در برنامه نقد کتاب«نظام امارت اسلامی افغانستان» مطرح شد: این کتاب فاقد اعتبار علمی است
در برنامه ای که بخاطر نقد و بررسی«کتاب نظام امارت اسلامی» نوشته عبدالحکیم حقانی روز پنجشنبه در دفتر بنیاد شهید احمد شاه مسعود-مشهد برگزار شده بود، سخنرانان، کتاب یاد شده را فاقد اعتبار علمی و تنبیه نامه خواندند.
در این برنامه که تعداد زیادی از استادان دانشگاه، دانشجویان و علاقه مندان اشتراک ورزیده بودند، نخست دکتر غلام الدین کلانتری نویسنده و استاد دانشگاه صحبت کرده، گفت که کتاب یاد شده بخاطری مهم به نظر میرسد که حیثیت مانیفیست یا اصولنامه طالبان را دارد و این گروه به اساس دستوراتی که در آن تذکر داده شده عمل میکنند.
کلانتری در مورد ساختار کتاب گفت که«نظام امارت اسلامی» بی رویه و غیر حرفه ای است؛ هیچ فصل و بخشی ندارد که موضوعات را جدا کند، از نظر اصول نگارش غیر حرفه ای به نظر می رسد.
او اظهار داشت که محتوای کتاب یاد شده، به لحاظ تاریخی به قرون اولیه اسلامی بر میگردد و با دنیای امروز و شرایط فعلی کشور هیچ همخوانی ندارد. در پیوند به همین مسئله حکایتی از سفر علامه اقبال لاهوی به کابل را نقل کرد، گفت که اقبال در سفرنامه اش نوشته است که او(حدود صد سال پیش-زمان پادشاهی نادرشاه)وقتی که از دارالعلوم عربی کابل دیدار کرد، گفته بود این نصاب بر میگردد به 700 سال قبل از امروز و تعلقی به امروز ندارد. او گفت که کتاب «نظام امارت اسلامی» نیز به انسان های امروزی مربوط نیست و به صدها سال قبل بر میگردد.
این استاد دانشگاه میگوید احادیثی که در کتاب استفاده شده اکثرا ضعیف و موضوعی بوده که به آن اعتماد و استدلال کردن نادرست است. او مثالی آورد: «سلطان/پادشاه سایه خدا در زمین است». در حالی که این حدیث به اتفاق مجموع علمای حدیث، ضعیف و قابل استدلال نیست.
استاد کلانتری کتاب امارت اسلامی طالبان را فاقد اعتبار علمی خواند و گفت که اعتبار هر اثر بر میگرد به منابع و روش تحقیقی که به اساس آن نوشته میشود، اما کتاب یاد شده فاقد منبع و فاقد روش علمی است.
آقای کلانتری در بخش دیگر از سخنانش، هدف جهاد را که در کتاب امارت اسلامی«نابودی کامل کفار» یادشده، زیر سوال برد و گفت:«در هیچ جای متون دینی چنین چیزی نیامده و نخوانده ام، اما این را خوانده ام که اکثریت علما جهاد را«دفاع» تعبیر کرده اند نه تعرض و تجاوز.»
مورد دیگری که ایشان به آن پرداختند، تعبیر مولوی حقانی از حکومت بود. در کتاب، حکومتها را به دو نوع تقسیم کرده است: حکومت الجبایه و حکومت الهدایه.(حکومت الجبایه به حکومت های گفته می شود که عشر و زکات و باج بگیرد) که ایشان به جز از امارت اسلامی، دیگر همه حکومت های جهان را حکومت جبایه نامیده است.
در حالی که این گونه تقسیم بندی در هیچ جایی دیده نشده است. به عبارتی معنای تقسیم بندی آقای حقانی آن است که این گروه به هیچ عقلانیتی در مورد ساختار حکومت پابند نیستند.
غلام الدین کلانتری اظهار داشت، در متن کتاب متذکره، دو مورد ننگ جامعه افغانستان پنداشته شده، یک، ازدواج یک حنفی مذهب با کسی که در مذهب دیگری است و دوم، رسمیت داشتن مذهب دیگری به جز از مذهب حنفی در افغانستان؛ باورمند اند که وجود آن دو مورد، بر جبین افغانستان ننگ است.
مسئله دیگری که آقای کلانتری آن را به نقد گرفت، تعبیر«عرف» در کتاب(نظام امارت اسلامی) است. او افزود که در صفحه 39 کتاب به عرف پرداخته شده، نویسنده منابع استنباط احکام شرعی را قرآن، سنت، قیاس و عرف یاد کرده است:« لازم است که دولت عرف و طبیعت افغان ها را در امور زندگی، از قبیل لباس، شکل ظاهری، زبان و غیره را مراعات کند تا در مخالفت با شریعت قرار نگیرد». معنای حرف این است که باید فرهنگ افغانستان را«افغانیزه» شود و اگر کسی خلاف آن عمل کند مخالفت با شریعت کرده است…» او این موضوع را بیشتر توضیح میدهد:«نویسنده به نقل از کتاب «تتمه البیان فی تاریخ الافغان»نوشته سید جمال الدین افغانی گفته است: افغان ها(پشتون ها) اکثریت مردم افغانستان را شکل میدهند، مردمی شجاع و جسور هستند، جنگجو و اطاعت ناپذیر هستند، لباس شان ایزار، پیرهن و عمامه و چادر است، زنان شان نیز لباس طویل میپوشند، علما و اولیا را تعظیم میکنند، اکثر شان سنی مذهب و حنفی هستند، در قریه ها و قصبات شان مسجد دارند، طلبه ها همیشه در مسجد های شان وجود میداشته باشد، به شکل داوطلبانه متکفل مصارف طلبه ها میباشند، در راه حفظ دین جهاد میکنند و سلطه اجنبی را به هیچ گونه نمی پذیرند…این تعریفات سید جمال الدین منحیث استدلال و نمونه فرهنگ افغانی آورده شده که دولت باید این فرهنگ را بالای همه تحمیل کند. این مسایل ظاهرا ساده به نظر میرسد، اما پیامد آن واقعا وحشتناک است.
بحث بعدی که از سوی این استاد دانشگاه مورد نقد قرار گرفت، مسئله انتخابات بود؛ او گفت که انتخابات در این کتاب مطلق حرام پنداشته شده و دلیل شان این است که انتخابات پدیده غربی و از طرف کفار آمده است. از سوی دیگر در انتخابات یک عالم و یک نادان مساوی شمرده میشود که این مورد هم جایز نیست و سوم مورد این که میگوید در انتخابات مصارف زیادی صورت میگیرد که اصراف در اسلام جایز نیست. در حالی که علمای بزرگ جهان اسلام مثل ابوالاعلی مودودی، عبدالقادر عوده، یوسف قرضاوی…انتخابات را با دلایل فراوان جایز می شمارند.
به گفته وی، شریعت برای انتخابات امام یا رییس دولت روش مشخصی تحدید نکرده، بلکه رضایت مردم شرط است، استدلال علمای جهان اسلام روش انتخاب خلفای راشدین به ویژه انتخاب حضرت علی است، حضرت علی تنها به رای افراد مشخص اکتفا نکرد، به مسجد رفت و رای عموم را گرفت. این نشان دهنده آن است که رای مردم نیز مهم است.
استاد کلانتری اظهار داشت که آقای حقانی در کتابش بجای انتخابات عمومی، به شورای اهل حل و عقد تاکید کرده است، در حالی که شورای اهل حل عقد پشتیبانه یا حمایت قوی دینی ندارد و امر منصوص نیست.
سخنران دومی برنامه دکتر یحی موسوی بود، او گفت که خاستگاه فکری عبدالحکیم حقانی به جایی بر میگردد(مدرسه حقانیه) که در تقابل با علوم امروزی قرار درد؛ ویژگی دیگر این مدرسه ستیز با زنان است؛ متولیان این مدرسه تفسیر غیر منعطف مردانه وجود دارند که همواره میان سپهر خصوصی و عمومی مرزبندی میکند و نتها جایگاه زن را در سپهرخصوصی(درخانه) میدانند.
او کتاب نظام امارت اسلامی را تنبیه نامه خواند و گفت:« این متن تنبیه نامه است و با ابزار زور از مردم اطاعات میخواهد و به نظر میرسد نویسنده کتاب به نظریه تکوینی و جبری دولت متمایل است، بخاطر این که نه تنها هیچ راهکاری که اراده تغییر در او باشد وجود ندارد، بلکه انسان امروزی را از جامعه فعلی به یک جامعه ای موهومی که در گذشته وجود داشته هدایت میکند.
آقای موسوی یکی از ویژگی های این کتاب را«آرمانشهرگرایی» خواند و گفت کتاب نظام امارت اسلامی یک نوع خیال پردازی است تا یک متن عینی. یک نوع خیال پردازی گذشته گرایانه است، یعنی تصمصم دارد جامعه 1401 خورشیدی را بر گرداند به جامعه 1400 قبل که محال است.
او افزود که«کتاب نظام امارت اسلامی» یک تفسیر قبیله گرایانه از حکومت است. وقتی حکومت را متشکل از مجموعی از سیسیتم ها بدانیم، میبنیم که مدیریت تمام سیستم ها به دست یک قبیله است؛ تفسیر سیاست قبیله ای است، تفسیر عرف قبیله ای است، تفسیر طبیعت قبیله است، بنا براین، نمی توان به چنین متنی اعتماد کرد.
کتاب نظام امارت اسلامی نوشته عبدالحکیم حقانی از سوی ملا هبت الله جمعی از اعضای رهبری گروه طالبان تایید و پس از آن منتشر شده است. پس از چاپ، کتاب یاد شده مورد بحث یک عده از پژوهشگران و منتقدان قرار گرفت.