مصاحبه ها

«خودکشی نتیجه تعامل پیچیده عوامل زیستی، ژنتیکی، روان‌شناختی فرهنگی و اجتماعی است»

خودکشی؛ پدیده‌ی خطرناکیست که همواره همراه با انسان‌ها بوده است. دولت‌ها و ادیان نیز نسبت به این پدیده برخوردهای متفاوت داشته اند. تحقیقات فراوانی در زمینه‌ی علت و چگونگی آن صورت گرفته است. دانشمندان فراوانی به آن پرداخته اند. یکی از تحقیقات مشهور در این زمینه، نظریه دورکیم است؛ دورکیم به این نتیجه رسیده بود که خودکشی عمل اجتماعی است و بیشتر از سر آگاهی صورت می‌گیرد. هرچند این نظریه تا دیرها پابرجا ماند و بعدها کسان دیگری آمدند و آن را به چالش کشیدند. پس از تسلط دوباره گروه طالبان با بدتر شدن وضعیت اقتصادی و روحی-روانی مردم، اینک خودکشی در میان مردم افزایش یافته است. در این مورد، با دکتر بتول حیدری روان شناس و استاد دانشگاه گفتگو کرده ایم، که پیشکش می گردد:

– چرا انسان‌ها دست به خود کشی می‌زنند؟

– تعریف خودکشی از منظردانشمندان روانشناسی مفاهیم متفاوتی در برمی‌گیرد. زمانی‌که فرد دست به انتحار و از بین بردن خود بگیرد و آن انرژی و روح حرکت را در خود بمیراند و یا دفن کند به آن خودکشی می‌گویند؛ ولی در تعریفی که عام بیشتر از خودکشی دارند این است که یک فرد وقتی کاملا قید حیات و زندگی را بزند و این قطع ادامه دادن وزندگی و نفس کشیدن توسط خودش صورت بگیرد را خودکشی می‌گویند. یعنی پایان دادن به ادامه‌ی زندگی. از موجود زنده خارج شدن. البته خودکشی فقط در انسان‌ها صورت نمی‌گیرد حتی ما در میان حیوانات هم شاهد این پدیده هستیم که برخی از حیوانات به شکل فردی یا گروهی دست به خودکشی می‌زنند. عوامل متفاوتی درکنارهم قرار می‌گیرند تا فردی به زندگی خود پایان بدهد. ناگفته نماند میزان فکر خودکشی بیشتراز انگیزه برای اقدام عملی به آن در بین افراد وجود دارد. درکل خودکشی نتیجه تعامل پیچیده عوامل زیستی، ژنتیکی، روان‌شناختی فرهنگی و اجتماعی است.

– دلایل روانی خودکشی چه است؟

– برای خودکشی دلایل روانی آن بسیار زیاد است. فکر خودکشی و اقدام به خودکشی یک شب تولید نمی‌شود. مجموعه‌ای از «استرسور»های زندگی در طول یکی دوسال و یا حتی ماه‌ها متناوب وقتی جمع شود و فرد راه برون رفت از آن را پیدا نکند و احساس کند حمایت اجتماعی و روانی را از سوی نزدیکان خود و یا گروه‌های همتایان خود دریافت نمی‌کند و برای حل آن مشکل و بن بست گمان می‌کند، دست و پا زیاد زده است ولی به هیچ نتیجه‌ای نرسیده، به زندگی خود خاتمه می‌دهد.

افراد برای خلاصی از مخمصه‌ها نیاز به یادگیری مهارت دارند و این مهارت‌ها را درطول دوران کودکی و نوجوانی و بعد جوانی از خانواده و محیط اطراف خود می‌آموزند که چطور در هنگام رو به رو شدن با مشکلات و فشارهای زندگی و … بتوانند حل مساله کنند و یا حتی اگر توان دریافت حمایت از جمع و اطرافیان نداشته باشند، گزینه‌های دیگری را برای حل و برطرف کردن آن پیدا کنند. اما نوع محیطی که فرد دران زندگی می‌کند، نوع بافت خانواده‌ای که فرد در آن رشد یافته است و حتی داروهایی که شخص مصرف می‌کند و نوع آب و هوایی که شخص در آن اقلیم زندگی می‌کند و یا قرار گرفتن در یک فصلی از سال به طورمثال پاییز، بالا رفتن سطح افسردگی و یا فعال شدن بیماری‌های زمینه‌ای و برخی شکل‌های اختلال‌روانی، می‌تواند به سرعت بخشیدن فکر خودکشی و عملی کردن آن کمک کند.

-نظر به گزارش‌هایی که رسانه‌ها منتشرکرده اند، آمار خودکشی در میان زنان بیشتر بوده است، دلیل این وضعیت را در چه می‌بینید؟

– البته زنان چون از اقشار آسیب پذیر و قابل حمایت در جامعه هستند، گاهی برای اعتراض به یک سیستم و یا نوعی حاکمیتی که با آن رو به رو هستند می‌تواند محیط خانواده وزندگی زناشویی باشد و یا یک فضایی که در آن کار می‌کند و یا این‌که بعنوان یک شهروند زندگی می‌کند، زمانی‌که احساس می‌کنند به صداها و اعتراض‌های آنان به لحاظ قانونی و اجتماعی حمایتی وجود ندارد، آن‌ها گمان می‌کنند روز به روز به سوی قهقرا و چاهی می‌روند که برون رفتی برای آن وجود ندارد، مجبور به انتخاب گزینه خودکشی می‌شوند. در جوامعی که برای زنان هیچ پناه گاه امنی وجود ندارد و هرروز شرایط برای زنان سخت‌تر می‌شود، و زنان نمی‌توانند به روزنه‌های امید برای نفس کشیدن و ترسیم اینده‌ی روشن برسند، به ناچار از نظر خودشان آسان‌ترین شیوه را برای تمام کردن زندگی خود انتخاب می‌کنند و آن‌هم کشتن خود است. اصولا از دم‌دست‌ترین وسایل برای قتل خود استفاده می‌کند. از داروهایی که درخانه دارد و یا حتی سوزاندن خود و یا این‌که حلق‌آویز کردن خودش. و اصولا آمار زنان ازآنجا بیش‌تر از مردان درج می‌شود چون اغلب زنان نوع ابزاری که برای خودکشی انتخاب می‌کنند، به گونه‌ای پیش می‌رود که بعد از استفاده کاملا تمام می‌کنند ولی درمردانی که اقدام به خودکشی کرده اند، بیش‌ترنجات یافته اند و توسط امدادگران و یا خانواده‌ها به زندگی دوباره بازگشته اند.

– یک زمانی دورکیم، خودکشی را پدیده اجتماعی گفته بود و به این نتیجه رسیده بود که خودکشی بیش‌تر از سر آگاهی صورت می‌گیرد. بلند رفتن آمار خودکشی‌ها در کشور با توجه به شرایط حاکم، این نظریه زیر سوال نمی‌رود؟

– وقتی بحث از خودکشی و اقدام به خودکشی به میان می‌آید، بر اساس ویژگی‌های جمعیت شناسی مثل سن، جنسیت، نژاد، و قومیت تفاوت‌های آماری وجود دارد. با این وجود، خودکشی در تمام گروه‌های مردمی رخ می‌دهد… و ریشه اغلب خودکشی‌ها افسردگی و گاهی بیماری‌های حاد جسمی و روانی است. دیدگاه دورکیم، بر می‌گردد به دورانی که زمانی یک رسم بود که نویسنده‌ها، هنرمندان، مبارزین و برخی چهره‌های معترض به رسم اعتراض در برابر استبداد و ظلم و خفقان اقدام به خودکشی می‌کردند. آن‌ها گاهی به درک و آگاهی نسبت به جامعه استبداد زده خود رسیده بودند ولی چون تلاش می‌کردند تا مردم را بیدار و همراه کنند اما نمی‌توانستند، و مردم به آن رشد فکری نسبت به اتفاقاتی که پیرامون آن‌ها می‌افتاد نرسیده بودند و به جای حمایت، آن‌ها را تمسخرمیکردند، آنان چون فضا را بر نمی‌تابیدند و راهی برون رفت هم برای خودشان پیدا نمی‌کردند چه در فضای زندان اگر بودند و یا در خانه خودشان با انتخاب خودکشی به سیستم اعتراض می‌کردند و بعدها مطالعاتی که صورت می‌گرفت، روی شیوه‌های دادخواهی آنان به این طریق صحبت و گفتگو صورت می‌گرفت. ولی اکنون انتحار با این دلیل کم‌تر شده است. شیوه‌های رساندن خشم و اعتراض متفاوت‌ترو گسترش بیش‌تری یافته است. نمی‌توان دیدگاه دورکیم دران زمان را تعمیم به کل انتحاری‌ها داد. ویژگی‌های شخصیتی افراد و عوامل درونی و بیرونی جزو مواردی هست که در اثربخشی انتخاب خودکشی برای پایان دادن به زندگی فردی، و یا حتی گروهی می‌تواند تاثیرگزار باشد.

در افغانستان مساله فرق می‌کند؛ گاهی افراد به خاطر فقری که حاکم شده است و روز به روز شرایط اقتصادی فزونی دارد، فرد احساس می‌کند نمی‌تواند نیازهای اولیه خود یا خانواده را تامین کند، اقدام به خودکشی می‌کند و یا زنانی که دچارمشکلات و آسیب‌های تجاوز و روحی و تروماهای جنسی و یا حتی مشکلات عدیده درزندگی خود ازسوی شوهر، اطرافیان و یا…شده اند و به پایان نقطه امید به زندگی رسیده اند و گزینه‌ای هم برای آن‌ها جهت تداوم حیات و امید وجود ندارد و نمانده است، حمایتی از سوی نهادهای که درکشور حاکم است برای رهایی از وضعیتی که با آن دست و پنجه نرم می کند، نمی یابد، لذا انتحار را انتخاب می‌کنند. هرچند مقاومت این روزهای زنان افغانستان در کشور وحفظ روحیه امید در برابر سرنوشت کاملا نامعلوم در آن‌ها حقیقتا قابل قدردانی است.

-چه کارکردهایی می‌تواند عوامل بازندارنده خودکشی را فراهم آورد؟

خودکشی به عنوان یک آسیب اجتماعی، نامناسب‌ترین روش برای برخورد با مشکلات است. انتخاب نادرستی که از روی نبود آگاهی و بدون فکر رخ می‌دهد/ متاسفانه تاب‌آوری در برابر مشکلات و صبر و شکیبایی در دنیای کنونی در جوامع کاهش یافته است و تهدید و اقدام به خودکشی بیش از پیش در میان افراد نمود پیدا کرده است. حتی در دوره کنونی به دلیل افزایش آلودگی هوا و اشعه‌های ناشی از آنتن‌ها و ابزارهای ماهواره‌ای عواملی است که می‌تواند سلامت روانی یک فرد را تحت تاثیر بگذارد. که خانواده‌ها با توجه به چنین موارد و جوانبی بسیارمراقب نوجوانان وجوانان خود باشند و از سنین پایین حل مساله را به کودکان خود آموزش بدهند و تلاش کنند تا روحیه عزیزان‌شان با حمایت‌های روانی و اجتماعی و حفظ محیط خانواده کیفیت آن را بالا ببرند تا افراد با دچارشدن با هر مشکلی متوجه باشند که محیط امنی چون خانواده و یا دوستانی وجود دارد که در شرایط سخت و بحرانی می‌توانند به کمک انان تکیه کنند.

در کل شناسایی موارد در معرض خطر در جامعه، ارجاع و مدیریت رفتارخودکشی گام‌های مهمی در پیش‌گیری از خودکشی هستند. همان‌طور که در بالا هم اشاره کرد، برای پیش‌گیری از خودکشی، طیف وسیعی از فعالیت‌ها را باید داشته باشیم، از فرزند پروری، مشاوره‌ی‌خانواده، درمان اختلالات روانی، کنترل عوامل خطر محیطی و شناسایی عوامل استرس‌آور و آموزش جامعه می‌شود. آموزش موثر جامعه به عنوان مداخله‌ای اساسی و اولیه که شامل درک علت‌های خودکشی است.

به جز آن؛ افراد به محیط پیرامونی خود دقت کنند و اگر در محیطی هستند که می‌توانند ناامیدی را برایشان خلق و گسترش بدهند و روحیه شان را به فرتوتی ببرد، از سیاست حاکم در اطراف شان گرفته تا آب و هوا و یا حتی رفت و آمد با بیماران روحی، تلاش کنند شرایط برون رفت را پیدا کنند. ایستا نمانند. یکی از مهم‌ترین گزینه‌های ساده برای برون رفت از حس یاس و ناامیدی استفاده از داروهای مکمل و ویتامینی است. گاهی کمبود یک ویتامین در بدن در کنار عوامل درونی دست به دست هم می‌دهد تا شخص به سمت فنا و نیستی کشیده شود. عوامل محافظ که خطرخودکشی را کاهش می‌دهد و مثل عایق عمل می‌کند اگر به صورت موردی یاد کنیم می‌تواند این‌ها باشند: حمایت خانواده، داشتن روابط سالم. مذهب، اعتقادات و باورهای اخلاقی، مشارکت‌های اجتماعی، زندگی‌اجتماعی رضایت‌‍بخش، دور بودن از هجوم اخبار منفی رسانه‌ها، دسترسی به خدمات و مراقبت‌های سلامت روان، گرایش‌های اجتماعی از طریق کسب شغل و استفاده مفید از اوقات فراغت.

مصاحبه کنند: سایت سیمرغ

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا