تحلیل و تبصره سیاسی

گروه طالبان و ظرفیت‌های خود ویران‌گری

نویسنده: چریک خالد

گروه‌های سیاسی و اجتماعی برای این‌که بتوانند، نظم دل‌خواه شان را ایجاد کنند و هم زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی جهت پایداری و استمرار داشته باشند، نیاز به استراتیژی‌های فرهنگی و اجتماعی دارند که این امکان را برای چنین گروه‌ها و در کل نظم های سیاسی فراهم کند.
به این معنی که نظم سیاسی و همراهی نیروهای سیاسی و اجتماعی با نظام‌ها از لازمه‌های حیاتی و جدی بقای هر نظمی است، در غیر این‌صورت آن نیروها تبدیل می‌شوند به ضد خودش و ظرفیت‌های لازم به سرنگونی و دگرگونی‌های سیاسی.
افعانستان دارای حيات اجتماعی و سیاسی متنوع، از ابعادهای متفاوت اجتماعی و سیاسی است. تاریخ افعانستان نشان داده است که نظام‌های سیاسی و دستگاه قدرت سیاسی یا آنچه در علوم انسانی فرهنگ سیاسی نامیده می‌شود، نتوانسته است بدون در نظر گرفتن نیروهای اجتماعی متفاوت، قومی، مذهبی و فرهنگی زمينه‌های‌ اعتماد و مشارکت پایدار را فراهم کند.
گروه طالبان از دوسال به این طرف که حاکميت سیاسی افعانستان را از طريق نامشروع یا به اصطلاح ديگر تغلب غصب کرده اند، این تعارضات و تنوع را در نظر نگرفته اند و در خصمانه‌ترین صورت آن، سیاست حذف و سرکوب نیروهای متفاوت اجتماعی را نیز روی دست گرفته اند، طالبان با تشکلات خاص قومی، زبانی، جنسیتی، سیاسی و فرهنگی خاص به نظر می‌رسد که از سیاست انحصار طلبی و نادیده گرفتن سایر گروه‌ها در حیات سیاسی‌ افعانستان درسی نگرفته اند و هی دارند آن سیاست متعارف اما شکست خورده را بازتوليد می‌کنند.
تصور بنده و آن‌چه ما حصل تحولات تاریخی و اجتماعی افعانستان است، نشان می‌دهد که به هر اندازه دستگاه‌های قدرت سیاسی مبتنی بر زور و ارعاب بخواهند از نظم دل‌خواه شان پاسداری نمايند، در مقابل نيروهای اجتماعی در حاشيه و محروم در واکنش به آن‌ها تکان می‌خورند، این روی‌کرد شبیه یک مار دو لبه ای است که زهر آن در کوتاه مدت دشمن را می‌زند ولی در دراز مدت خودش را نیز نیش خواهد زد.
سیاست طالبانی در افغانستان شبیه همین ماریست که دو نیش دارد و این زمینه را بطور طبیعی و تجربی برای از بین بردن خودشان‌ فراهم خواهد ساخت‌..ما به نیروی علم و تجربه در فهم و مواجهه جامعه با روندهای متفاوت اش ايمان داریم و چنین فکر می‌کنیم که این شدت تعارضات و تنش‌هایی که طالبان با سایر گروه‌ها و نيروهای قومی و سیاسی در افعانستان روی دست گرفته اند، زمینه‌ها و پتانسیل‌های لازم و کافی برای تضعیف روی‌کرد خصمانه شان و به تدریج فرصت هایی اند که خودشان را ویران می‌کنند و این ظرفیت بصورت بالقوه و بالفعل وجود دارد.
در هنگام بروز این چالش و تعارض است که امکان عمل و بسیج از اختیار نيروهای طالبانی از میان می‌رود و زمینه‌های اجتماعی برای حوزه مقاومت و نيروهای مخالف طالبان فراهم می‌شود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا