تحلیل و تبصره سیاسی

«بررسی وضعیت حقوقی گروه طالبان از منظر حقوق بین الملل»

نویسنده: شاکر حیات

بخش دوم

ب: قطعنامه‌های مجمع‌عمومی و شورای امنیت ملل متحد پیرامون منع مزدوری

پس از تصویب منشور، مجمع‌عمومی سازمان ملل متحد به‌ویژه نهادهای مرتبط با آن مانند کمیساری‎های عالی حقوق بشر به مسئله مزدوری توجه فراوان نموده‌اند. بالغ‌بر صد قطع‌نامه صادره مجمع‌عمومی وجود دارد که پدیده مزدوری را موردتوجه قرار داده است. مجمع‌عمومی ملل متحد به‌اتفاق آرا، قطع‌نامۀ 3131 مورخ 21 دسامبر 1965 تحت عنوان اعلامیه عدم پذیرش مداخله در امور داخلی دولت‌ها و حمایت از استقلال و حاکمیت دولت‌ها را صادر نموده و چه‌طور تلویحی دولت‌ها را از استخدام، سازمان‌دهی، تأمین مالی یا ارسال مزدور برای مداخله در امور داخلی کشور دیگر منع کرده است. [1] مجمع‌عمومی در قطع‌نامۀ 2625 مورخ 20 دسامبر 1968 اعلام داشت: «مزدوران خود جنایتکار و متمرد از قانون هستند». [2] در قطع‌نامۀ ۲۴۶۵ تلاش شده است استفاده از مزدور مخالف جنبش‌های آزادی‌بخش و استقلال ملی تلقی شود، این قطع‌نامه در پاراگراف 8 خود از دولت‌ها می‌خواهد برای جلوگیری از چنین پدیده‌ای قوانین لازم داخلی وضع کنند و استخدام، تأمین مالی و تعلیم مزدور را جرم‌انگاری نمایند. در قطع‌نامه 3103 مورخ 12 دسامبر 1973 مجمع‌عمومی بار دیگر پدیده‌ی مزدوری را در دوران پس از استعمار موردتوجه قرار می‌دهد و در مادۀ 5 خود استفاده از مزدور توسط رژیم‌های نژادپرست و استعماری را علیه جنبش‌های آزادی‌بخش ملی که برای آزادی و استقلال خود مبارزه می‌نمایند، عمل کیفری تلقی کرده باید مجازات گردند. در قطع‌نامه‌ی (تعریف تجاوز) 3314 مورخ 14 دسامبر 1974 نیز در بند 7 مادۀ 3 اعزام دسته‌ها، نیروها، گروه‌های نامنظم یا مزدوران مسلح توسط یا از جانب یک دولت به‌منظور انجام عملیات مسلحانه علیه دولتی دیگر از مصادیق تجاوز تلقی شده است.

گفتار دوم: گروه شورشی

گروه شورشی یا Insurgency از اسم شورش گرفته شده به معنای جنگ و اغتشاش است و در اصطلاح عبارت از یک جنگ نظامی به‌منظور فروپاشی و یا تضعیف مشروعیت حکومت قانونی و یا حکومت گرفته‌شده با کودتا و در کل غیرقانونی می‌باشد.[3] به لحاظ هدف گروه‌های شورشی به انواع گونان تقسیم‌شده‌اند ولی بنا بر اهمیت و کاربرد آن‌ها در تحقیق حاضر، صرف دو نوع آن انتخاب شده است که هر یک به‌طور مفصل شرح می‌گردد:

الف. شورشی اصلاح‌طلب

گروه شورشی اصلاح‌طلب هدف‌شان تغییر سیاست کلی حکومت نبوده؛ بلکه به دنبال وادار کردن حکومت به ایجاد اصلاحات در عرصه سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی می‌باشند، معمولاً چنین گروهی مبارزات خویش را از راه مسالمت‌آمیز تعقیب نموده و با برپایی تظاهرات و انتقاد اکتفا می‌نمایند.

 ب. شورشی تجارتی

 این گروه در صدد تحصیل ثروت و منابع اقتصادی هستند و قدرت سیاسی را ابزاری برای رسیدن به ثروت و کنترل ثروت می‌دانند. چنین گروهی با جنگ‌های نظامی به دنبال باج‌گیری از حکومت و سرمایه‌داران می‌باشند و سعی می‌نمایند که جغرافیای عایداتی را در کنترل داشته باشند؛ مانند بنادر اقتصادی، معادن، جنگلات و غیره.

فصل دوم
وضعیت حقوقی گروه طالبان از منظر حقوق بین‌الملل

به‌منظور دریافت ماهیت حقوقی گروه طالبان، در این فصل، عملکرد و مشخصات گروه طالبان با مشخصات گروه‌های چهارگانه نظامی ضددولتی مطابقت داده می‌شود تا واضح گردد که مشخصات این گروه با کدام گروه نظامی همخوانی دارد.

مبحث اول: بررسی مشابهت گروه طالبان با نهضت‌های آزادی‌بخش ملی از منظر حقوق بین‌الملل

گروه‌های آزادی‌بخش ملی ازجملۀ تابعان حقوق بین‌الملل محسوب شده[4] و بر اساس یک معیار بین‌المللی و منطق کلان، شکل می‌گیرند و به همین دلیل فعالیت این گروه، مشروع دانسته شده است. در اشغال قرار‎گرفتن کشور و موجودیت حکومت نژادپرست دلایل اساسی شکل‌گیری این نهضت‌ها تلقی می‌گردد. [5] شرایطی که در مادۀ 1 پروتکل شماره 2 الحاقی 1977 در خصوص نهضت‌های آزادی‌بخش ملی پیش‌بینی‌شده، دست‌کم پنج مورد می‌باشد که هر یک به‌صورت اختصار بیان می‌گردد:

  • تحت اشغال قرار داشتن سرزمین؛
  • موجودیت رهبر پاسخگو به مردم و جامعه بین‌المللی؛
  • داشتن توانایی اجرای کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو و پروتکل‌های الحاقی آن؛
  • داشتن یونیفرم خاص؛
  • به‌منظور عملیات نظامی قسمتی از سرزمین مورد ادعا را تحت کنترل داشته باشد. [6]

با توجه به شرایط فوق پرسش این است که آیا گروه طالبان شرایط نهضت‌های آزادی‌بخش را دارا هستند که طالبان را ازجملۀ گروه‌های آزادی‌بخش ملی محسوب نماییم؟ به‌منظور دریافت پاسخ، اول؛ بر اساس قواعد بین‌المللی تعریف می‌گردد که اشغال نظامی چیست و آیا افغانستان اشغال‌شده است؟ دوم؛ عملکرد، سوم؛ سطح رهبری و در اخیر یونیفرم گروه طالبان مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

گفتار اول: اشغال

اشغال نظامی عبارت از در کنترل گرفتن مؤقت قلمرو کشور بیگانه توسط قدرت حاکم بدون این‎که ادعای حاکمیت رسمی بر سرزمین جدید داشته باشد، قلمرو به‌عنوان قلمرو اشغال‌شده و کشور حاکم به‌عنوان اشغال‌کننده محسوب می‌گردد. [7] ضمناً اشغال را تجاوز نیز می‎گویند و تجاوز نظامی به گروه نظامی اطلاق می‌گردد که به‌صورت تجاوزکارانه و زور به قلمرو کشور دیگری وارد شود. [8] تجاوز می‌تواند به اشکال مختلف صورت گیرد؛ مانند تجاوز ارضی، تجاوز دریایی و تجاوز هوایی. [9]

بعد از شکل‌گیری سازمان ملل متحد و بنابر قطعنامه‌های بین‌المللی بعضی اوقات حضور نظامی کشورهای بیگانه مشروعیت بین‌المللی داشته تجاوز محسوب نمی‌گردد، به همین سلسله اگر دولتی مکرراً به‌صورت فاحش و گسترده حقوق بشری شهروندان خود را نقض نماید بر بنیاد طرح مسئولیت حمایت نیروی نظامی آیساف حق حضور می‌یابد. از طرف دیگر هرگاه سازمان ملل و بخصوص شورای امنیت سازمان ملل به دلایلی و یا در تفاهم با حکومتداران دولت متبوع، امر حضور نظامی را صادر نمایند چنین حضوری نیز اشغال محسوب نمی‌گردد. [10]

حالا که منظور از تجاوز معلوم شد، دیده شود که نیروهای آمریکایی، آیساف و پیمان نظامی ناتو به افغانستان تجاوز کردند یا طبق میثاق‌ها و معاهدات بین‌المللی به رضایت دولت‌مداران افغانستان در افغانستان حضور یافتند؟

الف: کنفرانس بن 2001

قبل از برگزاری معاهده بن، جنگ، قتل، اعدام افراد در محضر عام، قطع دست و به نمایش گذاشتن آن در اماکن مزدحم شهر، فقر اقتصادی، تبعیض نژادی، زبانی، مذهبی … وغیره باعث شده بود که تعداد کثیری از مردم کشور را ترک کنند و به کشورهای خارجی پناه ببرند. هرچند به لحاظ زمانی در قرن بیستم زندگی می‌نمودیم، ولی؛ نحوه زندگی، وضعیت سیاسی و مشکلات اجتماعی افغانستان طوری بود که گویا در قرون‌وسطی قرار داشته باشیم و بیان آن وضعیت خارج از توصیف با قلم است. حادثه 9 سپتامبر سال 2001 که سوءقصد به جان قهرمان ملی شهید احمدشاه مسعود انجام شد باعث ناامیدی کامل و یاس شهروندان گردید؛ اما حادثه دو روز بعد آن (11 سپتامبر) که در ایالات متحده آمریکا صورت گرفت، همه معادلات سیاسی و اجتماعی افغانستان را دگرگون ساخت. هرچند حادثه 11 سپتامبر در نوع خود جنایت علیه بشریت و برای هر انسان باوجدان غیرقابل‌قبول بود مگر این حادثه دلیلی شد برای رهایی مردم افغانستان از استبداد و وحشت طالبانی و کنفرانس بن به یک شانس طلایی برای مردم غم‌دیده کشور مبدل گشت. پیوسته به حمله تروریستی به آمریکا شورای امنیت سازمان ملل متحد به تاریخ ۲۷ اکتبر ۲۰۰۱ مجوز حمله نظامی و مستقر شدن نیروهای خارجی را به افغانستان صادر نمود و در بعد داخلی کنفرانس بن به تاریخ ۵ دسامبر سال 2001 به هدف بیرون راندن طالبان و ایجاد حکومت جدید برای افغانستان به امضا رسید. [11] اینکه اطراف کنفرانس بن کی‌ها بودند و دولت‌های ناظر کدام‌ها بودند. مواردی است که در لابه‌لای این گفتار به آن پرداخته می‌شود.

1: جناح‌های داخلی

هرچند از طرف یک دولت یک هیئت به‌منظور عقد معاهده حضور می‌داشته باشد؛ ولی هیئت دولت افغانستان به دلایل جنگ و سهم‌گیری اکثریت بزرگان سیاسی افغانستان، چهار جناح به نمایندگی از دولت افغانستان در کنفرانس بن حضور داشتند که به‌عنوان طرف‌های اصلی موافقت‌نامه محسوب می‌شوند. هر یک از جناح‌ها به‌صورت مختصر به معرفی گرفته می‌شود.

  • جبهه متحد ملی افغانستان (جبهه مقاومت)

تیمی که از داخل افغانستان به کنفرانس بن اشتراک نموده بودند متشکل از آقای یونس قانونی، احمد ولی مسعود، حاجی قدیر، عارف نورزی، میرویس جلیل پسر امیر اسماعیل‌خان، همایون تندر، سید حسین انوری، محمد ناطقی، سید مصطفی کاظمی، عبدالله وردک، مصطفی جواد، جنرال پاینده، اعظم دادفر، عباس کریمی، استاد حقبین و آمنه افضلی بودند، [12] این تیم شامل اکثریت اقوام افغانستان می‌شد که بر ضد طالبان و حامیان خارجی‌شان می‌رزمیدند.

  • شورای روم، قبرس و پاکستان

عبدالستار سیرت، عزیز الله لودین، دکتر جلیل شمس، امین فرهنگ، خانم سیما ولی، جنرال عبدالرحیم وردک، هدایت امین ارسلا، انجنیر عبدالحکیم و حفیظ‌الله محسنی ازجملۀ اعضای شورای روم بودند.[13] همین‌طور همایون جریر و پاچا خان زدران به نمایندگی از شورای قبرس به رهبری حکمتیار و سید حامد گیلانی به نمایندگی از شورای پاکستان و حزب پیر سید احمد گیلانی در کنفرانس حضور داشتند.[14]

2: جناح‌های خارجی

در این کنفرانس سازمان ملل و دولت‌های منطقه و فرامنطقه‌ای به‌عنوان شاهد و ناظر حضور داشتند که هر یک به‌صورت جداگانه به معرفی گرفته می‌شود.

  • سازمان ملل متحد

سازمان ملل به‌عنوان یک نهاد بین‌المللی مسئولیت به انجام رساندن کنفرانس و ایجاد نهادهای جدید دولتی را به عهده گرفت و از همین رو به نمایندگی از کشورهای آمریکایی و اروپایی وارد گفتگو با جناح مقاومت گردید. هرچند در کنفرانس بن از نماینده سازمان ملل متحد به‌عنوان شاهد تذکر رفته است؛ ولی واقعیت امر چنین نیست، [15] و نظر به قواعد بین‌المللی طرف موافقت‌نامه محسوب می‌گردد؛ چون رضایت خود را به التزام در قبال تطبیق موافقت‌نامه اعلام کرده است. [16] علاوه بر آن سازمان ملل متحد مسئول اصلی و درجه‌یک تأسیس قوه سه‌گانه با همه ابعاد حقوقی آن ازجملۀ انتخابات می‌باشد. [17]

 سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا کنفرانس 9 روزه‌ای را تحت عنوان کنفرانس بن از تاریخ 27 نوامبر 2001 الی 5 دسامبر 2001 با حضور داشت گروه‌های داخلی افغانستان تشکیل نمودند. این کنفرانس یک برنامه دونیم ساله را با اهداف اساسی و ایجاد نهادهای دموکراتیک به امضا رسانید که نخستین هدف از این کنفرانس، تأسیس حکومت مؤقت، دومین آن برگزاری لویه جرگه اضطراری به‌منظور تعیین رئیس حکومت انتقالی و متعاقب آن انتخابات پارلمانی و لویه جرگه قانون اساسی برای افغانستان می‌باشد.

  • کشورهای ناظر بر کنفرانس بن

دولت ایالات متحده آمریکا، انگلستان، روسیه، آلمان، چین، ازبکستان ایران و پاکستان ازجملۀ دولت‌های ناظر بر کنفرانس بودند. در میان دولت‌های یادشده، ایالات متحده آمریکا به‌خاطر متضرر بودن در قضیه نسبت به سایر دولت‌ها تأثیرات بیشتر بر کنفرانس بن داشت و گاهی فراتر از سازمان ملل متحد عمل می‌نمود؛ ولی سایر دولت‌ها تأثیرگذاری‌شان بر کنفرانس بن چندان چشمگیر نبوده است.

          آنچه که در اینجا مهم است باید گفته شود، در عصر جهانی شدن، تجاوز ازجمله موضوعات حقوق بین‌الملل می‌باشد. تمامی اعضای سازمان ملل متحد که افغانستان جز آن هست، پذیرفته اند که چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح از قواعد بین المللی پیروی نموده و معیارهای بین‌المللی را مبنای عملکرد خود قرار دهند. خوشبختانه در تحقیق حاضر، همین قواعد بین‌المللی مبنای بررسی حضور نظامیان ایالات متحده آمریکا، ناتو و قوای ایساف در افغانستان  قرار گرفته است.

 با توجه به موارد فوق نتیجه گرفته می‌شود اینکه؛ در بعد خارجی قوای نظامی یاد شده مجوز حضور خود را از قطعنامه شماره ۱۳۷۸ مورخ ۲۷ اکتبر ۲۰۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد و کنفرانس بن اخذ نمودند؛ بنابراین حضور کشورهای خارجی در افغانستان از مشروعیت بین‌المللی برخوردار بوده و در بعد داخلی به تاریخ ۱۴ جوزای ۱۳۹۷ بیش از یک هزار روحانی در خیمه لویه جرگه افغانستان جمع شدند و با یکصدا جنگ طالبان علیه حکومت را حرام دانستند[18] و پیوسته به آن کنفرانس کشورهای اسلامی که متشکل از ۵۷ کشور اسلامی می‌باشد جنگ و برادرکشی گروه طالبان را ناروا خواندند. [19] پس حضور کشورهای خارجی در افغانستان هم از مشروعیت داخلی برخوردار بود و هم از مشروعیت بین‌المللی.

[1]. G.A. Res. 2131, U, N. GAOR. 20th Sess. Supp. No. 14, at 11, N. Doc. A/6014 (Dec. 21, 1965).

[2]. کراری، پیشین، ص 243.

[3]. file:///C:/Users/shayat/Downloads/713599%20(3).pdf, guide to the analysis of insurgency 2012, published by the us government.

[4]. ضیایی بیگدلی، محمدرضا، حقوق بین‌الملل عمومی، تهران، گنج دانش، چ 2، 1392، ص 3.

[5]. ماده 1 بند 4،  ‌پورتکل شماره ۱ کنوانسیون چهارگانه ژنیو ۱۹۷۷.

[6]. ضیایی بیگدلی، پیشین، صص، 87-89.

[7]. http://en.wekipedia.org/wiki/military_occupation.

[8]. http://en.wekipedia.org/wiki/invasion.

[9]. Occupation and other forms of administration of territory, IRC, March 2012.

[10] . united nation General assembly resolution 3314 and responsibility to protect 2005.

[11]. کنفرانس بن، مقدمه، ص 1، 2001.

[12]. عارف، سروری، 9 و 11 سپتامبر، (کابل، همایون، چ اول، 1388)، ص 55.

[13]. همان، ص 56.

[14]. حیات، شاکر، مسئولیت بین المللی سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا در قبال معاهده بن 2001، ص 55، 1401.

[15]. کنفرانس بن، بخش اول، مادۀ پنجم، بند ششم.2001.

[16]. ضیایی، بیگدلی، محمدرضا، حقوق معاهدات بین‌المللی، تهران، گنج دانش، چ 36، 1392، ص، 126.

[17]. کنفرانس بن، پیشین، ضمیمه دوم، بند 2.

[18]. علمای افغانستان: طرفین جنگ آتش بس اعلام کنند – BBC News فارسی

[19]. آیا نشست علمای دینی در عربستان جنگ را در افغانستان متوقف می کند؟ (afghanirca.com)

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا