تحلیل و تبصره سیاسی

رهبران تاجیکتبار دولت مجاهدین در برزخ هویت تباری و آیدلوژیکی

نویسنده: محمد اکرام اندیشمند

بخش دهم

استاد ربانی و احمدشاه مسعود رهبران اصلی دولت مجاهدین به عنوان رهبران و زمام داران تاجیکتبار از همان آغاز ایجاد دولت مجاهدین در برزخ هویت تباری و آیدلوژیک دست و پا می زدند و نتوانستند خود را از این برزخ بیرون کنند. نه بصورت کلی با هویت تباری وارد میدان اقتدار سیاسی و استحکام اقتدار از این زاویه شدند، و نه با هویت آیدلوژیک و اسلام گرایی که بتوانند با سایر رهبران و احزاب اسلامی و جهادی حکومت اسلامی تشکیل دهند.

تردید احمدشاه مسعود بر سر پذیرش تقاضای ژنرال عبدالرشید دوستم و عبدالعلی مزاری در 27 حمل 1371 مبنی بر ایجاد دولتی که احمدشاه مسعود رئیس دولت، مزاری نخست وزیر و دوستم زیردفاع باشد نقطۀ آغاز این برزخ بود. مسلم بود که این طرح و این تقاضا از زاویۀ هویت تباری در جهت تشکیل دولتِ به رهبری و محوریت تاجیک ها با ریاست احمدشاه مسعود ارائه شد که دو ضلع دیگر این دولت را دوستم و مزاری به عنوان رهبران قومی ازبیک و هزاره می ساختند. ممکن است احمدشاه مسعود در تردید این طرح و این مطالبه با این ارزیابی که زیان آن بر سودش بیشتر است، حق به جانب باشد، اما نکتۀ مهم این است که مسعود به عنوان رهبر با کاریزما در جامعۀ تاجیک، از منظر و جایگاه قومی وارد کسب اقتدار سیاسی نشد و با دوستم و مزاری از این زاویه دولت مشترک را با رهبری و محوریت خودش و تاجیک ها ایجاد نکرد.

احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی بر سر تشکیل دولت مشترک دو جانبه در مذاکرات منطقه شینه در کابل(4 جوزای 1371)، به توافق دست نیافتند؛ هر چند این مذاکرت در آن زمان به آتش بس و توافقنامۀ هشت ماده ای انجامید که بعداً عملی نشد. اولین مادۀ این توافقنامه به تخلیۀ کابل از نیروی های دوستم با عبارت “تخلیۀ کابل از قطعات مسلح سمت شمال” اختصاص یافته بود. گلبدين حکمتيار به خروج افراد دوستم از کابل پا فشاري داشت. او در تمام مصاحبه ها و بيانات خود و در همه ملاقات ها و مذاکرات با ميانجي صلح، با نویسنده و خبرنگار، با قوماندان و مجاهد، با عالم و عامي، با داخلي و خارجي از خروج قوت هاي دوستم سخن ميگفت. جنگ خود را در کابل به حضور مليشه ها ي دوستم ارتباط ميداد و موجوديت آنها را در کابل عامل بدامني و مانع صلح مي پنداشت: در سخنرانی خود روز 13 ثور 1371 در شهر جلال آباد اظهار داشت«مونژ غوارو چي گلم جم مليشيا چي دا 14 کاله زمور د مؤمن ملت په وراندي جنگيدلي، له کابل حخه وباسو. .  . (ما ميخواهيم مليشياي گلم جم را که در اين 14 سال در مقابل ملت مؤمن ما جنگيده اند از کابل اخراج کنيم.)»

در مصاحبه با روزنامۀ فرنترپست چاپ پشاور روز 14 ثور 1371 گفت:« حکمران اصلي کابل در حال حاضر رشيد دوستم است. تا وقتيکه مليشه هاي گلم جم در کابل موجود باشند امن و صلح در آنجا استحکام نخواهديافت.»

اما پس از توفقنامۀ مذکور که هیئات میانجی صلح اقداماتی را در جهت خروج نیروهای دوستم از کابل روی دست گرفتند، بیان و پافشاری حکمتیار از خروج این نیروها متدرجاً تغییر یافت.

نکتۀ مهم و قابل توجه در مذاکرات شینه آن بود که گلبدين حکمتيار در مذاکره خصوصي با احمدشاه مسعود خواستار تشکيل حکومت مشترک ميان هم شدند اما اين تقاضا مورد پذيرش مسعود قرار نگرفت. احمدشاه مسعود در اين مورد بعداً به نگارنده گفت:«حکمتيار در مذاکرات خاص و دو نفري از من تقاضاي تشکيل حکومت مشترک را نمود. استدلال او اين بود که تنظيم ها و گروهاي ديگر نقش و نيرويي در افغانستان ندارند. ما با تشکيل يک حکومت مشترک قوي ميتوانيم به ثبات دايمي دست بيابيم. اما من تقاضاي او را رد کردم و گفتم که در افغانستان تمام تنظيم ها در جهاد و مبارزه سهيم بوده اند و دولت را نميتوان از يک يا دو گروه تشکيل داد و دولت بايد ممثل خواست تمام مردم و گروه هاي مختلف باشد. البته حکمتيار در اين خواسته اش نيز صداقت نداشت و فقط در صدد بهره برداري به نفع خود بود.»

صرف نظر از هر گونه استدلال بر سر این موضوع، آن ها نتوانستند بر مبنای هویت و تعلقات آیدئولوژیک، حکومت مشترک بسازند.  و در واقع احمدشاه مسعود از برزخ هویت تباری و آیدئولوژیکی، بسوی هویت آیدئولوژیک اسلامگرایی محض عبور نکرد.

چرا رهبران تاجیک و چهره های مشهور مربوط به جریان اسلام گرایی و تنظیم های جهادی و اسلامی تا آخر در این برزخ باقی ماندند و حالا هم در همین برزخ دست و پا می زنند؟

اگر بخشی از عوامل احتراز و امتناع آن ها از هویت تاجیکی شان در میدان سیاست به اعتقادات و معارف و تعالیم دینی برگردد که با دید امت اسلامی و معیار تقوی و مسلمانی بسوی جامعه نگاه می کنند و این هویت را بر هویت قومی ترجیح می دهند، بخش دیگر ریشه در همان ضعف های دارد که قبلاً شمرده شد. آن ضعف ها، این رهبران را قادر نمی سازد و نساخت که از این برزخ عبور کنند. این در حالی است که رهبران قومیت های دیگر به آسانی می توانند از این برزخ بگذرند.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا