طرح مسئله
کشورهای جهان به طالبان به عنوان یک حقیقت انکار ناپذیر جامعه افغانستان نگاه میکنند. بنا براین با توجه به اشتباه بیست و دو سال قبل جلسه بن اول تدویر یافت که در نتیجه طالبان مد نظر گرفته نشد و ائتلاف بزرگ به رهبری آمریکا ایجاد و طالبان در آن زمان سقوط داده شدند ولی با توجه به بازی دو گانه آمریکا در امر مبارزه در برابر طالبان از یکطرفت و سرکوب و از صحنه دور ساختن نیروهای ضد طالبان در دولت جمهوریت زمینه دوباره روی صحنه آمدن این گروه را فراهم ساختند و آنطور که واضح است گروه طالبان یک گروه ارزان در تهدیدهای منطقهیی و فرا منطقهیی میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
برخوردهای هدفمندانه با منافع ایران، تهدیدهای لفظی تاجکستان و همچنان عدم توجه به خواست جهان در تغییر سیاستهای تند روانه شان و نیز ایجاد حکومت فراگیر نشان دهنده این است که طالبان چیزی را برای از دست دادن ندارند و هر زمانی که با فشار مواجه شوند دوباره بر میگردند به کوهها بنا بر این انتظار جهان به ویژه کشورهای آسیایی چون چین، هند، ایران و روسیه از این گروه به هیچ وجه موجه نیست و طوری که ایران انتظار دارد تا آب هلمند را به این کشور جاری بسازند هم چنان دولتهای چین در امر تضمین نامه گروههای اسلام گرای ضد چینی و یا روسی نیز کار ساز نخواهد بود.
حکومت طالبان در واقعیت امر تظاهر به داشتن یک حکومت با ثبات دارند و در برابر ایران از حربه تبلیغات مهار و کنترل آبهای افغانستان را دارند در صورتی که آبی که به سمت پاکستان میرود به مراتب بیشتر از ایران است ولی طالبان آگاه هستند که تهدیدی که از پاکستان متوجه این گروه استد به مراتب حیاتی تر از سایر کشورها است. همچنان چین نیم نگاهی به سرمایه گزاری در معادن افغانستان از یکطرف دارد و هم چنان خواستار روابط نزدیک و دوستانه با این گروه است تا از این طریق خیالش از تحرکات اسلام گرایی در ایالت پر جمعیت مسلمان نشین سنکیانگ جمع باشد.
گروههای تروریستی توانایی تاثیر گذاری بر جهان را ندارند
طوری که در چند سال اخیر به ویژه تا قبل از فراگیری کرونا به مشاهده میرسد روند تاثیر گذاری گروههای اسلامگرای تند رو نتوانسته اند تاثیری بر امنیت جهان داشته باشند و این به معنی ختم پروژه اسلامگرایی افراطی است که غرب در صدد برچیدن این پروژه است. اسلام هراسی برای غرب به عنوان یک پروژه سود آور که بازارهای پر سود فروش اسلحه را از یک طرف گرم نگهدارد و از طرف دیگر به منظور جلوگیری از گسترش اسلام در غرب به چنین واکسن نیاز داشت. در مقابل کشورهای نظیر چین، ایران و روسیه هدف دراز مدت اسلامگرایی افراطی خواهد بود. (در مورد ایران این اسلامگرایی در لباس اسلامگرایی سنی عمل خواهد کرد)
تصویر اسلام رادیکال پس از تحولات فرایند مدرنیسم سیاسی در عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس کم رنگ شده است طوری که از کل جهان عرب به ویژه کشورهای این حوزه آبی فقط قطر علاقمند تاثیر اسلام در مناسبات سیاسی جهان باقی مانده است. کشور قطر نیز با توجه به روابط نزدیک که با امریکا دارد نقش محوری جریانهای اسلامگرای مدرن را مدیریت میکند و عربستان که یک زمانی حامی پروپاقرص طالبان به شمار میآمد چندان علاقهای بر نقش تاثیر گذاری بر این جریانها به ویژه بر طالبان ندارد، و نقش خودش را به قطر داده است و با تحولات اخیر این کشور دنبال برنامههای بلند پروازانهای در عرصه مدرنیته است.
آمریکا نخست دولت مورد حمایت خودش را با طالبان قمار زد و سپس با زیرکی پای خودش را از افغانستان کنار کشید و در گام بزرگتر روسیه را درگیر جنگ اوکراین ساخت تا از یکطرف بازار فروش اسلحه گرم بماند و از طرف دیگر رقبای جهانی آمریکا در یک جنگ فرسایشی به زانو در بیایند. در این سمت نیز طالبان در آن حدی نیستند که بدون حمایت گروههای تروریستی تهدیدی برای جهان باشند. لذا طوری که مشخص شده است سناریوی ترسیم شده غرب تا اکنون به خوبی پیش رفته است.
تبعات نزدیکی طالبان با آمریکا و غرب
آمریکا درین اواخر کم کم دارد در عرصه مناسبات با طالبان نقاب از چهره میافگند. لابیهای طالبان یکبار دیگر در آمریکا فعالتر شده اند و در صدد باز تعریف روابط مبهم پنتاگون با طالبان شده اند. نگرش طالبان در سطوح رهبری و قاعده آن به جنگ این گروه در برابر آمریکا نبرد سرنوشت ساز جهاد مقدس در برابر نظام کفری جهانی به رهبری آمریکا بود. ولی طالبان میانه هرم که نسبتاً هوشیارتر هستند وضعیت خودشان با آمریکا را درک میکنند و از بکار گیری شکست و فرار آمریکا چیزی به زبان نمیآورند. بنا بر این جنگ مقدس اسلام در برابر کفر در دراز مدت دچار تغییر خواهد شد چون کمکم درک مینمایند که منافع این گروه با حمایتهای آمریکا به مراتب گره خرده تر از همآهنگی منطقوی و داشتن ارتباطات با کشورهای همسایه خواهد بود.
تا زمانی که حضور این گروه برای غرب و آمریکا بتواند تهدیدی در برابر ایران، روسیه و چین باشد آمریکا و غرب در صدد تعامل و داشتن روابط معنا داری خواهد بود و این امر برای کشورهای منطقه که در صدد روابط متعادل با طالبان هستند مثبت نخواهد بود. همین اکنون آمریکا بزرگترین حامی اقتصادی طالبان است و هر زمانی میتواند این حمایت اقتصادی به حمایت استراتیژیک و سیاسی مبدل شود. درین خصوص پاکستان عمدهترین نقش چنین هماهنگ سازی را بازی کند.
در حلقه کشورهای همسایه افغانستان پاکستان زیرکانه سود بیشتر را از طالبان و حضور شان در افغانستان میبرد. و برای دولتهای روسیه و ایران هرچه فرصت بیشتر از دست بدهند در دراز مدت ضرر بیشتر میکنند. به ویژه ایران که اکنون نیز در مناسبات آب هیرمند با طالبان به بن بست خرده است بنا بر این دولت ایران بر یک دو راهی قرار گرفته است که آیا ادامه راه دیپلماسی فریب خورده آقای قمی را بر روابط بی اثر با طالبان ادامه دهد و یا این که از جبهه مخالف طالبان حمایت خود را اعلان نماید. حمایت ایران از طالبان بیست سال تمام تمام آنچه رشته بود را پنبه ساخت و نشان دهنده این است که طالبان به ایران به عنوان دشمن قدیمی و حامیان ضد طالب مینگرند و تا زمانی که آمریکا برای این گروه پول بدهد ایران ارزش دوستی و برادری را ندارد. اگر ایران در کنار جبهه مقاومت مخالف طالب قرار بگیرد بدون شک کشورهای دیگری نیز هستند که در قطب بندیهای منطقهایی کنار ایران بایستند.