دولت اسلامی به رهبری استاد ربانی(1371خورشیدی 1992 میلادی):
نویسنده: محمد اکرام اندیشمند
بخش نهم
بسیاری ها در افغانستان، به خصوص گروه های سیاسی-قومی غیر تاجیک ها، حکومت و دولت مجاهدین پس از فروپاشی دولت حزب دموکراتیک خلق یا حزب وطن به ریاست داکتر نجیب الله را، دولت و حکومت تاجیکان می دانند. در حالی که نگاه تاجیک های حاکم و رهبران آن ها در حاکمیت مذکور، نگاه یک دولت و حکومت تاجیکی را نمی رساند.
ما در آن سال ها و سالهای بعد از رهبران و رئیسان آن حکومت و به خصوص، از استاد ربانی و احمدشاه مسعود چنین تعریفی از دولت نداریم که گویا دولت آن ها دولت تاجیکان باشد؛ هر چند که خود آن ها از لحاظ تباری متعلق به تاجیک ها بودند.
اما واقعییت چه بود؟
اغماض و یا شاید بتوان گفت کتمان این امر که دولت مجاهدین در آغاز دهۀ آخر سدۀ بیستم میلادی، دولت تاجیکان نبود، به تعلق آیدئولوژیک این دولت و رهبران تاجیک تبار آن به اسلام گرایی و یا اسلام سیاسی بمثابۀ یک جریان فراقومی و حتی فراملی بر می گردد. این دولت و رهبران تاجیک تبار آن در صدد آن بودند تا دولت اسلامی یعنی دولتی بر مبنای ارزش های اسلامی امت باور ایجاد کنند و هویت مردم و جامعه در قلمرو این دولت، هویت دینی و اسلامی باشد، نه قومی. آن ها در این نیت موفق نشدند. علی رغم آن، استاد ربانی و احمدشاه مسعود از منظر هویت تباری خود، تاجیک بودند. ارادۀ آن ها برای کسب قدرت سیاسی و کسب رهبری و محوریت دولت با این هویت، دولت آن ها را دولت تاجیکی معرفی و تثبیت می کند. تلاش آن ها در رسیدن به رهبری دولت و اقتدار سیاسی، هم از دیدگاه گروه های سیاسی داخل افغانستان و هم از دید کشورهای خارجی نیت و ارادۀ تاجیک ها به این اقتدار تلقی می شود.