مراد از فرهنگ در این نبشته مجموعه ی اعتقادات، باور ها،سنت ها و هنجار های سیاسی اجتماعی است. فرهنگ به مثابه ی عاملی تاثیر گذار پنداشته شده که سایر عرصه های زندکی مانند عرصه ی اقتصاد، آموزش و پرورش، حقوق و سیاست راحت چنبره ی خود قرار داده است. هر چند فرهنگ اوازه ای به پایه ی اقتصاد و سیاست ندارد، اما از رهگذر دامنه و وسعت بسی فراگیرتر و از نظر اثرگذاری بسی مهم تر می باشد.
بشر در ابتدا به عوامل سخت افزاری آشنا گردید، سنگ پاره ها، کارد و شمشیر را بکار گرفت تا این که به سلاح های مخرب ویرانگر اتمی رسید. در گام بعدی درامر کسب متوجه پول شد، از این رو هر چه در توان داشت ،برای کسب درامد بیشتر تلاش ورزید، پایان قرن بیستم، برابر است به دریافت تازه اندیشمندان که در آن از مقام برتر فرهنگ سخن می گوید. اندیشمندان متعلق به مکتب فرانکفورت و هم دانشمندان لیبرال مشرب مانند جوزف نای نقش فرهنگ را بسی برجسته تر از آن دانستند که در گذشته ها مطرح بوده، و اکنون فرهنگ است که در مناسبات بشری چه در میدان جنگ وسیاست، چه در عرصه ی تجارت و صنعت حرف اول را می زند.
جبهه ی مقاومت ملی افغانستان به عنوان یک جبهه ی سیاسی نظامی متاثر از اوضاع و شرایط خویش است، و نمی تواند به دور از وضعیت زمین و زمانه ی خویش عمل بدارد، این جبهه به جایگاه بلند فرهنگ آگاهی کامل دارد. از نظر این جبهه درگیری کنونی میان تحریک طالبان و جبهه ی مقاومت ملی افغانستان بیش از همه و پیش از همه ماهیت فرهنگی دارد، در واقع این دو اردوگاه فرهنگی اند، که باهم در ستیز اند، سیاستمداران، و نظامیان بیش از سربازانی نیستند، که فرهنگ آن ها را بسیج و اماده ای قربانی کرده است.
از دید نویسنده، خطوط اساسی سیاست فرهنگی جبهه ی مقاومت ملی افغانستان در موارد زیر فشرده شده می تواند:
دفاع مشروع
جبهه ی مقاومت ملی نه آغاز گر جنگ بوده، نه عاشق و شیفته ی جنگ می باشد، بلکه جنگ را از سر ناگزیری در پیش گرفته است. پس از آن که کابل پایتخت کشور بدست تحریک طالبان سقوط کرد، رهبری جبهه سعی تمام داشت تا با فرستادن هیات هایی از علمای دینی و سیاستمداران از در گیری نظامی پیشگیری بعمل آرد. رفت و آمد هایی صورت پذیرفت و گفتگو هایی انجام شد، اما تحریک طالبان چیزی غیر از تسلیمی ذلت بار از جبهه ی مقاومت ملی نمی خواستند ،امری که پذیرفتنی نبود. اکنون که تحریک طالبان به کلیه مطالبات صلح آمیز پشت پا زده، راهی جز دفاع برای جبهه ی مقاومت ملی افغانستان باقی نمانده است،
جبهه ی مقاومت ملی افغانستان متکی بر آموزه های اسلامی و سنن بشری، دفاع دربرابر دشمن ظالم و ستمگر حق مشروع خود می شمارد، به این صورت، جبهه ی مقاومت مبارزه ی را که شروع کرده است ،ماهیت دفاعی داشته و مشروعیت اش را از ایستادگی در برابر زور گویی، ظلم و بیداد گرفته است .ظلم یک عمل پلید و زشت است، نه تلاوت نصوص دینی، نه ریش و دستار هیچ کدام، ظلم را پذیرفتنی نمی سازد، بر عکس آن هایی که در برابر ظلم خاموشی اختیار می کنند، و گوشه ی عزلت برمی گزینند، به خاطر سکوت شان در پیشگاه پروردگار و در نزد مردم پاسخگو خواهند بود.
جبهه ی مقاومت ملی افغانستان کشور را اسیر تروریسم، آزمندی های نظامیان پاکستانی می داند، از این رواین مبارزه را در حقیقت تلاش برای نجات کشور و رهایی از چنگال تروریسم جهانی می داند. این جبهه معتقد است که گروه های تروریستی حاکم، به هیچ وجه توان درک و استدلال و منطق انسانی را ندارند. از این رو درکنار تلاش های سیاسی خویش، فعالیت های نظامی خود را به منظور وادار ساختن تحریک طالبان برای مذاکره و تفاهم در دستور کار خویش قرار داده است. و هر زمانی که یقین حاصل بدارد، تحریک طالبان برای حل معضله ی کشور از طریق گفتگو و مذاکره آمادگی دارند، کاربرد زور و نظامی گری منتفی می گردد.
مشروعیت
ازدید جبهه ی مقاومت ملی ،مشروعیت یک نظام سیاسی به رضایت مردم بستگی دارد، ادعای هر گروهی مبنی بر این که دارای مشروعیت الهی می باشد، فاقد اعتبار می باشد. دیگر دوره های حکومت های تغلب ومیراثی سپری شده است، بنابر این محک و معیار مشروعیت سیاسی در رضایت مردم است، که با رای گیری آشکار می شود.جبهه بدین باور است، که دولت ها در عصر کنونی تنها مسوول تامین امنیت فزیکی نیستند، به سخن بهتر، دیگر درسده ی بیست ویکم امنیت فزیکی معنا ندارد، حالا بحث بر سر امنیت فرهنگی و اجتماعی هم است، شهروندان باید رای و اراده ی خود را در تصمیم گیری های کلان بیننده و شریک باشند، دولت های امروزی در برابر وضعیت معیشتی، امور بهداشتی و آموزش پرورش شهروندان خود مسوول وپاسخگو می باشند. دولت دیگر به معنای زدن و بستن نیست، آن هایی که دولتداری را در مسایل امنیتی خلاصه می دارند، از درک مسولیت دولت های جدید عاجز افتاده اند و نباید مزاحم مردم شوند.
از جانب دیگر، سیر تحولات جهانی، در مواردی مفاهیم قبلی در موارد دولت را دگرگون کرده است، بدین معنا که دولت های مشروع در سطح جهانی می باید به قوانین بین المللی پابندی نشان دهند، حقوق بشر را پاس بدارند و از حمایت گروه های تروریستی و دهشت افکن اجتناب ورزند، امری که تحریک طالبان تا هنوز در مغایرت با آن گام بر می دارند و نظام بین المللی را نادیده گرفته اند.
قرائت اعتدالی
اسلام آئین اعتقادی و برنامه ی عمل در عرصه ی فردی و اجتماعی برای جبهه ی مقاومت ملی افغانستان است. این جبهه با هرگونه برداشت افراط و تفریط از اسلام مخالف می باشد. از این رو هم نظر آن هایی که اسلام را در عبادات فردی تقلیل می دهند، نمی پسندد و هم با کسانی که می خواهند، بر همه چیز مهر اسلامی بزنند سازگاری ندارد. اسلام به عنوان دین جاودانی دارای یک سری آموزه های ماندگار می باشد، که برای همیشه می تواند، باقی باشد و هم شامل دسته ی از احکام است، که اثر تحولات اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی می تواند، دگرگون گردد.
جبهه ی مقاومت ملی دگم اندیشی وجمود فکری را از موانع عمده بر سر راه مسلمان ها می داند و بدین عقیده است، که اسلام بیشترین ضربه را از ناحیه ی مسلمان های افراطی تحمل کرده است. سعی در ایدیولوژیک کردن دین از گستردگی دین می کاهد و شانس بقا و پایداری را از دین می گیرد. در دامن دین است، که تفاوت های فکری و فرهنگی امکان تبارز می یابد، به ابتکار و نو آوری میدان داده می شود و زمینه ی رقابت سالم در عرصه های گوناگون برای پیشرفت و ترقی شکل می گیرد. جبهه راه میانی را در این وادی پرتنش در توسل به رای جمهور علمای مسلمان می داند، که در درازنای تاریخ مدنیت آفریدند، از خود فرهنگ غنی انسانی به میراث نهادند و در وضعیت حاضر راه های معقول با دنیای مدرن را شناسایی کرده اند. جبهه ی مقاومت ملی چالش های عمده فراروی متفکران مسلمان را از نوع علمی، حقوقی و هنری می داند، لذا هر اقدامی را که جلو دانش آموزی را بگیرد، عملی خلاف روحیه ی اسلامی می پندارد. دشمنان ،اسلام را دین قرون وسطایی ،عقب مانده و خلاف حقوق بشر معرفی بدارند، از این رو همه ی آن هایی که با حقوق بشر در ستیزاند، دانسته یا نا دانسته در خدمت اغیار می داند، به همین گونه، اسلام هر گز با شادی و خرسندی حلال در مخاصت نبوده، بلکه آن را از طریق تفریح و سرگرمی های حلال انسانی تشویق می دارد و در این راستا فعالیت های هنری را می ستاید.
جبهه به مردم افغانستان می اندیشد
از دید جبهه ی مقاومت ملی، تمامیت ارضی افغانستان محترم بوده، و این سرزمین را تجزیه ناپذیر می داند، اقوام و زبان های متعدد و سیله ی شناخت و تفکیک بوده نه اسباب برتری طلبی قومی و تمامیت خواهی. این جبهه، فضل و کمال ذاتی را برای هیچ قوم و زبانی به رسمیت نمی شناسد، تنها نشانه فضل و برتری انسان ها تقوای آن هاست، که قرآن مجید در این مورد صراحت دارد.
مبارزه ی را که جبهه ی مقاومت ملی افغانستان روی دست دارد، به منظور کسب آزادی، تامین عدالت درمیان همه ی باشندگان این کشور می باشد.
تحریک طالبان از میان پشتون ها بیشترین عضورا دارد و این امر به معنی آن نیست که تحریک طالبان به عنوان یک جنبش قومی /پشتونی پنداشته شود، همان گونه که بیشترین منسوبین جبهه ی مقاومت ملی از اقوام غیر پشتون می باشد، و هرگزمعنای آن را افاده نمی دارد که جبهه مقاومت یک جریان ضد پشتونی باشد.
جبهه، تحریک طالبان را جریان تندرو مذهبی می داند که بوسیله استخبارات بیگانه سازماندهی گردیده و به منظور ویرانی افغانستان به حرکت افتاده است، ازین رو عوامل بیرونی را در تشکیل و تحریک طالبان موثرتر از عوامل درونی میداند، با چنین دید، جبهه مقاومت ملی افغانستان با همان جسارتی که در برابر تمامیت خواهی و ستیزه جویی تحریک طالبان ایستاده است، دربرابر آن هایی که این تقابل عدالت خواهانه و حق طلبانه را به تنش های قومی تقلیل دهند، مبارزه می دارد.
رهایی انسان
هدف والای جبهه ی مقاومت ملی افغانستان رهایی انسان این سرزمین از زیر یوغ استبداد است، دراین مبارزه انتقام جویی جاندارد. جبهه ی مقاومت در آن جا حضور ندارد که سخن از انتقام جویی و کشتار افراد ملکی باشد، جبهه مقاومت ملی حضور خود را در آن جا حرام میداند. جبهه مقاومت ملی افغانستان دشمن خود را به درستی می شناسد، هرگز دست به اقدامی نمی زند که افراد ملکی آسیب آن را متحمل شوند، زنان، کودکان، اشخاص غیر نظامی، پیرمردان، افرادی که سلاح خود رابرزمین می نهند، آماج قرار نمی گیرند،
. اسیران جنگی جان شان محفوظ می باشد. جرم عمل شخصی است به هیچ صورت اقارب و دوستان شخصی به خاطر روابط شخصی اش با یک مجرم مورد پیگرد و تعقیب قرار نمی گیرد، حفظ اماکن عمومی و موسسات خیریه در صدر مسولیت های جبهه ی مقاومت قرار دارد.
خبرنگاران، امدادگران موسسات بین المللی از مصونیت کامل برخوردار می باشند، جبهه ی مقاومت وظیفه خو میداند، تا به اشخاصی که در نهاد های عمومی مانند مدرسه، مکتب، بیمارستان، و سایر تاسیسات دولتی ایفای خدمت میکنند، سهولت های لازم را ایجاد بدارد.
نهاد بدیل
جبهه مقاومت ملی افغانستان نه یک جریان مزاحم و تنش آفرین است و نه فراکسیون امتیاز طلب، بلکه سازمانی است که خود را در برابر همه مردم افغانستان مسوول می شمارد، به امروز و آینده این کشور می اندیشد. تشکیلات فراگیر جبهه مقاومت ملی نشان از این دارد، که این سازمان خودرا بدیل برحق و شایسته رهبری افغانستان می شمارد، اهداف و برنامه های همه جانبه از یک سو، تشکیلات فراگیر آن از سوی دیگر بیان گر این قضیه است، اگر جبهه با دیدی وسیع و آینده نگرانه آمال وآرمان های ملت ستمدیده افغانستان را باز تاب، داده و برای تحقق اهداف مقدس آن ها مجاهدت می دارد.
دید گاه و نظر جبهه مقاومت ملی با آن عده از سیاست مداران طماع در کمین نشسته برای رسیدن به کدام کرسی و منصبی تلاش می ورزند، به صورت ماهوی تفاوت می کند، جبهه مقاومت، رهایی افغانستان، استقرار امنیت و ثبات و تامین نظم و قانون و بر قراری عدل و داد را در سرلوحه مبارزات خود قرار داده است، و در این مسیر به پیش می رود، تحفه های مادی و بسته های تشویقی هرگز نمی تواند مانع از این مبارزه مقدس گردد، جبهه مقاومت ملی همان گونه که از درون کشور خود را از بند های قومی و زبانی فارغ ساخته و نجات مردم افغانستان را سرلوحه مبارزه خود قرار داده است، در عرصه مناسبات خارجی به عنوان یک نهاد ملی سعی میدارد تا با رعایت دساتیر اسلامی و منافع ملی عمل بدارد، فارغ از وابسته گی های خارجی به این یا آن کشور به تامین روابط خارجی خود می پردازد.این جبهه به خوبی از محدودیت ها و مجبوری های مردم افغانستان از 4دهه جنگ واقف است، از این رو بر اساس منافع و مصالح کشور با تمام دول و موسسات بین المللی مستقلانه عمل می کند، و در این راستا هیچ نیازی به کسب اجازه از کسی نمی بیند.
جایگاه زنان
برای جبهه مقاومت ملی دفاع از حقوق زنان قبل از آن که منشا حقوق بشری داشته باشد، مبنای دینی دارد، اسلام د ساتیر واضح و روشن در مورد دفاع از حقوق زنان به ویژه مادران دارد، از این رو مبارزه برای احقاق حقوق زنان برای جبهه مقاومت ملی یک وجیبه دینی است.
جبهه از اینکه برخی از نهاد ها و موسسات بین المللی از داعیه ی حقوق زنان حمایت میدارد ستایش میدارد، اما مبارزه این سازمان در اصل ماهیت اسلامی دارد که در آن برای آزادی نوع انسان اعم از زن و مرد آموزش و پرورش به شمول زن و مرد حق کار و حق صحت برای زنان ومردان تاکید به عمل آمده است، این جبهه خود را خوش بخت میداند که در وضعیت کنونی بسیاری از نهاد های بین المللی از این سیاست جبهه پشتیبان میدارد، و حمایت قاطع زنان و مردان کشور خودرا در گوشه و کنار افغانستان نیز با خود دارد.
جهاد و مقاومت
جبهه مقاومت ملی به عنوان نهاد ارزش مدار خودرا پاسدار برحق آزادی و عدالت در کشور می داند، از این رو دو رویداد مهم و سرنوشت ساز را که متعلق به همه مردم افغانستان است یکی دوره ی جهاد و دیگری دوره ی مقاومت به دیده ی قدر می نگرد، چه همه این مبارزات برای نیل به آزادی و تامین عدالت در کشور صورت گرفته است، و جبهه مقاومت ملی به امتداد آن عمل می دارد. اگر جهاد مقدس مردم افغانستان جهان را از شر هیولای کمونیسم نجات بخشید، مقاومت اول سپری شد برای نجات جمهوریت های مشترک المنافع.اگر این دوره پر افتخار نبود حداقل نقشه امروزی منطقه به گونه دیگر رقم می خورد، با چنین طرز دیدی، جهاد و مقاومت را از رویداد های جهانی می شماریم، برکسانی که با جان نثاری و فداکاری های بی نظیر این حوادث را رقم زدند شاد باش و آفرین می گوییم و هرگز به کسی اجازه نمی دهیم، که به عظمت و بزرگی این دو رویداد خدشه وارد بدارد.
دونگین سرفرازی
در میان شخصیت هایی که جهادمقدس مردم افغانستان و مقاومت نخست را سمت و سو بخشیدند ،شهید استاد برهان الدین ربانی و شهید احمد شاه مسعود نزد اکثریت مردم این کشور مقام رفیعی دارند، اولی با رهبری های خردمندانه اش دومی با کردار های قهرمانانه اش کارنامه ی از خود به یادگار گذاشتند که مایه افتخار همه است .جبهه مقاومت ملی، این دو شخصیت پرافتخار را یکی (شهید صلح) و دیگری (قهرمان ملی) لقب داده به عنوان پیرو و پیشوای خود می داند، وبه کار نامه های آن ها با سربلندی و افتخار می بالد.
شهید استاد ربانی و شهید احمد شاه مسعود، نماد آزادی خواهی و صلح طلبی برای جبهه مقاومت ملی میباشند، و جبهه خود را مسوول می داند از خط مشی آن ها پیروی نماید.
از آنچه گفته اند ،بر می آید که جبهه مقاومت ملی افغانستان سازمان آزادی خواه، عدالت طلب و فراگیر به سطح کشور می باشد. این جبهه جنگ را از ناگزیری اختیار نمود، زیرا تحریک طالبان به کلیه مطالبات صلح جویانه پاسخ رد دادند و راهی جز مقاومت مسلحانه برای این جبهه باقی نگذاشتند، از نظر این نهاد همان گونه که تمامیت خواهی تحریک طالبان مذموم است، قوم گرایی افراد و گروهک ها نیز مردود می باشد. این نهاد از همان آغاز با استقلال کامل به تامین روابط با کشور های مختلف پرداخته و در آینده نیز این سیاست را ادامه می دهد، وبا هر گونه مانع که استقلال جبهه را لطمه بزند، مبارزه می کند. این جبهه برای ساختن آینده افغانستان در تلاش است و در این راستا قبل از همه دفاع از حقوق زنان، احزاب سیاسی، اقلیت های قومی و زبانی را وجیبه دینی خود می داند، ولی گذشته با افتخار دوران جهاد و مقاومت را نه تنها به یاد دارد، فراتر از آن درس های آن ایام را به دیده قدر می نگرد، و برای همیشه خود را مرهون زحمات و فداکاری را دمردان مانند شهید استاد برهان الدین ربانی و شهید احمد شاه مسعود می داند، که در برهه های حساس و بحران خیز کشتیطوفانی افغانستان را ناخدایی کردند.