باشد درحالیکه قرآن تا پایان عمر به چنین ” تقوایی ” تاکید کرده است و اساسا دایمی بودن این روش دست رسی به مطلوب اصلی را در حیات این جهانی ناممکن میکند .
درتوجیه آن باید گفت که در اسلام حیات این جهانی به صورت سیستماتیکی با حیات اخروی وصل کرده شده است به گونۀ که حیات این جهانی به عنوان یک مقدمه بر آخرت معرفی شده است و از طرف دیگر یاد ما باشد که تمام برنامه های عبادی برای تکامل معنوی انسان مدنظرگرفته شده است و تکامل معنوی نیز بی پایان است و میتواند یک بنده تا آنجا برسد که جزخدا کسی را نبیند و بدین ملحوظ در پیش گرفتن روش ” تقوی ” به صورت دوامدار اهمیت می یابد در عین حالیکه به صورت دوامدار میتوان ثمرات تقوی را نیز چشید و از جانب سوم میتوان گفت که انسان با توجه به تحولات بیرونی و درونی خود همیشه در معرض تهاجم خواهشات تمامیت خواهانۀ فردی و تمایلات بیرونی است که همیشه ضرورت به رعایت راهکار ” تقوی ” دارد .
درمواردی ” تقوی ” درقرآن کریم به صورت یک ” مقام ” و یا ” مرتبه ” معرفی شده است مانند این آیت که می فرماید : ” یا ایهاالذین آمنوا کُتب علیکم الصیام کما کُتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون ” (ای مؤمنان فرض کرده شده است برشما روزه داشتن چنانچه فرض شده بود برآنانیکه پیش ازشما بودند تا اینکه پرهیزگار شوید ) معمولا پرهیزگاری به معنی ” پرهیز داشتن ” نیست دراینجا بلکه به معنی ” وقایه شدن ” و مصئون شدن است که یک هدف تلقی میشود برای بندگان ..
پرسش این است که بعد رسیدن به این مقام دیگر «پرهیزگاریی» نیاز نیست؟ باید گفت که یک بخشی از راهکار پرهیزگارانه «سپاس» نعمت ها و توفیقات الهی است و سپاس گزاری بعد رسیدن به «تقوی» هنوز شدت مییابد. شما میدانید که پیامبر اکرم (ص) نیز در پاسخ به پرسشی در بارۀ شدت پابندی شان به عبادت، فرمود که باید از روی سپاس گزاری هم که شده پابند احکام الهی باشد.
درباب رمضان پروردگارمتعال، تقوی را به عنوان هدف روزه داری تعین کرده است و این میرساند که روزه در عین حالیکه خود یک روش پرهیزگارانه است؛ کلیدی در جهت رسیدن به ” مقام ” پرهیزگاری نیزمی باشد . درحقیقت روزه داری درطول یک ماه ” مصئونیت ” می آفریند و روزه دار را به مقامی میرساند که به صورت خود کار در برابر آسیب های درونی و بیرونی وقایه میباشد.
«تقوای» مطلوب در رمضان، همان مقام ایثار است که اوج جهانبینی اجتماعی یک مسلمان را تشکیل میدهد. روزه داری ما را ” ایثارگر ” بار می آورد. باید دانست که اکثر جرایم اخلاقی و اجتماعی یک انسان برخواسته ازتمامیت خواهی شخصی و حرص و آز فردی وی میباشد. ایثارگری ویژگی اخلاقی است که تنها مؤمنان با تعقیب راهکار پرهیزگارانه به آن میرسند .
روی دیگر رمضان
« الإحسان أن تعبد ربک کأنک تراه وإن لم تکن تراه فإنه یراک»
«به پروردگارت بندگی کن گویا اورا می بینی، گرچه تو نمی بینی اورا ولی او ترا میبیند» عرفان اسلامی درطول تاریخ وظیفه دار معرفی«روی دیگری» عبادات بوده است و تا آنجا که از یک طرف «پرستش» را از «شِعار» محض جدا نموده است و از جانب دیگر رابطه فردی با خدا را درضمن غوغای جمعی حفظ کرده است.
اکثر عبادات در اسلام دارای بُعد گستردۀ اجتماعی اند و این قضیه اسلام را یک دین «شریعت» محور با نمای اجتماعی معرفی کرده است . نماز صورت کامل آن در جماعت است، روزه صورت کامل آن کسب اخلاق اجتماعی و کمک به فقرأ است، زکاة خود یک عملیه اجتماعی با حکمت اخلاقی می باشد و حج که کاملا یک نمایش اجتماعی تلقی میگردد. درنتیجه میتوان گفت راه عبور به سوی خدا در اسلام عباداتی اند که در میان جامعه کشیده شده است و منطبق با گفتۀ معروف پیامبراسلام(ص) در اسلام «رهبانیت» وجود ندارد.
ولی یاد ما باشد که اگر تمام عبادات در بُعد اجتماعی شان خلاصه گردد، اصل «پرستش» که تنها عقبۀ جهان بینی دینی میباشد، زیر شعاع قرار میگیرد و رفته رفته ما به یک «جامعه دین ساز» میرسیم تا به یک «دین جامعه ساز» و این میشود مانند اینکه شما برای هرچه بهتر رعایت شدن قوانین ترافیکی و سایر قوانین اجتماعی دست به تأسیس یک دین بزنید.
بنا برآن تنها مرز برجسته میان «قوانین اجتماعی دارای بُعد عبادی» و «عباداتی با بُعد اجتماعی» بودن یک بُعد دیگر ( بُعد پرستش ) در «عبادات» است و به همین دلیل عبادات را نمیتوان قوانین اجتماعی نامید با اینکه دارای أثرات برجستۀ اجتماعی باشند.
رمضان نیز از همین ردیف است و «روی دیگر» رمضان ایجاد یک «پل» است تحت نام «پرستش» میان روزه دار و خداوند متعال. رمضان فرصت کاملی است برای ترمیم و استفادۀ بهینه از این پل و درحقیقت برای ملاقات دوجانبه با خدا. اگر میخواهید با خدا حرف بزنید «نماز بخوانید»و اگر میخواهید سخنان خدا را بشنوید« قرآن بخوانید »این جمله نمایانگر راه اندازی یک ملاقات کامل با خدا می باشد و این فرصت در ماه رمضان به اوج خود میرسد.
روزه دار میتواند در کنار تمام شعایر و اعمال اجتماعی دیگر رمضانی، این ملاقات های خصوصی را نیز راه اندازی کند و در گوشۀ آرام قرآن بخواند ( به سخنان خدا گوش دهد) قرآن خواندن با تعمق و تدبر و تلاوت با« حضور قلب» و تجربۀ «پرستش». عرفان اسلامی «حضور قلبی» در هرعبادت را با ارزشتر از نمای بیرونی همان عبادت دانسته است تا آنجا که عرفای بزرگ رابطۀ بنده و خدا را «جستجوی پناه» و «ظهور رحمت» تلقی کرده اند. دراین نوع رابطه، بنده همیشه در «جستجوی» پناه و اصل خود است ( شکایت از جدایی ها «به گفته مولانا» ) و خدا همیشه در تلاش به «ظهور رسانیدن رحمت» خود است که «شکل ظاهری» تمام موجودات انرژی رحمت پخش میکند و درنگاه عُرفا وی درهمه جا « ظهور» مییابد.
قرآن یک گفتگوی کامل با تمام حاشیه های چون ” ناز وقهر ” بندگی را به تصویر کشیده است و با وارد کردن تنوع در یاد کردن از مقام بنده و خدا (گاهی به صورت گوینده، زمانی به گونۀ مخاطب و گاهی به صورت غائب ) این گفتگو را حلاوت یک مجلس بخشیده است . روزه دار میتواند از هرفرصت بدست آمده ( ولو محدود ) استفاده نموده و با تلاوت قرآن و نماز در یک گوشۀ از محل کار یا خانۀ خود، مجلس أنس با خدا و خود را در رمضان زیاد کند .
زمان خوردن سحری، میانه های عصرو شام و اوقات دیگر، فرصتهای خوبی اند براینکه روزه دار در گوشهی خلوت نماید و با خدای خود خلوت دل کند. یاد ما باشد که اگر با خدا چیزی میگوییم نیازی نیست که خجالت بکشیم و به زبان عربی بگوییم و با تشریفات کامل. خدای که از تو خبردارد خجالت برای چه ؟ دلیل خجالت تظاهر به بلند پروازی نزد بندگان است که قرار است افشاشود . انتخاب زبان برای چه ؟ خدای که آفرینندۀ این زبانها است و تشریفات برای چه ؟ مگر تظاهر میکنی ؟ نه؛ از تۀ دل، پوست کنده، با اصرار و الحاح، با امید وزاری و بدون رودربایستی و تشریفات باید با خدا راز کرد و به عنوان تنها راه پناه بردن و فقط منبع امید به او نگاه کرد.