واژهی “خانقاه” در زبانِ عربی، در واقع همان واژهی “خانگاه” در زبان پارسی است که در زبانِ تازی (عربی) مُعَرّب شده و در زبانِ ما (زبان پارسی) بهگونهی “خانقاه” در آمدهاست.
از سویِ دیگر، ایجادِ مکانی بهنامِ “خانقاه” از ابتکارهای متصوفهی خراسان و صوفیانِ پارسی زبان است؛ زیرا مراسم و آیین خانقاهداری را از مانویان گرفتهاند و نه از متصوفان عراق و عرب (چون اصلن فرهنگِ خانقاه و خانقاه داشتن نزد صوفیان عراق و عرب و نیز در آیینهای عرفانی یهود، مسیحیان و یونانیان وجود نداشتهاست.)
زندهیاد استاد” سعید نفیسی” در مورد پیشینهی تأریخی و نیز برگرفته شدن واژهی “خانگاه” (خانقاه) مینویسد: ” چنان مینماید که کلمۀ خانقاه را در این مورد برای جایگاهی که پیروان طریقهای در آن گِرد آیند و در آنجا منزل کنند و بهعبادت و ریاضت بپردازند، مانویان وضع کرده باشند و تا دورۀ اسلامی، مانویان ایران به این جایگاه دینی خود خانقاه میگفتهاند؛ چنانکه مؤلف حدود العالم منالمشرق الی المغرب که کتاب خود را در سال ۳۷۲ هجری تألیف کردهاست، در باره شهرسمرقند میگوید:”اندروی خانقاه مانویانست و ایشان را نغوشاک (۱) خوانند. ” (سعید نفیسی، سرچشمهی تصوف در ایران،صـ ۱۰۴)
باتوجه به آنچه گفته شد، جمع بستن واژهی “خانقاه” (خان گاه) بهگونهی “خوانق ” که جمع جعلی است، در زبانِ پارسی ناهنجار است و بهجایِ “خوانق” بهتر است در پارسی گفته شود :” خانقاهها “.
پانوشت:
۱-نغوشاک در زبانِ پارسی به معنای “نیوشنده” (شنونده) است که اصل این واژه در زبانِ پهلوی ” نیگوشک ” بودهاست. (سعید نفیسی، سرچشمهی تصوف در ایران، چاپِ نهم، انتشاراتِ فروغی، ۱۳۷۷، صـ ۸۶- ۸۷.)