
مقاومت مردم افغانستان همان تعقیب پیام ماندگار عاشورا است
چنانچه مقاومت ایستاده گی در برابر ظالم ، استبداد، حق تلفی، برتر بینی، جهالت و تعصب، عدم مساوات و عدالت می باشد و مهم تر اینکه رد بیعت با ظالم است بر علاوه مقاومت نه تنها یک ایستادگی فیزیکی در برابر ظالم بلکه یک مفهوم چند لایه و گسترده دارد چنانچه بعضا همین که پیام آزادی و عدالت را انتقال دهی به نسل حاضر و نسل های بعدی پیروز میدان استی اگر چه شاید دشمن بر تمام منابع و امکانات دسترسی داشته باشد و مقاومتی تنها و با امکانات کم اما اراده ی آهنین و توکل به خدا باشد.
چنانچه بعد از چند دهه جهان اسلام آهسته آهسته به طرف استبداد، میراثی نمودن حاکمیت، حق پدری دانستن و مهمتر از آن با فاصله گرفتن از اسلام و ظلم و بربریت گام بر می داشت و با حاکم شدن شداد، ظالمی و دائم الخمری بنام یزد این روند خطرآفرین و نیاز عصر بود که در این مقطع در برابر باطل ایستادگی و مقاومت صورت گیرد و چنانچه مقاومت اصلاح طلبی، نهضت فکری، احیای دین بود و چنان شد که نواسه پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وسلم امام حسین (ع) در برابر باطل و حاکم ظالم با امکاناتی اندک، با یاران کم ( ۷۲ یار) اما با ایمان در برابر حاکمیت و لشکر صدها هزار نفری مجهز با تمام امکانات عصر حاضر که از دید حاضرین وقت هیچ چانس پیروزی با امام حسین (ع) نبود و شکست جنگی اش حتمی مقاومت و مردانه ایستاد و در این شرایط قدعلم نمود مقاومت کرد که مرگ و شهادت با عزت را نسبت به زندگی با ذلت ترجیح دادن و بزرگترین پیروزی تاریخ بشر در برابر ظالم و بزرگترین پیام را به نسل حاضر و نسل های بعدی انتقال داد اگر چه امام حسین با یاران با وفایش در میدان رزم در برابر جابرین شهید شدند اما پیام اش باعث سرنگونی حاکمیت وقت و سرمشق ملت های آزادی خواه جهان الی امروز و در آینده ها می باشد.
در اینجا مکث کوتاهی می داشته باشیم بر نظام حاکم خود خوانده افغانستان، مقاومت و تعقیب پیام عاشورا و مسئولیت جمعی چنانچه گروه طالبان بر اساس توافق نامه ی ننگین دوحه با ایالات متحده آمریکا حاکم شد نه اراده جمعی و مردم هم هیچگونه بیعتی ننموده اند که این امر منتج به برقراری استبداد مطلق، ظلم، حکومت تک گروهی و تک قومی که باعث ترک نخبگان و مهاجرت میلیونی، منع آموزش و تحصیل دختران خلاف آموزههای دینی، به رسمیت نشناختن مذهب شیعه و سرکوب اقلیت ها، وضعیت بحرانی اقتصادی و افزایش سطح بیکاری و تقویه اقتصاد جرمی سازمان یافته، خلای قوانین و بر علاوه تاراج منابع و مدیریت ضعیف گردیده است و متواتر این گروه فقط بیعت می خواهند آن هم به اجبار و خود را تطبیق گران اصول دین می دانند اما نه اصل دین بلکه نظر به تعبیرهای شخصی خودشان از دین در اینگونه شرایط که بی عدالتی، استبداد، سرکوب، حق تلفی، تعبیرهای نادرست شان از دین و ده ها موارد دیگر وجود دارد و از سوی تعصب و برتر بینی را که تک گروهی و تک قومی بودن این گروه نمایانگر آنست نمی شود را انکار کرد.
بنا اینجاست که مقاومت در کشور معنی پیدا می کند که همان رد بیعت ظالم و باطل، ایستاده گی در برابر استبداد و برتر بینی و حق تلفی شهروندان می باشد اینجاست که پیام و اراده مهم است نه امکانات و سیاهی لشکر و فخر به آن و داشتن روابط و تعامل رسمی و غیر رسمی با کشورها، اینجاست که مسولیت جمعی، ایمانی، وجدانی، اسلامی و وطنی ایجاب می نماید با هر وسیله ممکن(قلم، تفنگ، صدای حق، تخصص و دها ممکن دیگر) و محدود ترین امکانات، با تعداد اندک، یا کمی و یا بیشتر در برابر ظالم و باطل باید مقاومت و ایستادگی کرد اگر ممکن ظاهرا شکست خورد اما خود ایستاده گی و مقاومت سبب بیداری و انتقال پیام مبارزه در برابر ظالم و باطل است که در نهایت و آخر پیروزی از آن مقاومت است و نباید در این راه ناامید و خسته شد چون راه مقاومت و ایستاده گی یعنی عزت و آزادی اگر چه با رنجش ها و سختی ها همراه باشد اما سعادت میآورد.
مقاومت چه فکری و چه عملی آهسته آهسته اما پیوسته در میان توده ها جوانان، نخبگان،تحصیل یافتگان، بانوان متدین ، متنفذین و سیاسیون و مذاهب و جمعی کثیری از مردم راهش را دارد پیدا می کند و موریانه طالب با اعمالش سرعت رشد مقاومت را تسریع می بخشد.