بخش سوم و پایانی
نتیجه
شناخت ماهیت تحریک طالبان از مسایلی است، که تا هنوز کشو رهای منطقه و جهان روی آن بحث دارند و بسا دیده شده، که با ساده سازی مساله تحریک طالبان را با فاشیسم و یا دولتهای خودکامه به مقایسه می گیرند. ادعای نویسنده بر این بوده است، که شباهتهایی میان طالبان و گروههای سیاسی و مذهبی تندرو و تمامیت خواه وجود دارد، طوری که می توان یکسانیهایی را میان تحریک طالبان و القاعده و داعش و بوکوحرام می توان ثابت کرد، درعین حال تحریک طالبان دارای ویژگیهایی است، که بصورت انحصاری به آن گروه تعلق دارد، لذا درک واقعی پدیده ی طالبان را می طلبد، تا به گونه ی مستقل مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد، از این رو به این مساله مفهوم “طالبانیسم” مطرح شده است.
طالبانیسم ماهیت خود را مدیون خاستگاه خود است، در حالی که طالبانیسم از ترکیب، سیاست، مذهب و قومیت شکل گرفته است. درهم تنیدگی عناصر یاد شده، معجونی را بیرون داده است، که گاهی در نگاه آکادمیک متناقض به نطر می اید. این نفود و نیرنگهای سیاسی است، که قوم گرایی و مذهب پرستی را در کنار هم قرار داده است، در حالی که مذهب به جهان وطنی می اندیشد و از برابری دینی سخن می گوید وطالبان بر طبل برتری قوم پشتون می کوبد. مذهب، طلب علم و دانش را بر مرد و زن فریضه می داند، ولی این رسوم و عنعنات قومی است که باید زنان از منزل قدم بیرون ننهند. واضح نیست که حکم خانه نشینی زنان از کجا منشا می گیرد، در حالی که در زندگی قبایلی زنان همگام با احشام شان شب و روز کوهها و درهها را طی می کنند، در آن جا نه از پرده نشینی خبری است، و نه از حجابی که طالبان بر آن پا می فشارند اثری! مذهب به صراحت از سپردن کار به اهل آن که درزبان امروز متخصص نامیده می شود، حرف می زند، و آن را امانت الهی می خواند، ولی قوم گرایی تحریک طالبان حکم می دارد، تا قدرت در دست یک قوم بوده باشد و یا همچنان مذهب، شورا را در امور سیاسی یک پایه ی اساسی معرفی می دارد و مشروعیت سیاسی رابه رضایت مردم منوط می سازد، و از پاسخگو بودن زمام دار در برابر توده ی مردم می گوید، اما فرهنگ قبیلوی برخلاف آن حکم می کند، و تحریک طالبان بر اساس آن رفتار خود را عیار ساخته اند، و مثالهای دیگر…
وجود این تناقضات درونی، به سخن امروزی از عدم انسجام فکری تحریک طالبان خبر می دهد، و یک نشانه ی بارزی است که نظامهای فکری نا منسجم و ناسازگار، استعداد دوام و بقا راندارند. واقعیتهای زندگی با گذشت زمان این تناقضات را برملا می سازد، به ویژه که گروهی درراس امور قرار داشته باشد و با واقعیتها در تماس باشد. شرایط سیاسی و تبلیغاتی برای زمان محدودی می تواند، بر این تناقضات پرده پوشی کند، و بجز از میدانهای جنگ سایر مسایل ناشنیده بماند، ولی همین که جنگ پایان پذیرفت نیازهای زندگی آهسته آهسته سر بلند می دارد، و آن شور و هیجان جای خود را به عقل و تدبیر خالی می کند. حاصل این بحث این است، که تحریک طالبان در حال حاضر با چالشهای عدیده ی روبرواند، از جمله : 1- عدم مشروعیت از سوی مردم افغانستان 2- عدم مشروعیت از سوی جامعه جهانی. 3- حمایت از تروریسم و دشمنی با حقوق بشر از جمله زنان 4- ناتوانی در امر مدیریت کشور و نسپردن امور به اهل فن. 5- دشمنی با افکار و مذاهب غیر خود شان مانند سلفیها و شیعیان. 6- حمایت از مخالفان مسلح کشورهای منطقه مانند پاکستان، ایران، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان.7- وجود مخالفین مسلح مانند جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی.
باور نویسنده بر این است که هریکی از موارد یاد شده برای از پا در آوردن تحریک طالبان موثر و گاه بسنده می باشد. اما نویسنده را عقیده بر آن است، عدم انسجام فکری طالبان که در این نوشته از آن به ” طالبانیسم” یاد می شود، مهمترین نقیصه ی تحریک طالبان است، که از درون آن گروه را می آزارد و به سرعت به فروپاشی آن منجر خواهد شد. زیرا این ناانسجام یافتگی، تبعات زیادی را به همراه دارد، از جمله: 1- از درون طالبان باعث انحرافات با تمسک به متون دینی می شود.2- قوم گرایی، نارضایتی و سرانجام جدایی طالبان غیر پشتون را با رمی آورد. 3- حقوق بشر بویژه حقوق زنان، در مناسبات بین المللی دارد، جای پای خود را محکم می سازد و به سادگی نمی شود از آن رد شد.این میاله فشارهایی رابالای تحریک طالبان درپی می آورد. 4- پشتیبانی از گروههای مخالف مسلح دولتهای منطقه بصورت قطع با واکنش آن کشورها مواجه خواهد شد. 5- تمامیت خواهی و انحصار طلبی مذهبی، برای میلیونها شیعه مذهب افغانستان از تحمل بیرون خواهد بود.
تاکید روی انسجام نیافتگی فکری طالبان به این معنا نیست، که دست در دست گرفته انتظار کشیده شود، تا طالبان از دورن بپاشند. بلکه مقصد نویسنده این است که تحریک طالبان دارای ساختار درونی منسجم نبوده و با نیرنگهای استخباراتی بصورت میکانیکی در کنار هم قرار گرفته اند، و با گدشت زمان ودوام مقاومت، فروپاشی طالبان از درون سرعت می گیرد.