آموزش در اسارت
آموزش در خدمت جامعه یا ابزار قدرت؟
بررسی نقش آموزش کاربرد محور در توسعه افغانستان
نگارنده: شفیع احمد کوهستانی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته خط مشی گذاری توسعه دانشگاه تهران
مقدمه
نظام آموزشی هر کشور نقشی محوری در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایفا میکند. اما در افغانستان، نظام آموزشی به جای فراهم کردن پاسخ به نیازهای جامعه و بازار، به ابزاری در دست طالبان تبدیل شده است که هدف آن تضمین بقای ایدئولوژی و قدرت سیاسی این گروه است. این وضعیت نه تنها فرصتهای طلایی برای پیشرفت را از بین میبرد، بلکه باعث تشدید بحرانهای اجتماعی و اقتصادی میشود. در این مقاله، به بررسی اهمیت آموزش تقاضامحور و نقد وضعیت فعلی نظام آموزشی افغانستان میپردازیم. هدف اصلی این مقاله، تحلیل این موضوع است که چگونه طالبان نظام آموزشی را در خدمت منافع خود قرار داده و چرا تغییر آن ضروری است.
اهمیت آموزش تقاضامحور
آموزش تقاضا محور به معنای همسو بودن برنامههای آموزشی با نیازهای بازار کار، تحولات اجتماعی و فرهنگی، و اهداف ملی و بینالمللی است. این نوع آموزش به صورت فعالانه به متقاضیان، کارفرمایان، بخش خصوصی و مناطق محروم پاسخ میدهد و با تولید نیروهای ماهر و متخصص، موجب ایجاد فرصتهای شغلی و توسعه پایدار میشود. نظام آموزشی کارآمد باید بر اساس برنامههای توسعهای کشور مانند “استراتژی انکشاف ملی” طراحی شود تا نیازهای منابع انسانی جامعه را برآورده کند و به تقویت توانمندیهای ملی بپردازد. با این حال، نظام آموزشی افغانستان در حال حاضر با چالشهای عمیقی روبرو است. سیاستگذاریهای طالبان بر این مبنا استوار است که آموزش را ابزاری برای تثبیت ایدئولوژی خود و سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی قرار دهند.
نقد وضعیت فعلی
نظام آموزشی افغانستان به جای ارائه فرصتهای برابر و پاسخ به نیازهای واقعی جامعه، به ابزاری برای تثبیت قدرت طالبان تبدیل شده است. این گروه تلاش میکند تا با تأکید افراطی بر تعلیمات دینی و حذف علوم کاربردی و تکنولوژیک، جامعه را در قالب محدود و کنترلشدهای قرار دهد. یکی از نتایج این رویکرد، افزایش تعداد قاریان قرآن و آموزش دیدگان علوم دینی، بدون توجه به نیاز واقعی جامعه است. هرچند تعلمیات دینی و شرعی شرط لازم برای تربیت جامعه اسلامی است، اما به تنهایی شرط کافی برای توسعه نیست. حفظ قرآن عظیمالشأن و آموزش آموزه های دینی باید جزئی از نظام آموزشی باشد، اما نه به بهای نادیده گرفتن دانشهای علمی و مهارتهای مورد نیاز جامعه. در نظام کنونی، فارغالتحصیل کردن شمار زیادی از قاریان قرآن که فرصتهای شغلی مناسب برای آنها وجود ندارد، به اتلاف منابع انسانی منجر میشود. این در حالی است که جامعه به شدت به متخصصان در حوزههای تکنولوژی، پزشکی، مهندسی و سایر علوم کاربردی نیاز دارد. عدم توجه به این واقعیت، نه تنها ظرفیتهای توسعهای کشور را محدود میکند، بلکه باعث حفظ عقب ماندگی جامعه نیز می شود.
نقش جامعه در تغییر مسیر
جامعه افغانستان باید نقش فعالتری در جهتدهی به نظام آموزشی ایفا کند. والدین، معلمان، نهادهای مدنی و حتی کودکان باید از ارزشهای واقعی آموزش آگاه شوند. ادبیات کودکان و محتوای آموزشی باید به گونهای طراحی شود که کودکان قربانی جو سیاسی حاکم نشوند و در عوض، با الهامبخشی و تقویت ارزشهای علمی و انسانی، به آیندهسازان کشور تبدیل شوند. علاوه بر این، جامعه باید با انگیزهدهی به کودکان و ترویج اهمیت یادگیری علوم عصری و تکنولوژیک، نقش پررنگی در توسعه نظام آموزشی ایفا کند.
راهحلها برای ارتقای نظام آموزشی افغانستان و همسو کردن آن با آموزش تقاضامحور، تدابیری میتواند موثر باشد:
1. بازنگری در برنامههای درسی: برنامههای آموزشی باید بازنگری شده و با نیازهای روز بازار کار و جامعه هماهنگ شوند. به جای تمرکز بر تئوریهای غیرکاربردی، توجه به مهارتهای عملی و تخصصی باید اولویت یابد.
2. جلوگیری از سیاسیسازی آموزش: آموزش باید از دخالتهای سیاسی و ایدئولوژیک مصون بماند. نهادهای آموزشی باید به صورت مستقل و حرفهای عمل کنند و تمرکز بر نیازهای جامعه و بازار داشته باشند.
3. ایجاد تعادل میان تعلمیات دینی و دانش عمومی: در کنار تربیت قاریان قرآن، باید برنامههایی برای آموزش دانش مورد نیاز جامعه تدوین شود. این تعادل به توسعه متوازن و پاسخگویی به نیازهای واقعی کشور کمک میکند.
4. طراحی نظام آموزشی بر اساس برنامههای توسعهای: نظام آموزشی کشور باید مبتنی بر “استراتژی انکشاف ملی” طراحی شود تا نیازهای منابع انسانی جامعه را برآورده کند و متعلمین را به علوم عصری و تکنولوژیک انگیزه داده و سوق دهد.
آموزش در خدمت جامعه یا ابزار قدرت؟
بررسی نقش آموزش کاربرد محور در توسعه افغانستان
نگارنده: شفیع احمد کوهستانی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته خط مشی گذاری توسعه دانشگاه تهران
مقدمه
نظام آموزشی هر کشور نقشی محوری در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایفا میکند. اما در افغانستان، نظام آموزشی به جای فراهم کردن پاسخ به نیازهای جامعه و بازار، به ابزاری در دست طالبان تبدیل شده است که هدف آن تضمین بقای ایدئولوژی و قدرت سیاسی این گروه است. این وضعیت نه تنها فرصتهای طلایی برای پیشرفت را از بین میبرد، بلکه باعث تشدید بحرانهای اجتماعی و اقتصادی میشود. در این مقاله، به بررسی اهمیت آموزش تقاضامحور و نقد وضعیت فعلی نظام آموزشی افغانستان میپردازیم. هدف اصلی این مقاله، تحلیل این موضوع است که چگونه طالبان نظام آموزشی را در خدمت منافع خود قرار داده و چرا تغییر آن ضروری است.
اهمیت آموزش تقاضامحور
آموزش تقاضا محور به معنای همسو بودن برنامههای آموزشی با نیازهای بازار کار، تحولات اجتماعی و فرهنگی، و اهداف ملی و بینالمللی است. این نوع آموزش به صورت فعالانه به متقاضیان، کارفرمایان، بخش خصوصی و مناطق محروم پاسخ میدهد و با تولید نیروهای ماهر و متخصص، موجب ایجاد فرصتهای شغلی و توسعه پایدار میشود. نظام آموزشی کارآمد باید بر اساس برنامههای توسعهای کشور مانند “استراتژی انکشاف ملی” طراحی شود تا نیازهای منابع انسانی جامعه را برآورده کند و به تقویت توانمندیهای ملی بپردازد. با این حال، نظام آموزشی افغانستان در حال حاضر با چالشهای عمیقی روبرو است. سیاستگذاریهای طالبان بر این مبنا استوار است که آموزش را ابزاری برای تثبیت ایدئولوژی خود و سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی قرار دهند.
نقد وضعیت فعلی
نظام آموزشی افغانستان به جای ارائه فرصتهای برابر و پاسخ به نیازهای واقعی جامعه، به ابزاری برای تثبیت قدرت طالبان تبدیل شده است. این گروه تلاش میکند تا با تأکید افراطی بر تعلیمات دینی و حذف علوم کاربردی و تکنولوژیک، جامعه را در قالب محدود و کنترلشدهای قرار دهد. یکی از نتایج این رویکرد، افزایش تعداد قاریان قرآن و آموزش دیدگان علوم دینی، بدون توجه به نیاز واقعی جامعه است. هرچند تعلمیات دینی و شرعی شرط لازم برای تربیت جامعه اسلامی است، اما به تنهایی شرط کافی برای توسعه نیست. حفظ قرآن عظیمالشأن و آموزش آموزه های دینی باید جزئی از نظام آموزشی باشد، اما نه به بهای نادیده گرفتن دانشهای علمی و مهارتهای مورد نیاز جامعه. در نظام کنونی، فارغالتحصیل کردن شمار زیادی از قاریان قرآن که فرصتهای شغلی مناسب برای آنها وجود ندارد، به اتلاف منابع انسانی منجر میشود. این در حالی است که جامعه به شدت به متخصصان در حوزههای تکنولوژی، پزشکی، مهندسی و سایر علوم کاربردی نیاز دارد. عدم توجه به این واقعیت، نه تنها ظرفیتهای توسعهای کشور را محدود میکند، بلکه باعث حفظ عقب ماندگی جامعه نیز می شود.
نقش جامعه در تغییر مسیر
جامعه افغانستان باید نقش فعالتری در جهتدهی به نظام آموزشی ایفا کند. والدین، معلمان، نهادهای مدنی و حتی کودکان باید از ارزشهای واقعی آموزش آگاه شوند. ادبیات کودکان و محتوای آموزشی باید به گونهای طراحی شود که کودکان قربانی جو سیاسی حاکم نشوند و در عوض، با الهامبخشی و تقویت ارزشهای علمی و انسانی، به آیندهسازان کشور تبدیل شوند. علاوه بر این، جامعه باید با انگیزهدهی به کودکان و ترویج اهمیت یادگیری علوم عصری و تکنولوژیک، نقش پررنگی در توسعه نظام آموزشی ایفا کند.
راهحلها برای ارتقای نظام آموزشی افغانستان و همسو کردن آن با آموزش تقاضامحور، تدابیری میتواند موثر باشد:
1. بازنگری در برنامههای درسی: برنامههای آموزشی باید بازنگری شده و با نیازهای روز بازار کار و جامعه هماهنگ شوند. به جای تمرکز بر تئوریهای غیرکاربردی، توجه به مهارتهای عملی و تخصصی باید اولویت یابد.
2. جلوگیری از سیاسیسازی آموزش: آموزش باید از دخالتهای سیاسی و ایدئولوژیک مصون بماند. نهادهای آموزشی باید به صورت مستقل و حرفهای عمل کنند و تمرکز بر نیازهای جامعه و بازار داشته باشند.
3. ایجاد تعادل میان تعلمیات دینی و دانش عمومی: در کنار تربیت قاریان قرآن، باید برنامههایی برای آموزش دانش مورد نیاز جامعه تدوین شود. این تعادل به توسعه متوازن و پاسخگویی به نیازهای واقعی کشور کمک میکند.
4. طراحی نظام آموزشی بر اساس برنامههای توسعهای: نظام آموزشی کشور باید مبتنی بر “استراتژی انکشاف ملی” طراحی شود تا نیازهای منابع انسانی جامعه را برآورده کند و متعلمین را به علوم عصری و تکنولوژیک انگیزه داده و سوق دهد.
5. تقویت همکاری با بخش خصوصی: ایجاد ارتباط نزدیکتر میان دانشگاهها و بخش خصوصی میتواند به شناسایی نیازهای واقعی و ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر کمک کند.
6. ترویج انگیزهدهی از طریق جامعه و ادبیات کودکان: جامعه باید نقش فعالی در انگیزه دادن به کودکان برای یادگیری دانشهای مورد نیاز ایفا کند. ادبیات کودکان باید به گونهای طراحی شود که ارزشهای علمی و انسانی را تقویت کند و کودکان را به یادگیری علوم کاربردی تشویق نماید.
7. افزایش سرمایهگذاری در آموزش: برای پیادهسازی آموزش تقاضامحور، سرمایهگذاری بیشتری در زیرساختهای آموزشی، تکنولوژی و تربیت معلمان متخصص ضروری است.
8. تمرکز بر مناطق محروم: برنامههای آموزشی باید نیازهای مناطق دورافتاده و محروم را نیز پوشش دهند و به کاهش نابرابریهای اجتماعی کمک کنند.
جمع بندی
آموزش تقاضا محور کلید توسعه پایدار و حل بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی در افغانستان است. با بازنگری در نظام آموزشی، تقویت همکاری با بخش خصوصی و توجه به نیازهای واقعی جامعه، میتوان نظام آموزشی افغانستان را به سوی یک مدل موفق و پاسخگو هدایت کرد. همچنین، مصونیت آموزش از دخالتهای سیاسی و استفاده ابزاری، و ایجاد تعادل میان تعلمیات دینی و دانش عمومی، گامی اساسی در بازگرداندن اعتماد عمومی و تحقق اهداف توسعهای است. علاوه بر این، طراحی نظام آموزشی بر اساس برنامههای توسعهای و ایجاد انگیزه برای یادگیری علوم عصری و تکنولوژیک میتواند به تحول بنیادین در آینده کشور کمک کند. تنها از این طریق است که میتوان به توسعهای پایدار دست یافت و آیندهای روشن برای نسلهای آینده تضمین کرد.
6. ترویج انگیزهدهی از طریق جامعه و ادبیات کودکان: جامعه باید نقش فعالی در انگیزه دادن به کودکان برای یادگیری دانشهای مورد نیاز ایفا کند. ادبیات کودکان باید به گونهای طراحی شود که ارزشهای علمی و انسانی را تقویت کند و کودکان را به یادگیری علوم کاربردی تشویق نماید.
7. افزایش سرمایهگذاری در آموزش: برای پیادهسازی آموزش تقاضامحور، سرمایهگذاری بیشتری در زیرساختهای آموزشی، تکنولوژی و تربیت معلمان متخصص ضروری است.
8. تمرکز بر مناطق محروم: برنامههای آموزشی باید نیازهای مناطق دورافتاده و محروم را نیز پوشش دهند و به کاهش نابرابریهای اجتماعی کمک کنند.
جمع بندی
آموزش تقاضا محور کلید توسعه پایدار و حل بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی در افغانستان است. با بازنگری در نظام آموزشی، تقویت همکاری با بخش خصوصی و توجه به نیازهای واقعی جامعه، میتوان نظام آموزشی افغانستان را به سوی یک مدل موفق و پاسخگو هدایت کرد. همچنین، مصونیت آموزش از دخالتهای سیاسی و استفاده ابزاری، و ایجاد تعادل میان تعلمیات دینی و دانش عمومی، گامی اساسی در بازگرداندن اعتماد عمومی و تحقق اهداف توسعهای است. علاوه بر این، طراحی نظام آموزشی بر اساس برنامههای توسعهای و ایجاد انگیزه برای یادگیری علوم عصری و تکنولوژیک میتواند به تحول بنیادین در آینده کشور کمک کند. تنها از این طریق است که میتوان به توسعهای پایدار دست یافت و آیندهای روشن برای نسلهای آینده تضمین کرد.