براساس اطلاعات موجود سراج الدین حقانی (روز شنبه) هنگام حمله هواپیمای بدون سرنشین در منطقه وزیراکبرخان کابل میزبان مذاکرات صلح بین هیاتی ۱۲ نفری از حکومت پاکستان و سران تی تی پی بود.
براساس اطلاعات مهمانخانه شخصی او در نزدیکی محل حمله قرار دارد و براساس اخبار منتشر شده در برخی از مطبوعات خارجی خانهای که «ایمن
الظواهری» در آن هدف قرار گرفته شده مربوط به وزیر داخله طالبان یعنی سراج الدین حقانی است.
بعد از وقوع حمله سراج الدین حقانی با کاروان بزرگی به شمول افراد ملکی برای مصون ماندن از حمله مشابه از طریق زمین به ولسوالی چرخ لوگر و از آنجا به دیگر ولسوالیهای ولایت پکتیا رفته است.سئوالی که مطرح میشود این است که اگر سراج الدین حقانی در پناه دادن به ایمن الظواهری سهم داشته، آیا وی دوباره به کابل باز خواهد گشت و وزیر خواهد ماند یا نه؟ و آیا او میتواند آزادانه گشتوگذار کند؟
از سوی دیگر این سئوال به ذهن خطور میکند که آیا سراج حقانی با وساطت جنرال باجوه و آی اس آی در صدد ترمیم روابط با امریکا و بیرون شدن وی از لیست سیاه است و میخواهد با شریک ساختن اطلاعاتی در مورد ایمن الظواهری به این هدف خود برسد؟ناگفته نماند که پسر اسامه بن لادن و بعدش پسر ایمن الظواهری سفرها و دیدارهایی در مدت یک سال (گذشته) با سران طالبان در کابل داشتهاند که این سفرها کاملاً مخفی نماند.
احتمال دوم این است که در پناه دادن به ایمن الظواهری در کابل تنها سراج حقانی و گروه حقانی دخیل بوده است. شورای کویته به سرکردگی ملا برادر به شمول ملا یعقوب که از یک طرف تلاش دارد روابطی را که در دوحه با امریکا ایجاد کرده تقویت کنند تا قبل از اجلاس سالانه سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر زمینه لازم برای به رسمیت شناختن امارت طالبان مهیا شود و از سوی دیگر از قدرت روز افزون سراج الدین حقانی بکاهند. اطلاعات محل بودوباش رهبر القاعده را با امریکاییها شریک ساختهاند و با این کار به اصطلاح با یک تیر دو نشان زدهاند.
طالبان لوی کندهار که از یکسو سراج حقانی و گروه حقانی که هیچ وقت از شورای کویته قسمی که لازم است اطاعت نکرده است و خود را به عنوان فاتح کابل فکر میکند و عملا به حاکم بالفعل و بالقوه افغانستان تبدیل شده را منزوی بسازند و از سوی دیگر به تعهدات قرارداد دوحه به جانب امریکا عمل نمایند.
احتمال سومی که نسبتا ضعیف به نظر میرسد اما با در نظر داشت بازیهای دوگانه پاکستان در گذشته نمیتوان آن را کاملا منتفی دانست، این است که پاکستان در لبه پرتگاه اقتصادی قرار گرفته است و نظامیان پاکستان جهت جلب کمکهای اقتصادی امریکا و نجات پاکستان به ویژه اردوی این کشور از لبه سقوط در مورد شریک ساختن اطلاعات و اجازه استفاده حریم فضایی و یا هم زمینه سازی و دادن پایگاه در داخل خاک پاکستان به ایالات متحده امریکا حمله به ایمن الظواهری را زمینه سازی کرده باشند.
پاکستان با این کار از طالبان یکبار دیگر به عنوان «احمقهای به درد بخور» جهت کسب منافع خود استفاده کرده است. در گذشته دیده شده هر زمان که پاکستان در تنگنا قرار گرفته تحفهای این چنینی به واشنگتن داده است.
این را نیز نمیتوان فراموش کرد که ایالات متحده امریکا برعکس قبل از سال ۲۰۰۱ که از وضعیت افغانستان اطلاعات کافی در دسترس نداشت با بیست سال حضور در این کشور و سرمایهگذاریهنگفت در ابعاد مختلف تخنیکی شاید توانمندی این را داشته باشد تا از کوچه کوچه کابل و دیگر شهرهای بزرگ اطلاعات داشته باشد و با استفاده و همکاری همین منابع و وسایل موفق به دریافت اطلاعات و انجام یک جانبه این حمله شده باشد.
در این صورت برای طالبان دشوار خواهد بود تا اعتماد دست رفته شان را در امر گویای مبارزه با تروریزم دوباره به دست آورند و یا هم به اصلاحات و حرف شنوی از مردم افغانستان و جامعه بینالمللی تمکین نکنند که بدون تردید باعث کوتاه شدن عمر امارت شان و یا هم باعث کودتای سفید و یا خونین در داخل امارت شان خواهد گردید. وقایع روزهای آینده در سطح ملی و بین المللی مسایل را بیشتر روشن خواهد ساخت، اینکه معاملهای در کار بوده یا قضایا به سوی مقابله خواهند رفت؟