بخش دوم و پایانی
مفهوم تئوری توطئه
تئوری توطئه یا نظریه توطئه، اصطلاحی است که در ابتدا، وصفی برای هر ادعای توطئه بود. با این وجود، امروزه، تئوری توطئه فقط در این معنا به کار میرود: تئوریای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجه نقشه مخفیانه گروهی دسیسهگر میداند. در تعریفی دیگر، تئوری توطئه عبارت است از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. https://fa.wikipedia.org
از لحاظ تاریخی، تئوریهای توطئه ارتباط نزدیکی با تعصب، پروپاگاندا، ساحرهکشی، جنگها و نسلکشی دارند. تئوری توطئه یا فرایندهای سیاسی پنهان، توطئه را به طور ضمنی در عرصه سیاسی متبادر به ذهن میکند. مفهومی که در مناقشات فکری جامعه ما جایگاه ویژهای دارد.
مفهوم تئوری توطئه، عبارت است از اینکه برخی از افراد، سازمانها و گروههای مخفی و قدرتمند طرحریزیهایی به منظور تحقق اهدف شوم، انجام میدهند (واندر لیندن، 2013: 42) در تعریفی دیگر، نظریه توطئه عبارت است از تلاش برای تبیین برخی از رویدادها یا رویهها با اشاره به طرحریزیهای افراد قدرتمند که تلاش میکنند نقش خود را پنهان کنند. (حداقل تا زمانی که اهداف آنها محقق شود) نظریههای توطئه، اغلب قدرت فوقالعادهای برای برخی از عوامل در حیطه برنامهریزی، کنترل دیگران، حفظ اسرار و … در نظر میگیرند (ساستین و ورمول، 2009: 205 و 207) باورهای توطئهآمیز به عنوان به عملکرد تبیینی عمل میکنند و با فرایند معنادارکردن ذهنی همراه شدهاند تا جهان قابل فهم، قابل پیشبینی و منظم دیده شود. (پارک، 2010: 290)
هافستادر نیز معتقد است که باروها در نظریه توطئه از طریق تمایل به پدیدههای ناخوشایندی که تبیین آنها مشکل است، تقویت میشود (هافستادر به نقل از وان پروژن و همکاران، 2016: 2) ایدههای توطئهگرایانه تمایلی در برخی افراد است که اعتقاد دارند که اتفاقات و روابط قدرت به صورت مخفی توسط سازمانها و گروههای خاص دستکاری شده است. (گرایم، 2016: 1) این مفهوم به مفهوم بدبینی نزدیک میشود، زمانی که افراد بتوانند در خصوص اقدامات و یا انگیزه یک شخص واحد بدگمان باشند (فینگیسین و وانابل، 1992: 133)
باورها در تئوری توطئه در برخی مواقع با آسیبهای روانشناسانه پنهان همچون اسکیزوفرنی و پارانوئید پیوند خورده است. (بارون و همکاران، 2014: 158) مطالعات نشان میدهند که میان بیاعتمادی و باروهای توطئهآمیز ارتباط وجود دارد، اما این دو مفهوم، ساختار متفاوتی دارند. تجارب عدم اطمینان ذهنی، تحت باروها، فرایندهای روانشناختی را در تئوری توطئه پیشبینی میکند. (پروژن و جاستمن، 2013: 110) نظریههای توطئه فقط بیاعتمادی را تشریح نمیکنند، بلکه در صدد سادهسازی و فهم واقعیتهای ناخوشایند و پیچیده هستند (آبالاکینا پاپ و همکاران، 1999: 8-10) مردم زمانی که به اوضاع، کنترل کمتری دارند به تئوریهای توطئهباور بیشتری دارند (سولیویان و همکاران، 2010: 435) توهم توطئه غالباً از سوی دولتها و نیروهای درگیر داخلی ساخته و پرداخته میشود.
تئوری توطئه نه از یک نظریه مدون برخوردار است و نه دارای نظریهپردازان رسمی است، بلکه به عنوان یکی از عناصر اصلی فرهنگ سیاسی جوامع از رفتار، داوریها و ارزیابیهای مردم عادی تا نوع نگاه سیاستمداران و صاحبنظران انتزاع میشود (فتاحی، 1386: 9)
به طور کلی میتوان گفت که تئوری یا توهم توطئه، چارچوب و پارادایمی از تجزیه و تحلیل وقایع، حوادث و پدیدههای حیات بشری است که بر طبق آن تنها عامل مؤثر و رقم زننده سرنوشت وقایع و حوادث در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و … دستهای پنهان و نقشهها و اقدامات پلید و غالباً مخفیانه و غیر واقعی توطئهگران (اعم از قدرتهای بزرگ جهانی، برخی افراد و گروهها، انجمنهای مخفی و کانونهای توطئهگر) است که برای رسیدن به اهداف شوم خود در تلاش و تکاپو هستند. (غفاری هشجین، 1384: 13-14)
واژه تئوری در تئوری توطئه
واژه تئوری در تئوری توطئه، ارتباطی با تئوری موجود در مراحل و روش شناخت علمی که پس از بررسی و ارزیابی فرضیه حاصل میشود، ندارد و اصولاً تئوری چنین مراحلی را در چگونگی پیدایش و تکوین خود طی نمیکند (دلاوری، 1386: 35) رواج فرضیههای توطئه همان گونه که بیان شد، یک مسأله عمیق روانشناسی اجتماعی میباشد و ارتباط چندانی به شواهد و ادله ندارد و این طور نیست که طرفداران این تئوری در نتیجه یک سری مطالعات و جمعآوری انبوهی از شواهد و دلایل به فرضیات خود رسیده باشند. (زیباکلام، 1380: 59-60)
در دانشنامه آمریکایی، تئوری توطئه آمده است که تئوریهای توطئه یک تبیین عمومی و مشترک برای بیان علت پدیدههای متفاوت اجتماعی و سیاسی است. این تبیین، معمولاً دارای ویژگیهای بنیادینی چون اصالتنداشتن و فراگیربودن و منحصر نبودن به ایدهئولوژیای خاص است. بر این اساس، گروههای مختلف اجتماعی اعم از چپ و راست، تحصیلکردگان و عوام، به تناسب به آن متوسل شدهاند. همچنین سیاستمداران فعال در حوزه قدرت نیزز غالباً آن را مطرح میکنند و از آن به عنوان سپر بلا و یا ضد حملههایی علیه مخالفان بهره میگیرند. (فتاحی، 1386: 9-10)
نقاط ضعف تئوری توطئه
حوادث مشهود تاریخی و تحولات آشکار اجتماعی را محصول مستقیم دسیسههای پشت پرده گروهی معدود از توطئهگران میداند.
تئوری توطئه از این نظر که تحلیلگر تاریخی را از ارائه رویکرد قابل تعمیم و استنباط قواعد خاص مربوط به یک محیط سیاسی باز میدارد دارای ضعف است. زیرا توطئه بیشتر حوادث و رفتارهای غیر قابل انتظار و پیشبینی را متبادر به ذهن میکند. توطئهگویی حاصل غفلت است. در شرایط خاص، گروهی خاص از بازیگران از غفلت سایرین و مردم و افکار عمومی بهره میبرند و با تبانیهای خاص دست در دست عوامل بیگانه میگذارند و تحولاتی را در سیاست باعث میشوند. تسلط چنین نظری بر تحلیل تاریخی، روایت تاریخ یک کشور را آکنده از توطئههای مستمر پنهان میسازد و تحلیلگر نمیتواند فرایندهای سیاسی در محیط ویژه سیاسی نقش بنیادین به خود اختصاص میدهد.
شایعترین توهم توطئه در سیاست و در حکومتداری ظاهر میشود و مظاهر زیادی دارد که معمولاً حکومتهای استبدادی به دلایل و انگیزههای مختلفی از تئوری توطئه با توطئهپردازی استفاده میکنند. مهمترین انگیزههای استفاده از تئوری توطئه در بین دولتهای استبدادی، توجیه ضعفهای داخلی و کاستن از انتقادات است. با وجودی که در برخی مواقع واقعاً توطئه موجب ناکامی در تحقق بعضی از اهداف میشود، اما عمدتاً علت ناکامیها ریشه در مشکلات و ناتوانیهای داخلی دارد، اما حکومتهای استبدادی همواره تمایل دارند تا ضعفهای خود را بپوشاند و با فرافکنی، مشکلات و ناکامیها را به توطئهها و اقدامات بیگانگان نسبت میدهند.
یکی دیگر از توجیهاتشان در استفاده از تئوری توطئه، سادهتر کردن تحلیل مسائل و ایجاد حالت اقناع است. بدین ترتیب که تحلیل و تبیین پدیدههای اجتماعی و رخدادهای سیاسی امری پیچیده است و نیاز به ذهنی اندیشمند دارد. که با نسبتدادن ناکامیها به بیگانگان، هم امر تحلیل و هم درک آن برای عامه مردم سادهتر میشود.
همچنین با ایجاد نفرت روانی از مخالفان و سرکوب آنان، از تئوری توطئه استفاده میکنند. با توجه به جو غالبی که در جوامع توطئهزده علیه بیگانگان وجود دارد، به سادگی میتوان اندیشهها، جریانات و شخصیتهای مختلف را با منسوبنمودن به بیگانگان، سرکوب کرده و بین آنان و مردم نوعی فضای عدم اعتماد به وجود آورد.
در آخر اینکه با کاستن از انتقادات به بهانه سوء استفاده و بهرهگیری دشمنان، از تئوری توطئه استفاده میکنند. نخبگان حکومتی با مستمسک قراردادن مقولههایی چون «ضرورت وحدت و همگرایی ملی برای دستیابی به پیشرفت و توسعه»، هر گونه انتقاد و پرسشگری از چگونگی کارکردهای حکومت در عرصههای سیاست داخلی و خارجی را عامل و ابزاری برای سوءاستفاده و بهرهگیری دشمنان و بیگانگان در جهت واردکردن لطمه به منافع و امنیت ملی کشور ارزیابی میکنند.
نتیجهگیری
در این پژوهش، توهم توطئه یا تئوری توطئه، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که عوامل متعددی در بروز این اندیشه و باور نقش دارد. این عوامل میتوانند به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم شوند که هر یک میتوانند وضعیت این اندیشه را بارور نمایند. اگر به صورت کلی این عوامل را بخواهیم نام ببریم عبارتند از: ساختار استبدادی، عوامل خارجی و تاریخی، وضعیت اقلیمی و جغرافیایی و … نقش داشتهاند؛ اما نقش و تأثیر ساختار استبدادی، مهمتر و اساسیتر از سایر عوامل بوده است. به میزانی که حکومت استبدادی به تئوری توطئه به عنوان ابزار سلطه سیاسی و فرهنگی روانی متوسل میشود، توطئهگری و توطئهبینی نیز فضای اجتماعی را در بر میگیرد و هیچ مفهوم و رویدادی دیگر معنای واقعیاش را نخواهد داشت و تحلیل و سنجش علمی رویدادهای سیاسی و تاریخی تنها از منظر جامعه پذیرفته میشود که مبین آشکارسازی داخلی و خارجی است.
شایعترین زمینه برای استفاده از تئوری توطئه در حکومتهای استبدادی است به طوری که این حکومتها معمولاً برای توجیه حکومت خود و پوشاندن بسیاری از قضایا و نواقص داخلی و خارجی که خود عامل اصلی این نواقص هستند را با فرافکنی و توجیهات، از تئوری توطئه استفاده میکنند و عامل اساسی عقبماندگی و مشکلات را بیگانگان و دشمنان معرفی میکنند. زیرا برای حکومتداری خوب و داشتن کشوری آرام و رو به رشد، نیاز به ذهنی خلاق و جستجوگر و در عین حال رشد یافته دارد که افرادی با عدم داشتن چنین ویژگیهایی نمیتوانند حکومتداری درخوری داشته باشند و رو به استبداد میآورند.
به طور کلی میتوان گفت که به کارگیری تئوری توطئه و توطئهگرایی از سوی حکومتهای استبدادی میتواند به گسترش و رواج توطئهباوری در سطح جوامع بیانجامد که این مسأله در فقدان سیاست به معنای عقلانی آن و تسلط اراده و نفع شخصی در جوامع برخوردار از ساختار استبدادی، توطئه را به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای حل تضادها و معضلات سیاسی در حوزه سیاسی حکومت و نیز در ارتباط حکومت با مردم مطرح میکند.
منابع و مأخذ
منابع فارسی
کتاب
- ازغندی، علیرضا. (1385). درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران. تهران، نشر قومس.
- اشرف، احمد. (1386). «توهم توطئه»، در: جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران. گردآوری و ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی.
- زیباکلام، صادق. (1380). مقدمهای بر انقلاب اسلامی. تهران، انتشارات روزنه.
- غفاری هشجین، زاهد. (1384). تئوری توطئه در فرهنگ سیاسی معاصر ایران، از مشروطیت تا انقلاب اسلامی. تهران، انتشارات سروش.
- فتاحی، محمد ابرهیم. (1386). «پیشگفتار مترجم»، در: جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران. تهران، نشر نی.
- معین، محمد (1386). فرهنگ معین. تهران: زرین.
مقاله
- غفاری هشجین، زاهد. (1380). تئوری توطئه؛ پدیدههای فراگیر و جهانی. دانشور، سال نهم، شماره 36، 131-140.
پایاننامه
- دلاوری، ابوذر. (1386). نقش فرهنگ سیاسی نخبگان حاکم در سقوط محمدرضا شاه. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی.
منابع لاتین
- Abalakina-Paap, M., Stephan, W. G., Craig, T. & Gregory, W. L. (1999). Beliefs in conspiracies. Political Psychology, 20(3), 637-647.
- Barron. D., Morgan, K., Towell, T., Altemeyer, B. & Swami, V. (2014). Associations between schizotypy and belief in conspiracist ideation. Personality and Individual Differences, 70, 156-159.
- Fenigstein, A. & Vanable, P. A. (1992). Paranoia and self-consciousness. Journal of personality and social psychology, 62(1), 129-138.
- Grimes, D. R. (2016). On the vibility of conspiratorial beliefs. PloS one, 11(1), e0147905,
- Park, C. L. (2010). Making sense of the meaning literature: an integrative review meaning making and its effects on adjustment to stressful life events. Psycholofic bulletin, 136(2), 257.
- Sullivian, D., Landau, M. J. & Rothschild, Z. K. (2010). An existential function of enemyship: Evidence that people attribute influence to personal and political enemies to compensate for threats to control, Jounal of Personality and Social Psychology, 98(3), 434.
- Sunstein, C. R. & Vermeule, A. (2009). Conspirecy theories: Causes and cures. Journal of Polititical Philosophy, 17(2), 202-227.
- Uscinski, J. E. (2017). The Study of Conspirecy Theories. Argumenta, 1-13.
- Van der Linden, S. (2013). What a hoax: Why people believe in conspiracy theories. Scientific American Mind, 24(4), 41-43.
- Van Prooijen, J. W. & Jostmann, N. B. (2013). Belief in conspiracy theories: The influence of uncertainty and perceived morality. European Journal of Social Psychology, 43 (1), 109-115.
سایتها
- https://fa.wikipedia.org
- Merriam-Webster’s online dictionary