با جدی شدن مذاکرات بین امریکا و طالبان برای دوران پس از خروج نیروهای ایتلاف در افغانستان، روسیه تماسهایش با گروه طالبان را افزایش داد و همزمان با آن تدابیری برای ایجاد هماهنگی منطقهای اتخاذ کرد. فارمت مسکو عنوان اجلاس منطقهای است که روسیه از سال ۲۰۱۷ به اینسو بهطور منظم برگزار میکند و بهتدریج آن را از یک نشست سهجانبه بین روسیه، چین و پاکستان به یک کنفرانس منطقهای ارتقا داده است که امسال در آن ۱۰ کشور (روسیه، چین، هند، ایران، پاکستان و پنج کشور آسیای میانه) بهعنوان اعضای اصلی و چهار کشور عربستان سعودی، ترکیه، قطر و امارات متحده عربی بهعنوان ناظر شرکت کردند.
افغانستان و امریکا غایبان مهم این کنفرانس بودند؛ اما این دو کشور غایب، نُقل اصلی مجلس بودند و حاضران بیشتر وقت خود را صرف صحبت در مورد وضعیت افغانستان و نقش گذشته و حال امریکا در این کشور کردند. نماینده چین گفت که مسوولیت بازسازی افغانستان برعهده امریکا است، روسیه گفت که امریکا باید پول افغانستان را آزاد کند، ایران گفت که کشورهای منطقه باید مانع هر گونه حضور امریکا در افغانستان شوند و همه یکصدا گفتند که افغانستان باید در تشکیل حکومت همهشمول و مبارزه با فقر و گرسنهگی یاری شود. اما هیچیک از اعضای مجلس از نقش و مسوولیت خود در این یاری، سخن حسابشدنی و بهیادماندنی نگفت. همه اتفاق نظر داشتند که امریکا و متحدانش باید در مساعدت به افغانستان پیشگام شوند!
کشورهای منطقه، از جمله اعضای این اجلاس، در موضعگیری نسبت به نقش امریکا در افغانستان دچار تناقضاند. آنها از یک سو تحول پارسال و برگشت طالبان به قدرت را برای امریکا شرمساری میخوانند و از سوی دیگر از حضور پررنگ آن کشور در افغانستان شکایت دارند. مثلاً از آقای یوئه شیائونگ، نماینده چین در فارمت مسکو، نقل شده است که: «ایالات متحده هفت میلیارد دالر از داراییهای افغانستان را مسدود و همه کمکهای اقتصادی و انکشافی به این کشور را تحریم کرده است.» او از اعضای مجلس خواسته است تا متحدانه از ایالات متحده خواهان پایان تحریم افغانستان [اداره طالبان] و آزادی بیقیدوشرط وجوه مسدودشده افغانستان شوند.
در این نوشته ضمن بررسی اعلامیه کنفرانس اخیر فارمت مسکو، موضع و نقش روسیه در افغانستان، بهخصوص در یک دهه اخیر که طالبان بهتدریج دوباره بهعنوان بازیگر اصلی سیاست و جنگ افغانستان برگشتند، مرور شده است.
پیام اعلامیه فارمت مسکو
در اعلامیه کنفرانس اخیر مسکو نکات تشریفاتی بسیاری مطرح شده است، از جمله ضرورت رعایت حقوق و آزادیهای اولیه مردم و تعهد به حمایت از افغانستان صلحآمیز، متحد، مستقل، دارای تمامیت ارضی و از نظر اقتصادی در حال رشد. اما رخ اصلی پیام آن اعلامیه، به سمت امریکا و متحدانش بود:
۱- در اعلامیه گفته شده است که هیچ کشور ثالثی نباید در افغانستان و کشورهای مجاورش مراکز نظامی ایجاد کند. کشور ثالث در اینجا نام مستعار ایالات متحده امریکا است. اشتراککنندهگان مجلس مسکو در یکونیم سال گذشته دیدند که امریکا انحصارش بر حریم فضایی افغانستان را حفظ کرده و حملات هوایی را در کابل و برخی نقاط دیگر کشور نشان داده است. احتمالاً کشورهای منطقه از ادامه حضور امریکا، برگشت احتمالی نیروهای آن کشور به پایگاهی در پاکستان و یا در داخل افغانستان و کنترل طالبان از طریق مساعدتهای مالی و تهدید نظامی، نگراناند.
۲- در اعلامیه آمده است که وضعیت اقتصادی افغانستان نگرانکننده است و باید برای بازسازی آن کمک صورت گیرد؛ اما امضاکنندهگان اعلامیه هیچ تعهد مشخصی برای نجات افغانستان از بحران اقتصادی نسپردهاند، بلکه بار اصلی این مسوولیت را بر دوش ایالات متحده و کشورهایی انداختهاند که ۲۰ سال در افغانستان حضور نظامی داشتند.
۳- آنان گفتهاند که ایالات متحده و ناتو باید به افغانستان، به خاطر حضور نظامی بیستسالهشان خسارت بدهند. ظاهراً در این پیام توافق نظر وجود نداشته و از زبان اکثریت، نه همه اعضای مجلس، مطرح شده است.
۴- گفته شده است که ایالات متحده باید پولهای مسدودشده افغانستان را آزاد کند و یک گروه بینالمللی مذاکره در مورد افغانستان از طریق سازمان ملل (نه ایالات متحده و ناتو) ایجاد شود. این سخن، اذعان اشتراککنندهگان به انحصار ایالات متحده بر مسایل افغانستان است.
۵- پیام مهم دیگری که بهصورت ضمنی و پوشیده در اعلامیه مطرح شده، این است که به زعم اشتراککنندهگان مشکل افغانستان دموکراسی، انتخابات، حقوق بشر و آزادیهای مدنی نیست. در آن اعلامیه قصداً به جای حقوق بشری، از حقوق اساسی و به جای آزادیهای مدنی و سیاسی از اصطلاح آزادیهای اولیه یاد شده است.
بخش دیگر پیام اعلامیه خطاب به خود اشتراککنندهگان است. آنان بر ضرورت اقدام هماهنگ در برابر چالشهای ناشی از وضعیت افغانستان تاکید کردهاند. از نظر آنان، افغانستان منبع سه چالش عمده برای منطقه است:
۱- تروریسم و افراطگرایی؛
۲- تولید و قاچاق مواد مخدر؛
۳- بحران مهاجرت.
به نظر کشورهای عضو اجلاس مشورتی مسکو، منبع اصلی این چالشها فروپاشی اقتصادی افغانستان و بحران سیاسی است که مسوول آن ایالات متحده و ناتو میباشند؛ آنهایی که در ۲۰ سال گذشته در افغانستان حضور نظامی داشتند. از این رو مسوولیت بازسازی، مساعدتهای بشردوستانه، کمک به انکشاف اقتصادی و حمایت از کشت بدیل تریاک را برعهده آن کشورها گذاشتهاند.
تفاوت مهم اجلاس منطقهای که تحت رهبری چین یا روسیه برگزار میشود، با آنچه از سوی غربیها برگزار میشود، نوع تعهدات است. غربیها در کنفرانسهایشان معمولاً پلان عمل ارایه میکنند و برنامههایی برای دخالت و یا حمایت دارند. آنان بهخصوص در مسایل افغانستان، به متهم کردن رقیبان اکتفا نمیکنند و مجالسشان را با اعلام اقدامات ملموس، زمانبندیشده و قابل سنجش پایان میدهند.
با وجود خروج نیروهای امریکا و ناتو، کشورهای منطقه بهخصوص چین و روسیه، افغانستان را حوزه نفوذ غرب دانسته و به اعلام موضع و واکنش اکتفا میکنند. به همین دلیل نباید اقدام همسو و فعال را در مسایل افغانستان از سوی اعضای این اجلاس انتظار داشت. اگر روسیه به دلیل منافعی که در آسیای میانه دارد، دست به اقدامی بزند و از یکی از طرفهای منازعه در افغانستان فعلانه حمایت کند، لزوماً همه اعضای فارمت مسکو همراهی نخواهند کرد.
نگاهی به سابقه فارمت مسکو
پس از حمله نظامی ایالات متحده و ناتو در اکتوبر ۲۰۰۱، سیاست روسیه در قبال افغانستان متاثر از روابط آن کشور با ایالات متحده در حال تغییر بوده است. مدت کوتاهی پس از سقوط امارت طالبان در نوامبر ۲۰۰۱، روسیه یک هیات دیپلماتیک به افغانستان فرستاد. در ماههای مارچ و جون ۲۰۰۲ حامد کرزی که رییس حکومت انتقالی بود، به آن کشور سفر کرد و پس از آن روسیه برای مدت سه سال افغانستان را در بخش نظامی سالانه ۳۰ میلیون دالر کمک کرد. به نقل از گزارشی که مرکز مطالعات استکهلم برای اروپای شرقی (SCEEUS) در اواخر سال ۲۰۲۱ با عنوان «منافع روسیه در افغانستان» نشر کرده است، روسیه در آن سالها هژدهمین کشور در ردیف کمککنندهگان مالی به افغانستان بود.
در آن سالها رقابت روسیه و ناتو در شرق اروپا در حال تشدید بود و در سال ۲۰۰۴ حرکتهای ضدروسی در اوکراین، آنچه انقلاب نارنجی نام گرفته بود، اوج گرفت. با افزایش تنشها در شرق اروپا، روسیه در سال ۲۰۰۶ کمکهایش به افغانستان را متوقف کرد. زمانی که اوباما در سال ۲۰۰۹ با شعار کاهش نیروها در افغانستان به ریاست جمهوری رسید، رابطه بین حکومت کرزی و مسکو دوباره گرم شد و دیمتری مدودف، رییس جمهور وقت روسیه، وعده ازسرگیری کمکهای نظامی به افغانستان را اعلام کرد.
پس از غیبتی کوتاه، روسیه نیز دوباره با پاکتهای تشویقی مالی و اقتصادیاش برگشته بود. به تاریخ ۶ آگست ۲۰۰۷، آن کشور اعلام کرد که ۱۱ میلیارد دالر قرضه دوران شوروی به افغانستان را میبخشد و وزیران مالیه افغانستان و روسیه در این ارتباط موافقتنامهای را امضا کردند. چند سال بعد اعلام شد که نزدیک به یک میلیارد دالر قرضه باقیمانده آن دوران نیز پس گرفته نخواهد شد.
حجم تجارت بین روسیه و افغانستان افزایش یافت و شرکتها و انجنیران روسی برای سرمایهگذاری و بازسازی پروژههای بازمانده از دوران شوروی در شمال و شرق افغانستان ظاهر شدند. بازسازی بند نغلو و احیای شرکت لوجستیکی افسوتر، نمونههایی از برگشت روسها به بازار افغانستان بودند. در سال ۲۰۱۴، دادوستد سالانه تجارتی بین روسیه و افغانستان به یک میلیارد دالر رسیده بود.
از سوی دیگر، با گذشت زمان نقش طالبان در میدان جنگ و به تاسی از آن در سیاست کشورهای منطقه و جهان در قبال افغانستان افزایش یافت. تا سال ۲۰۱۴، اتفاقات بسیاری به سود رابطه غربیها با طالبان رخ داده بود و حامد کرزی برای ابراز نارضایتی از آن تحولات ژستهای ضدامریکایی آشکار نشان میداد. از جمله او از الحاق جریره کریمه به خاک روسیه، بهطور علنی اعلام حمایت کرد.
با جدی شدن طرح خروج نیروهای ایتلاف، روسها تمرکز خود را از مراودات تجاری و همکاری با حکومت افغانستان به تدابیر منطقهای و چگونهگی مقابله با گسترش احتمالی دامنه ناامنیها از افغانستان به کشورهای آسیای میانه تغییر دادند. تماس با طالبان، بخشی از این سیاست بود. در واقع فارمت مسکو از آغاز با اذعان به نقش طالبان و نیاز به گفتوگو با این گروه، ساخته شد. اولین نشستی که پیشزمینه فارمت مسکو شد، در دسامبر ۲۰۱۶ برگزار گردید. به تاریخ ۲۷ دسامبر آن سال نمایندهگان سه کشور روسیه، چین و پاکستان در مسکو گردهم آمدند و توافق کردند که گفتوگوهای منطقهای را برای افغانستانِ پس از خروج نیروهای امریکا و ناتو آغاز کنند. پیش از آن نیز، سه کشور یادشده دوبار نشستهای سهگانه بین هم داشتند. یک سال قبل از آن، روسیه از روابطش با طالبان نیز پرده برداشته بود و بهتدریج این روابط را علنیتر میکرد.
هنگامی که روسیه، چین و پاکستان در مسکو روی طرح گفتوگوهای منطقهای مذاکره میکردند، غیر از حضور فعال طالبان در عرصه دیپلماسی، داعش نیز بهعنوان خطری بالقوه و جدی منطقهای در خاک افغانستان به میدان آمده و سرخط خبرها شده بود. آن سه کشور به تاسی از نقش تازهای که جامعه جهانی برای طالبان قایل شده بودند، دیگر آن گروه را تهدید جدی نمیپنداشتند، بلکه داعش شاخه خراسان را تهدید اصلی تروریستی برخاسته از افغانستان میخواندند. در اعلامیه پایانی نشست سهجانبه مذکور، روسیه و چین اعلام کردند که برای تسهیل گفتوگوهای صلح در افغانستان و تشویق طالبان به مذاکرات صلح، به بیرون کردن نام برخی افراد آن گروه از فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل انعطاف نشان خواهند داد و گفتند که سال بعد حکومت افغانستان را نیز در اجلاس دعوت کنند.
اجلاس دوم فارمت مسکو به تاریخ ۱۷ فبروری ۲۰۱۷ برگزار شد و در آن شش کشور شرکت کردند. آن زمان اگرچه گروه طالبان بهعنوان بازیگر اصلی میدانِ پس از خروج عساکر امریکا و ناتو پذیرفته شده و مرکز توجه کشورهای منطقه بود، اما هنوز جمهوری اسلامی افغانستان جدی گرفته میشد و وزیر خارجهاش، صلاحالدین ربانی، با وزیر خارجه روسیه، سرگئی لاوروف، یک هفته قبل از آن اجلاس دیدار و بر سر آجندای اجلاس و چگونهگی موضعگیری در برابر طالبان گفتوگو کردند.
در آن سال علاوه بر روسیه، چین و پاکستان، سه کشور افغانستان، هند و ایران نیز در اجلاس شرکت کردند. نشست فبروری ۲۰۱۷ به خاطر حضور همزمان پاکستان و هند، مهم خوانده شد.
موضع امریکا در برابر ابتکار منطقهای روسیه
سومین دور اجلاس به تاریخ ۱۴ اپریل ۲۰۱۷ زیر نام «کنفرانس مسکو در مورد افغانستان» برگزار شد. برای اولین بار روسیه توانست ۱۰ کشور منطقه را بر محور مسایل افغانستان دور یک میز جمع کند. از ایالات متحده نیز دعوت شده بود، اما امریکا ترجیح داد که به جای شرکت در آن اجلاس منطقهای، چند روز قبل از آن (۱۱-۱۲ اپریل) وزیر خارجهاش ریکس تلرسون را به مسکو بفرستد. امریکا با عدم اشتراک در این اجلاس، در واقع پیام داد که با تدبیر منطقهای که به رهبری روسیه در مورد افغانستان سنجیده میشود، همکاری نخواهد کرد.
از دولت افغانستان نیز به جای وزیر خارجه، رییس پالیسی و استراتژی وزارت خارجه شرکت جسته بود. این اقدام را میتوان همراهی دولت افغانستان با پالیسی امریکا تعبیر کرد، یا حداقل میتوان گفت که حکومت غنی نخواسته بود با جدی گرفتن فارمت مسکو، باعث آزردهگی حامیان امریکاییاش شود.
در آستانه این اجلاس منطقهای، یک اتفاق دیگر در افغانستان افتاد که احتمالاً بیرابطه با رقابتهای روسیه و ایالات متحده نبود. بزرگترین بم غیرهستهای امریکا موسوم به مادر بم به تاریخ ۱۳ اپریل (یک روز قبل از شروع اجلاس مسکو) در شرق افغانستان پرتاپ شد. احتمالاً امریکا با انفجار آن بم، پیامی به کشورهای منطقه ارسال کرده و گفته بود که هنوز در این کشور زمان پساامریکا دور است و تلاش مسکو و قدرتهای منطقهای برای پر کردن جایش و تماسهای مستقیم آنها با طالبان به مزاق واشنگتن خوش نمیخورد. مادر بم با نام رسمی GBU-43 حدود ۱۰ تن وزن داشت و بر محلهای در قریه مومندره از مربوطات ولسوالی اچین ولایت ننگرهار پرتاب شد. امریکا مدعی شد که در آن انفجار تونلهای زیرزمینی داعش تخریب و ۳۶ جنگجوی این گروه کشته شدند. نشانههای رابطه این انفجار با اجلاس مسکو را در رقابت دیرینه تسلیحاتی امریکا و روسیه هم میتوان یافت. امریکا مادر بم خود را در سال ۲۰۰۲ ساخته بود و یک سال بعد، در ۲۰۰۳ آزمایش کرد. روسیه در سال ۲۰۰۷ میلادی اعلام کرد که پدر بمها را ساخته و مدعی شد که پدر بمها چند برابر مادر بمهای امریکا قدرت تخریب دارد. نامگذاری کنایهآمیز مادر بمها و پدر بمها بین این دو کشور، حکایت از رقابت تسلیحاتی داشت و اولین کاربرد عملی آن در افغانستان، تنها یک روز قبل از اولین اجلاس رسمی فارمت مسکو با ترکیب جامع منطقهای، باید پیام فراتر از افغانستان داشته بوده باشد.
تحولاتی که پس از آن در دوحه اتفاق افتاد و امتیازاتی که ایالات متحده به طالبان داد، نیز بخشی از این رقابت بود. در واقع امریکا با واگذاری افغانستان به طالبان، مانع غلتیدن آن گروه به دامن روسیه، چین و دیگر رقیبانش شد. امریکا در توافقنامه دوحه با طالبان همچون مالک افغانستان و صاحب دولت برخورد کرد و برای رعایت دیپلماسی تذکر داد امارتی را که طرف توافقش است، به رسمیت نمیشناسد!
خطر تریاک و تروریسم برای روسیه
تریاک افغانستان از سه مسیر به جهان صادر میشود. یکی از مسیر ایران و ترکیه به بالکان، دیگر از مسیر ایران و پاکستان به خلیج و از آنجا به آفریقا، جنوب آسیا، اقیانوسیه و امریکای شمالی و سومی مسیر آسیای میانه به مقصد روسیه است[۱]. بخش عمده مواد مخدری که از دهلیز شمال صادر میشود، مشتقات تریاک و برای مصرف در بازار خود روسیه است. هزینه انسانی و اقتصادی مواد مخدر در آن کشور بسیار بالا است و براساس گزارش مرکز مطالعات استکهلم برای اروپای شرقی[۲]، در فاصله بین ۲۰۰۱ و ۲۰۱۷، بیش از ۵۰۰ هزار روس در نتیجه استفاده هیروئین تولیدشده در افغانستان جان دادهاند؛ یعنی هر سال نزدیک به ۳۰ هزار تن. در عین حال، مبارزه با مواد مخدر هزینههای مالی بسیاری برای دولت روسیه دارد.
رابطه قاچاق مواد مخدر با سایر جرایم و نیز نقش آن در تمویل شبکههای تروریستی، بر خطرات آن میافزاید. مواد مخدر افغانستان جز امریکای جنوبی، به تمام جهان قاچاق میشود و برای انتقال آن از افغانستان تا گوشههای مختلف جهان شبکهها، گروههای جنایتکار و زیرساختهای محلی و جهانی در کار است. روسیه میداند که همزمان با افزایش حضور نیروهای تروریستی در شمال افغانستان، قاچاق مواد مخدر نیز در آن مسیر افزایش مییابد.
نام داعش با جنگ سوریه و عراق گره خورده و از آنجایی که روسیه در جنگ سوریه دخالت مستقیم داشت، داعش با شعار جهاد جهانیاش برای روسها دردسر بالقوه محسوب میشود. در عین حال هزاران روس در عراق و سوریه در جبهه مقابل دولت روسیه میجنگیدند و گفته میشود تعدادی از آنان در شمال افغانستان جابهجا شده و در پی نفوذ به آسیای میانه و روسیهاند. داعش در میان قفقازیها نیز نفوذ دارد و گفته میشود برخی از آنانی که از جنگ سوریه و عراق مخفیانه به خاک روسیه و قفقاز برگشتهاند، منتظر فرصتاند و هرگاه گروههای جهادی مستقر در افغانستان توانایی نفوذ به آسیای میانه و قفقاز را بیابند، نیروهای افراطی خفته در آن مناطق در خلق آشوب بزرگ همراه خواهند شد. در میان مسلمانان بومی روسیه، مهاجران و آنانی که بهتازهگی از طریق تبلیغات گروههای تندرو جهادی به اسلام گرویدهاند، حلقههای مخفی نزدیک به افراطیانی چون داعش به وجود آمده است و اگر آشوبی در آسیای میانه و قفقاز راه افتد، آنان میتوانند خطرات جدی برای امنیت روسیه خلق کنند. در گذشته نیز گروههای تروریستی بخت خود را در خلق ناامنی در خاک روسیه، آسیای میانه و قفقاز آزمودهاند. از جمله در اپریل ۲۰۱۷، زمانی که روسیه سرگرم برگزاری بزرگترین اجلاس منطقهای در مورد مسایل افغانستان بود، یک حمله تروریستی در متروی شهر سنپترزبورک آن کشور ۱۶ تن را کشت و دهها تن دیگر را زخمی کرد (۳ اپریل ۲۰۱۷). گزارش شد که مجریان آن بمگذاری از مهاجران آسیای میانه بودند و از تندروان خارجی چون داعش الهام میگرفتند.
تحول موضع روسیه در برابر طالبان
زمانی که ایالات متحده اعلام کرد بعد از سال ۲۰۱۴ نیروهایش را در خاک افغانستان کاسته و بهتدریج حضور نظامیاش در این کشور را پایان خواهد داد، گروه طالبان چون بازیگر مهم سیاسی دوباره به صحنه برگشت و پاکستان که به حامی و مدیر اصلی پروژه طالب شهرت یافته بود، در سیاست افغانستان بهتدریج نقش محوریتر پیدا کرد. روسیه نیز همزمان رابطهاش با پاکستان را تقویت کرد و کانالهایی برای تماس مستقیم با طالبان ساخت. به تاریخ ۲۶ اکتوبر ۲۰۱۵، وبسایت خبری اسپوتنیک به نقل از ضمیر کابلوف، از مقامهای وزارت خارجه آن وقت روسیه، برای اولین بار بهطور رسمی روابط روسیه و طالبان را اعلام کرده نوشت: «ما یک کانال ارتباطی با طالبان داریم تا در صورت ضرورت به آنان پیام بدهیم.» کابلوف این سخن را در واکنش به گزارش روزنامه امریکایی دیلیبیست گفته بود که در آن به نقل از یک عضو کمیته نظامی طالبان گفته شده بود آن گروه با روسیه همکاری دارد.[۳] دو ماه بعد، به تاریخ ۲۸ دسامبر همان سال، ایگور لیاکین فرولوف، سفیر روسیه در تاجیکستان، نیز تایید کرد که کشورش به میانجیگری برخی کشورها با نمایندهگان بخش میانهرو طالبان در خاک تاجیکستان گفتوگو کرده است[۴]. او دلیل اصلی تماس کشورش با طالبان را وجود منازعه بین طالبان و داعش خوانده و گفته بود میان داعشیانی که از خارج به افغانستان نفوذ میکنند و طالبان [که یک نیروی بومی است] تنشهایی وجود دارد و از نظر تاکتیکی استفاده از این تنشها خوب است. طالبان نیز بعد از مدتی انکار، اعتراف کردند که با روسیه تماس دارند، ولی از این تماسها جز حمایت اخلاقی و سیاسی انتظار دیگری ندارند[۵].
آیا این تماسها بهراستی صرفاً اخلاقی و سیاسی بود یا به حمایتهای نظامی و حضور مشاوران روسی در میان طالبان نیز رسیده بود؟ مقامهای نظامی امریکا و افغانستان در آن سالها، بارها ادعا کردند که روسیه از طالبان حمایت نظامی میکند. زمانی که در سپتامبر ۲۰۱۵، برای اولین بار طالبان شهر کندز را برای مدتی کوتاه تصرف کردند، قسیم جنگلباغ، قوماندان امنیه آن ولایت، گفته بود که طالبان به حمایت روسیه و تاجیکستان شهر را تصرف کردند.[۶]
زمانی که مذاکرات ایالات متحده و طالبان در ۲۰۱۸ بهصورت علنی آغاز شد، روسیه نیز از آن روند اعلام حمایت کرد؛ اما در عین حال برای به چالش کشیدن انحصار امریکا بر گفتوگوها برای دورانِ پس از خروج نیروهای ایتلاف، کوشید روابطش را با طالبان بیشتر سازد. در سال ۲۰۱۹، تمام کشورهای دخیل در امور افغانستان مشغول دیدووادید با طالبان بودند، طوری که به نظر میرسید بر سر تصاحب طالبان رقابت بینالمللی و منطقهای راه افتاده است. در می ۲۰۱۹ روسیه به بهانه تجلیل از صدمین سال روابط دیپلماتیکش با افغانستان، هیات بزرگی از طالبان و سیاستمداران افغان را در مسکو گردهم آورد و سرگئی لاوروف از کشورهای غربی خواست تا نیروهای خود را هرچه زودتر از افغانستان بیرون بکشند.
حکومت اشرف غنی از این تحرکات و به حاشیه افتادن دولتش ناراحت بود، اما همانطوری که امریکا همزمان با دادن امتیازات به طالبان و رسمیتبخشی نقش آن گروه در ایجاد حکومتِ پس از خروج نیروهای بینالمللی، با ذکر عباراتی چون حکومت همهشمول، گفتوگوهای بینالافغانی و امارت اسلامی که ایالات متحده به رسمیت نمیشناسد، میکوشید به نگرانیهای دولت افغانستان پاسخ بگوید، روسیه نیز در کنار دیدارهای آشکار و پنهان با طالبان و دعوت نمایندهگان آن گروه به مسکو، یادآور میشد که به دولت همهشمول باور دارد. در فبروری ۲۰۱۷، مسکو به هیات دولت افغانستان که به آن کشور رفته بود، گفت که در گفتوگوهای صلح بینالافغانی باید نقش محوری به کابل داده شود. روسیه نزدیکیاش با طالبان را تلاش برای تامین صلح عنوان میکرد و از کابل میخواست که نباید نگران توسعه روابط مسکو با طالبان باشد؛ اما حکومت افغانستان نشانههای نگرانکننده از روابط روسیه و طالبان را میدید.
در مارچ ۲۰۱۸، جنرال جان نکلسون به رسانهها گفت که روسیه به نیروهای طالب اسلحه و پول میدهد. او در مصاحبه با بیبیسی[۷] گفت که روسیه در مورد تعداد نیروهای داعش غلو میکند و حضور داعش در افغانستان را بهانه قرار داده در امتداد مرز تاجیکستان و افغانستان مانور نظامی برگزار میکند. به گفته نکلسون، یکی از اهداف مانور نظامی روسها، انتقال اسلحه به مرز افغانستان بود. او مدعی شده بود که روسها مقدار زیادی سلاح را برای اجرای مانور نظامی به مناطق مرزی تاجیکستان انتقال میدهند، ولی در برگشت با خود نبرده و در اختیار طالبان قرار میدهند.
واقعیت این است که در مورد داعش سوءظنهای زیاد وجود داشت و هنوز این سوءظنها پایان نیافته است. برخی سیاستمداران افغان از جمله حامد کرزی، خارجیها را به ساختن پروژه داعش و انتقال ناامنی به شمال افغانستان متهم کردند، ولی برخی، حلقاتی در داخل حکومت افغانستان را متهم به همدستی با داعش میکردند. از جمله فعالان جنبش روشنایی بارها مدعی شدند که داعش نام دوم شورای امنیت ملی است و حنیف اتمر را متهم به همکاری به آن گروه کردند. در پارلمان افغانستان نیز بارها اتهاماتی نسبت به نقش خارجیها، شورای امنیت ملی افغانستان و برخی اعضای پارلمان در همکاری با داعش یا انجام فعالیتهای تروریستی زیر نام داعش مطرح شده بود. امروز نیز از داعش، چهرهای مبهم و چندپهلو در اذهان وجود دارد، چنانکه بارها گروه طالبان متهم شده است که زیر نام داعش مخالفانش را سرکوب میکند.
در سطح منطقه نیز کشورهایی از جمله ایران و روسیه، غرب و در راس آن امریکا را متهم به داعشپروری کردهاند. هرچه هست، عنوان داعش به برگشت طالبان به قدرت یاری رساند. مطرح شدن گروه مخوفی که از کشتن مادران در زایشگاه، ورزشکاران در ورزشگاه، نمازگزاران در مسجد و شاگردان در مکاتب ابا ندارد، اذهان را برای معتدل نشان دادن طالبان آماده ساخت و در عین حال، در کشورهای مجاور افغانستان هراس از قدرتگیری گروه تروریستی که آجندای منطقهای دارد، افزایش یافت و آنان را به همکاری با طالبان که مدعی جهاد وطنی بودند، تشویق کرد. طالبان نیز کوشیدند به کشورهای منطقه و همسایهگان افغانستان اطمینان دهند که جز تسلط بر افغانستان، هدف مذهبی و سیاسی دیگری را تعقیب نمیکنند. برخی نمایندهگان طالب به همسایهگان وعده سپرده بودند که مانع فعالیت گروههای تروریستی آسیای میانه و تندروان اویغور در خاک افغانستان خواهند شد.
در جریان خروج نیروهای خارجی از افغانستان، روسیه تماسهایش با طالبان را بیشتر ساخت و حدود یک ماه قبل از سقوط کابل به دست طالبان، یک هیات طالبان به مسکو سفر کرد و به روسها از عواقب برگشت حکومت طالبانی اطمینان داد. طالبان مصونیت دیپلماتهای روس را تضمین کردند و تعهد سپردند که دست به هیچگونه اقدام تحریکآمیز در آنسوی مرزهای شمالی افغانستان نخواهند زد. در عین حال، آنان به روسیه اطمینان دادند که به هیچ گروهی اجازه نخواهند داد تا از خاک افغانستان برای حمله بر خاک روسیه و همسایهگان شمالی افغانستان استفاده کند. روسیه در عوض بیشتر و علنیتر از گذشته به تمجید طالبان و انتقاد از حکومت جمهوری اسلامی افغانستان روی آورد. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، در اواخر جولای ۲۰۲۱ طالبان را بهعنوان «نیروی قوی» تمجید کرد و معاون اول نمایندهگی دایمی روسیه در سازمان ملل در یک کنفرانس مطبوعاتی به تاریخ ۲۹ جولای رفتار طالبان را معقول خواند و حکومت افغانستان را متهم به کارشکنی در گفتوگوها برای تقسیم قدرت کرد و در شرایطی که مناطق مختلف افغانستان یکی پی دیگر به دست طالبان سقوط میکرد، نماینده ویژه روسیه برای افغانستان، قدرتگیری طالبان را به سود امنیت منطقه دانست[۸].
البته روسیه، در کنار تمجید نقش طالبان و همکاری با آن گروه، از فروپاشی دولت در افغانستان و در نتیجه سرریزشدن ناامنی از مرزهای شمالی این کشور نگران بود. زمانی که در جولای ۲۰۲۱ طالبان مناطق مرزی شمال افغانستان از جمله شیرخانبندر را تسخیر کردند، روسیه به تاجیکستان نیروهای بیشتر فرستاد و تمرین نظامی مشترکی را با تاجیکستان در نزدیکی مرزهای افغانستان راهاندازی کرد.
به تاریخ ۱۵ آگست آن سال، طالبان کابل را نیز تسخیر کردند و سفیر روسیه در افغانستان رفتار طالبان را «مسوولانه و مدنی» [۹]خواند. او گفت که کشورش قصد ندارد کارمندان سفارت و دیپلماتهایش را از افغانستان بیرون کند، اما خلاف آن اعلام، چند روز بعد گفته شد که چهار فروند طیاره نظامی روسیه به افغانستان رفته و شهروندان آن کشور را بیرون کشیدهاند. با گذشت روزها و هفتهها از برگشت طالبان به قدرت، روسها بیشتر متوجه خطرات آن تحول شدند و ظاهراً یقین کردند که امریکا هنوز ابزار کافی برای کنترل وضعیت افغانستان را در اختیار دارد و امید بستن به وعدههای طالبان و رفتار «مدنی» آن گروه، خطا است. هنوز یک ماه از برگشت طالبان به ارگ نگذشته بود که سخنگوی کرملین در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که برگشت گروه تندرو طالبان به قدرت، به نفع هیچ کسی نبود، چرا که خطرات تروریسم و مواد مخدر همچنان پابرجا است. او گفت: «به بیان دیگر، هیچیک از ما [از قدرتگیری طالبان] سود نبردهایم، چون مسایل اساسی همچنان [حلناشده] باقی میماند، اگر… تریاک بازهم از افغانستان به سراسر جهان و کشور ما به مقدار بسیار زیاد توزیع شود و اگر افغانستان همچنان پناهگاه امن برای گروههای تروریستی باشد… بلی، تا وقتی این تهدیدها باقی است، هیچیک از ما سود نمیبریم.»[۱۰]
کشورهای آسیای میانه در موضعگیریهای روسیه نسبت به طالبان، نقش محوری دارند. روسیه میکوشد موضعش در مسایل افغانستان را در آیینه روابطش با متحدان آسیای میانه تنظیم کند. کشورهای آسیای میانه اما در برابر طالبان موضع مشترک ندارند. از تمایل آشکار ترکمنستان به تعامل با طالبان تا مخالفت شدید تاجیکستان با این گروه و موضع بیطرفانه اوزبیکستان، نگاه کشورهای آسیای میانه به همسایه آشوبزده جنوبیشان متفاوت است. روسیه که آسیای میانه را حوزه نفوذش میداند، نمیتواند دیدگاه هیچیک از این کشورها را نادیده بگیرد.
جمعبندی
۱- اشتراککنندهگان اجلاس اخیر مسکو، هنوز افغانستان را حوزه نفوذ غرب میدانند و به اعلام موضع و واکنش نسبت به اقدامات امریکا در این کشور اکتفا کردهاند. لذا نباید اقدام همسو و فعال را در مسایل افغانستان از سوی آنها انتظار داشت.
۲- روسیه و چند عضو مهم دیگر فارمت مسکو، گروه طالبان را به دلیل مخالفتش با ارزشهای دموکراتیک چون آزادی بیان، حقوق بشر و انتخابات، دوست میشمارند و از اینکه پروژه غرب برای «تقویت» دموکراسی در افغانستان با شکست مواجه شده، راضیاند. آنها امیدوارند که طالبان بتوانند اداره غیرانتخابی خود را تثبیت کنند و کشور را به مسیری که برای منطقه نورمال است، هدایت کنند. اما روابط پیچیده طالبان با نیروهای تروریستی دارای آجندای منطقهای از یک سو و کنترل امریکا و غرب بر طالبان از سوی دیگر، آنها را در حمایت از این گروه دچار تردید کرده است.
۳- روسیه با آنکه به تناسب ایران، پاکستان، چین و هندوستان کمتر به جزییات مسایل سیاسی و اقتصادی افغانستان آغشته است و در پروژههای انرژی (چون کاسا یکهزار و تاپی) معادن (چون مس عینک و آهن حاجیگک) و آب (دریاهای هریرود، هلمند و کنر) افغانستان مثل همتایان منطقهای یادشدهاش درگیر نیست، اما از آنجایی که از کوریای شمالی در شرق دور تا آسیایمیانه و قفقاز و از آنجا تا اوکراین و اقیانوس منجمد شمالی در رقابتهای جهانی گرفتار است، بیش از هر کشور دیگر منطقه مترصد تحرکات امریکا در افغانستان بوده و از احتمال گسترش تروریسم و آشوب به آسیای میانه هراس دارد.
۴- منافع روسیه در آسیای میانه وسیع است و آن منطقه را حیاط خلوت خود میخواند. روسیه در آسیای میانه با چین، امریکا، ترکیه، ایران و پاکستان درگیر رقابت است. به نقل از گزارشی که از سوی انستیتوت فرانسوی مطالعات روابط بینالملل نشر شده است، روسیه در مدت ۱۰ سال بین ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷، مبلغ هشت میلیارد دالر به کشورهای آسیای میانه مساعدت مالی و در همان مدت مبلغ ۲۰ میلیارد دالر در آن منطقه سرمایهگذاری کرده است. این مبالغ حکایت از جایگاه مهم آسیای میانه در اقتصاد روسیه دارد. هر گونه تهدید برخاسته از افغانستان که متوجه آسیای میانه باشد، برای روسیه از نظر بازار و منافع اقتصادی نیز پرهزینه است.
۵- روسیه، در سالهای اخیر کوشیده است به طالبان نزدیک شود، اما ابزاری که امریکا برای مدیریت رفتار طالبان در اختیار دارد (از جمله حفظ کنترل بر حریم فضایی افغانستان، ویتوی رسمیت امارت آن گروه، کنترل جریان کمکها و نظارت بر دالرهایی که وارد افغانستان میشود)، باعث شده است تا روسیه دلگرمی سابقش نسبت به طالبان را از دست بدهد. اکنون به نظر میرسد روسیه در حال رایزنی بر سر احتمال همکاری با مخالفان طالب است. دعوت نشدن نماینده طالبان در اجلاس فارمت مسکو، سفر احمد مسعود به روسیه و انتقاد گلبدین حکمتیار از نقش روسیه در حمایت مخالفان طالب، نشانههایی از این احتمال است.
۶- روسیه از تجمع گروههای تروریستی در شمال افغانستان نگران است و طالبان را در اجرای تعهدش برای جلوگیری از نفوذ گروههای تندروی که آجندای منطقهای دارند، ناکام میخواند.
۷- از لحن اعلامیه فارمت مسکو، مرور موضعگیریهای چند سال اخیر روسیه و دردسرهایی که جنگ اوکراین برایش خلق کرده است، میتوان نتیجه گرفت که آن کشور در افغانستان، به موضع واکنشیاش در برابر امریکا ادامه خواهد داد و دست به اقدام تهاجمی نخواهد زد. روسیه رابطهاش با مخالفان طالب را با توجه به نقش امریکا در افغانستان تنظیم خواهد کرد. هرگاه گروه طالبان بیشتر از امروز گوشبهفرمان امریکا شود و به نگرانیهای روسیه در زمینه حضور گروههای تروریستی در شمال کشور و افزایش قاچاق مواد مخدر از آن مسیر توجه نکند، احتمال تکرار سناریوی اواخر دهه ۱۹۹۰ و حمایت جدیتر روسیه از مخالفان نظامی طالبان افزایش خواهد یافت.
[۱] https://www.unodc.org/rpanc/en/Sub-programme-4/afghan-opiate-trafficking-along-the-northern-route.html
[۲] https://www.ui.se/forskning/centrum-for-osteuropastudier/sceeus-report/russian-interests-in-afghanistan-sceeus-report-no12021/
[۳] Russia Has Communication Channel With Taliban – Foreign Ministry Official – 26.10.2015, Sputnik International (sputniknews.com)
[۴] Did Putin meet with the Taliban leadership in Dushanbe? (ozodi.org)
[۵] Taliban denies sharing ISIL intelligence with Russia | Taliban News | Al Jazeera
[۶] Dushanbe Probing Claim Taliban Tanks Being Repaired In Tajikistan (rferl.org)
[۷] https://www.bbc.com/news/world-asia-43500299
[۸] https://www.russiamatters.org/news/russia-review/russia-review-july-23-30-2021
[۹] https://www.ndtv.com/world-news/moscow-evacuates-russians-ex-soviet-citizens-from-afghanistan-2518344
[۱۰] https://tass.com/world/1336275
برگرفته از8صبح