صاحب نظران و دانشمندان از مکتبهای گوناگون در گذشته و حال، تعریفها و برداشتهای گوناگونی را از عدالت ارائه داده اند، عدالت اجتماعی را از مهمترین اقسام عدالت میپندارند.
عدالت اجتماعی یعنی حقوق برابر برای همه مردم و پایداری بر این آرمان که همه افراد بشر باید بدون هیچگونه تبعیضی از مزایای پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی بهرهمند باشند و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و مصالح عمومی را رعایت کنند.
به زبان سادهتر عدالت اجتماعی عبارت است از شناخت حقوق طبیعی و قراردادی که جامعه برای تمام افراد قائل است.
رعایت عدالت اجتماعی از دیدگاه هر انسان پاک سرشتی از ضروریترین امور به شمار میآید، تاریخ نشان میدهد که عدالت بهعنوان یک امر فطری، با خلقت انسان شکل گرفت و ضرورت عدالت اجتماعی با شکلگیری اجتماعات و درک انسان از همزیستی با دیگران معنا یافت.
پس از تسلط گروه طالبان به کشور همه قوانین انسانی، دینی، اخلاقی و قانون اساسی در کشور محو گردید و عدالت اجتماعی در همه عرصهها رعایت نمی گردد، چون گروه طالبان در درون قبایل رشد کردند که عدالت اجتماعی وجود نداشته و ندارد، نظیر این که قبایل مختلفی که در ولایات جنوب کشور زیست می نمایند. برمبنای آموزههای انسانی و دینی زندگی شان تداوم ندارد بلکه که سنت و عرف فبیلوی در سراسر زندگی افراد و خانواده حکم فرماست.
جایگاه انسانی زنان در خانوادهها به مثابهی وسیله تعریف شده و از حق انسانی خود محروم اند، زنان و بانوان نمیتوانند در امور خانواده دخیل باشند و در تصمیم گیریهای خانواده نقشی ندارد در عین حال هیچ ارث و… برای شان طبق سنت و عرف فبیلوی تعلق نمیگیرد در حالیکه آموزههای دین به حقوق زنان تاکید نموده است.
با این اوصاف بعد از اشغال دوباره مملکت توسط گروه طالبان، ظلم به بالاترین سطح بالای شهروندان کشور جریان دارد، بگونهی مثال افرادی خارج از گروه خود را دین ناباور و کافر می دانند براین اساس شهروندان از همه حقوق جمعی شهروندی محروم هستند.
در ولایات مرکز و شمال کشور نسلکشیها جریان دارد و حقوق اولیه زنان نقض میگردد، یک شهروند آزادی و حق ندارد که به تحصیل، تعلیم، کشاورزی، تجارت، و… بگونه آزاد بپردازد، آموزش را خلاصه کردند به حفظ آیات چند از قرآن و بدون دانستن مفهوم آن و فراتر از آن به جوانان و زنان اجازه نمیدهند که علوم عصری را کسب نمایند، مدرسههای که کانون گسترش افکار افراطیت و تندروی است جایگزین مکتبها نمودند همین گونه تحصیلات عالی را بویژه بران زنان مردود می شمارند، در نهاد های تحصیلی نصاب را بر اساس جهانبینی افراطی و تندروانه گروه طالب ترتیب شده که جنگ و نسلکشی را در اذهان جوانان تزریق می نمایند.
همینطور حاصلات کشاورزان را با ظلم و جنایت غارت مینمایند و از حقوق شان به زور محروم میشوند. دامداران نیز از ظلم گروه طالبان در امان نیستند و مواشی شان را جبرا میگیرند و نمیگذارند که مواشی شان را به چراگاهها ببرند، نظیر این موارد همه اقشار جامعه از حقوق انسانی و دینی شان زیر ظلم و ستم طالبان محروم اند، از عدالت اجتماعی آثار دیده نمیشود.
هیچ شهروند در زیر حاکمیت گروه طالبان صاحب حق خود نیست و ظلم و حقتلفی به بالاترین سطح ادامه دارد.
عدالت مهمترین خواسته طبیعی و تاریخی بشر در طول همه زمانها و مکانها بوده است و اجرای آن نیازمند یک روح بلند و غنی و اراده محکم و گامهای ثابت است. لذا اجرای آن، کار هر کس و در واقع کار وابستهها و و آلوده به فساد نیست. اجرای کامل و واقعی آن، تنها از عهده مجاهدین بر میآید و ما به اندازهی وسعمان باید در جهت تحقق آن گام برداریم. از نظر اسلام، عدالت یک اصل انسانی و جهانی و مهمترین رکن جامعه اسلامی است که بدون آن دین الهی تحقق نمییابد.
مقاومتگران برای برپایی عدالت اجتماعی نقش و وظیفه ویژه دارند، ایستادگی در مقابل اشغالگران که زمینهها و شرایط را برای بیعدالتی پدید آوردند، تکلیف انسانی و دینی خود میپندارند.
تنها گزینه که برای برقراری عدالت اجتماعی در حال حاضر باز است، بایست در برابر متجاوزین استقامت نموده تا دشمن را در حال احتضار قرار گیرد و راه برای احقاق حق هموار گردد.
فلسفه اصلی تشکیل جبهه مقاومت ملی برقراری عدالت اجتماعی است که به یاری خدا و کمک مردم مقاومتگران در این مسیر گام بر میدارند و کلیه شهروندان جبههات گوناگون را در برابر ظلم و بیعدالتی شکل دادند.
امروز شاهد هستیم که در هر گوشه کشور مقاومت زنان مقاومتگر ، به شکلی از اشکال جریان دارد که همه ملت در ابتدای مسیر مقاومت قرار داریم و تمام جریان ها به این وجه مشترک باورمندند که بایست برای برقراری عدالت جمعی رزمید.
اینگونه است که هرجا فرهنگ مقاومت اصیل مطرح شد به سرعت وجدانهای سالم و فطرتهای پاک آن را پذیرفتند. حالا همه چشمها به این جبهه دوخته شده است و تمامی دلهای پاک و خدا جوی عدالتخواه به آن علاقه دارند و شعارها، نظام ارزشی، قالب حکومت، شیوه مدیریت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی آن را پذیرفتند. گسترش عدالت اجتماعی در جامعه و پاسداری از امنیت در چهارچوب مقاومت ملی ممکن است همه باید در این رزمگاه همت والا بخرچ دهیم.
ایستادگی در برابر تهاجم برای تربیت معنوی مردم و اصلاح جامعه و جلوگیری از مفاسد مختلف فردی و اجتماعی و اجرای عدالت در جامعه و فرهنگ سازی و اندیشهسازی برای مردم میبایست از همه ظرفیتها استفاده شود.
باید با حکمت و درایت و اشراف بر مقاصد اسلامی از امکانات فعلی و فرصتهای مناسب در مسیر مقاومت همهجانبه بهره برد. این کار بسیار با ارزشی است، که از راهکارها و برنامههای جبهه مقاومت ملی قطعا دنیا استقبال خواهد کرد.
جهاد و مقاومت مملو از معارف، بینشها و اندیشههای بلند اسلامی است و بحثهای گوناگون انسانی، دینی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی در بطن آن نهفته است.