سیاسی و اجتماعی

درنگی بر زندگی‌نامه فرمانده غلام ربانی، آمر کشف غند ۸۴۶مرکزی

عبدالوهاب عاصم

زندگینامه شهید فرمانده غلام ربانی
فرمانده غلام ربانی فرزند غلام محمد خان در سال ۱۳۴۵ خورشیدی در دهکده اسکنیاز کرامان قریه ولسوالی دره ولایت پنجشیر در یک خانواده متدین دیده به جهان گشود.
تعلیمات دینی را نزد ملا امامان مساجد منطقه با نهایت علاقه مندی آموخت، در سن هفت سالگی شامل مکتب ابتداییه کرامان گردید و تا صنف ششم را در آنجا پیش برد و بعداً شامل مکتب متوسطه باباعلی ولسوالی آبشار گردید.
هنوز تعلیمات خویش را به پایان نرسانده بود که کودتای کمونیستی در افغانستان به پیروزی رسید.
موصوف با علاقمندی فرامان تحت رهنمایی کاکای بزرگوارش شهید اختر محمدخان که یکی از نخبگان جهاد به شمار می‌رفت، در گروپی از مجاهدین فرهنگی جهاد دعوت تنظیم گردید. بعد از انجام وظایف فرهنگی، مسایل صحی را آموخت و در خدمت تدا‌وی مریضان و مجروحان قرار گرفت و بلاخره در ختم سال ۱۳۶۲ با شهادت اولین مربی خویش، یعنی کاکای بزرگوارش اختر محمد خان آرمانهای موصوف را ناتکمیل نگذاشت و سلاح وی را بر زمین ننهاد، وارد عرصه کارزار مبارزه مسلحانه در برابر شوروی وقت کردید.
بعد از این تاریخ در تمامی عملیات های مجاهدین اشتراک می‌نمود و با صلابت میرزمید. در سال ۱۳۶۶ شامل کورس های تعلیمی نظامی گردید. بعداً، مسولیت سلاح ثقیل مجاهدین ولسوالی دره را به عده گرفت که در فتح گارنزیون تنبنه از خود شایستگی فوق العاده نشان داد که نظر به شایستگی اش شامل کندک مرکز شد و نخست معاونت یکی از گروپ های این کندک را به عهده گرفت و در تمام جنگ ها عملاً اشتراک کرد و که در فتح گارنزیون خواجه غار و در جنگ های ولسوالی اشکمش ولایت تخار، ولسوالی های بغلان یکبار دیگر تبارز نمود و توجه مسوولین را به خود جلب کرد و در فتح کابل سهم شایانی داشت.
بعد از فتح کابل، آمر کشف غند ۸۴۶مرکزی تعیین گردید و بعداً آمر کشف لوای دیسانت مقرر شد و در اخیر جنگهای تحمیلی کابل، سرپرستی لوای دیسانت را در مناطق پلچرخی به عهده گرفت.
بعد از اشغال کابل توسط رژیم طالبان، با سایر همقطارانش به صف مقاومت پیوست و قوماندانی قطعه‌ نمبر ۱۳ گارد ملی را بدوش گرفت که طی چندین نوبت تهاجم طالبان به شمالی، در آزادسازی آن مناطق از وجود آن گروه، زحمات زیادی را با همرزمانش متحمل گردید و در عملیات های متعدد ولایت تخار علیه طالبان نیز اشتراک نمود و در زندگی مبارزاتی شأن چهار بار از ناحیه پا شدیداً مجروح و سر انجام در ۳ حوت ۱۳۷۹ به اثر سقوط موتر حاملش داعی اجل را لبیک و به کاروان شهدا پیوست.
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا