معرفی اثری از حمزه واعظی “افغانستان و سازه های ناقص هویت ملی” با رویکرد انتقادی
شریف الله سنگین دانشجوی دکتری حقوق و علوم سیاسی
بخش سوم و پایانی
نویسنده ساخت فیودالیزم ؛ را زمینه ساز قشر بندی اجتماعی در افغانستان عنوان می کند . اینکه فیودالیزم به عنوان ارکان قدرت آیا در افغانستان وجود داشت ، یانه خود قابل پژوهش است زیرا به عقیده برخی از متفکرین غربی نبود فیودالیته در شرق دلیل ظهور استبداد شرقی شده است زیرا دکتاتوری غرب قدرت خود را از طبقات اجتماعی (فیودالی ) میگیرد.
مارکس شیوه تولید آسیایی را مجزا از شیوه تولید باستانی، فیودالی و بورژوایی میداند. به نظر مارکس ارزش اضافی در جامعه برده داری بوسیله برده دار، در جامعه فیودالی به وسیله فیودال، در جامعه بورژوایی بوسیله بورژوا و در شیوه تولید آسیایی بوسیله دولت، تحصیل میگردد.
و همچنان متذکر است که فرهنگ قبیلوی که قشر بندی ثابت را در ساختار کشور ایجاد کرده است، دهقانان را همیشه دهقان و خان و ارباب را همشه خان و ارباب باقی گذاشته است(واعظی، 1381: 90). این مبحث را با انتباه از مارکسیسم غیر مستقیم مطرح میکند. در حالیکه تحولات افغانستان به حکم تاریخ نشان میدهد که به تکرار فرو دستان با فرا دستان جا عوض کرده است و در طبقه بالا و پایین اجتماعی قرار گرفته اند.
نویسنده آغاز روند مدرنیته و نوسازی را از زمان امیر حبیب الله خان و سپس امان الله خان میداند که بصورت نهایت بطی آغاز شد(واعظی، 1381: 99). درحالی که مدرنیته درزمان شاه مترقی خواه امان الله خان آغاز که محمود طرزی با الگو برداری و انتباه از ترکهای جوان، در محوریت ناسیونالیزم قومی افغانی و بصورت بسیار شتاب زده آغاز داشتند که دلیل شورشهای طبقات روحانیون و جامعه سنتی شد.
نویسنده، چهار قوم بزرگ افغانستان را از نظر فرهنگی و اجتماعی به شرح زیر معرفی میکند: حوزه فرهنگی و اجتماعی هزارهها 27.5 در صد جمعیت، پشتونها 31 در صد جمعیت. تاجیکها 20 در صد جمعیت. ازبیکها 20 در صد جمعیت(واعظی، 1381 صص 118 و 119 ).
من هیچ مبنا و معیار را برای این سنجش ندیدم. و منبعی که را که نویسنده آورده است هفته نامه وحدت است. این هفتهنامه نیز در راستای جمعیتشناسی و سر شماری کدام نسخه معتبر بیرون نداده است و زیاد شناخته شده هم نیست. معلوم می شود که ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است.
در بحث نگاههای قومی در امر منافع ملی فاریاب، جوزجان، سمنگان و بلخ را حوزه زیستی ازبیکها و ترکمنها معرفی گردیده است(واعظی، 1381 :122). در حالیکه به حکم تاریخ، شهنامه فردوسی، بلخ و سمنگان از جمله زیستگاههای فارسیوانها (تاجیکان) شناخته میشود. شکلدهی ناسیونالیزم پشتونی(افغانی) از بستر حوزه تمدنی و فرهنگی پارسی به عنوان ابرهویت و پخش و اشاعه آن را ذریعه اعمال دولتی، کار عبدالحی حبیبی میداند (واعظی، 1381: 145).
در حالیکه محمود طرزی بانی ناسیونالیزم پشتونی بود. حبیبی در روایتسازی دروغین پتهخزانه تلاشهای را انجام میدهد که از جانب دکترصادق فطرت ناشناس در این اواخر مبنی بر کذب بودن پته خزانه، افشاگری هاءی نمود.
نویسنده چهار گروه اصلی و عمده قومی را به ترتیب جمعیت در ذیل بیان می دارد: پشتونها، هزارهها، تاجیکها و ازبیکها . به قول نویسنده این اقوام یاد شده ، در جغرافیای معین و مرز بندی شده زندگی می کنند که آن را در ذیل مرقوم میدارد: پشتونها درجنوب و جنوب شرقی( قندهار، پکتیا، پکتیکا، کنر، ننگر هار) هزارهها در مرکز کشور ( ارزگان، غزنی، غور، میدان وردک، بامیان) تاجیکها در ولایات شمال( بدخشان، تخار، پروان و کاپیسا) ازبیکها (فاریاب، جوزجان، سمنگان و بادغیس)(واعظی ، 1381 :169).
علی رغم این که استانها دیگر که مردمان آن اصالت پشتونی دارند ، از قلم نویسنده افتیده است ، ولایات میدان وردک و ارزگان را محل سکونت هزاره ها بیان داشته است که این دو ولایت در زمان حال زیستگاه اکثریت پشتونها میباشد. همچنان هزاره ها را دومین قوم بزرگ میشمارد که خود یک افترا است. ولایات بغلان، سمنگان، بلخ، کابل، بادغیس، فراه و هرات که مردم بومی آن اصالت تاجیکی (فارسیوان) دارند نویسنده از روی عمد چشم پوشی کرده است.
یکی از عوامل سرکوب هزارهها توسط عبدالرحمن خان را فتوا علمای سنی می داند که روحانیون تاجیک از مشمولین دارالفتوا حکومت وقت بوده است (واعظی، 1381: 170). نویسنده در پی پیوند دادن تاجیکها در جنایات عبدالرحمانی علیه هزارهها است. در حالیکه تمام شواهد و مدارک حاکی از آن است که عبدالرحمان خان در پی تغیر جغرافیای قومی بود، که زیست محلهای غیر پشتونها را در بر میگرفت. نظامنامه ناقلین عهد امان الله خان نیر مبین این مدعا است.
نویسنده دوره جهاد را دوره طلایی از همبستگی و تساهل میان اقوام میداند.( واعظی، 1381: 174). در حالیکه شواهد نشان میدهد که مسلح شدن احزاب و جریانهای سیاسی و سلاح آوردن افراد و تنظیمها در روستاها و شهرها تقابل را بوجود آورد و سبب تعارضات و کشمکشها گردید و دشمنی ذات البینی را بجا گذاشت.
پایتخت کشور در دولت اسلامی به سه حوزه تقسیم شده بود که توسط دولت و ادارههای مستقل از هم، اداره میگردیدند( واعظی، 1381: 189). اینکه دولت اسلامی نتوانست امنیت سراسری را بوجود آورد و جنگهای داخلی را مهار نماید واقعیت است که برای همگان مبرهن. آنچه که قابل تامل است، این که نویسنده پاتکهای که در عقب قومیت و حزب پنهان بودند و به دکته عوامل بیرونی، درجهت به چالش بردن حاکمیت دولتی به انواع جنایات متوصل میشدند، را به عنوان دولت و اداره مستقل معرفی میکند که خود چشم پوشی نویسنده از حقایق تاریخی میباشد.
منابع:
الفنستون، مونت استوارت (1376) افغانان: جای، فرهنگ، نژاد، مترجم: محمد آصف، فکرت، چاپ اول، ناشر: انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی.
هی من، آنتونی ( 1365) افغانستان در زیر سلطه شوروی، مترجم: اسد الله طاهری، چاپ سوم، ناشر: انتشارات شرکت شباویز.
افغان، محمد حیات ( 1370) حیات افغانی، چاپ اول، ناشر: انتشارات وزارت سرحدات افغانستان.
واعظی، حمزه ( 1381) افغانستان و سازههای ناقص هویت ملی ، چاپ اول، ناشر: انتشارات عرفان.
بارفیلد، توماس جفرسون ( 1398) افغانستان تاریخ فرهنگی و سیاسی، مترجم: عبد الله محمدی، ناشر: انتشارات موسسه عرفان.
پولادی، حسن (1387) هزارهها، مترجم: علی عالمی کرمانی، چاپ دوم، ناشر: انتشارات موسسه عرفان.
جمال، عالم (1398) سرنوشت تاجیکان، ناشر: انتشارات کابلستان، افغانستان .
سجادی، عبدالقیوم ( 1395) جامعه شناسی سیاسی افغانستان، چاپ سوم، ناشر: انتشارات دانشگاه خاتم النبین و موسسه نشرواره.
مشرقی، دیدارعلی (1397) بحران هویت ملی در افغانستان، چاپ سوم، ناشر: انتشارات امیری کابل.
موسوی، سید عسکر ( 1379) هزاره های افغانستان، مترجم : اسد الله شفایی، ناشر: انتشارات موسسه فرهنگی هنری نقش سیمرغ.
میتلند، پی. حی (1376) هزراه و هزارستان، مترجم: محمد اکرم گیزابی، ناشر: انتشارات مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان.
منابع مقالات:
اعظمی، محمد نسیم و حمیدی، سمیه (1402) ناسازه قومی و بی ثباتی سیاسی در افغانستان: ریشهها و پیامدها (مطالعه موردی دولت حامد کرزی)ناشر: مجموعه مقالات اولین همایش ملی دانشگاه فردوسی؛ افغانستان و چشم اندازهای آینده، شماره اول ، ص5.
موسوی، سید عسکر، حمید زاده، حمید، هویت ملی و نظام سیاسی در افغانستان، ناشر: روز نامه هشت صبح (11.07.1399).
بیانفر، زبیر، کشتار هزارهها، واقعیت تاریخی یا بر ساخت تاریخی، سایت: فیسبوک زبیر بیانفر ، ( 01.07.1402).