نگاه مولوی کمال الدین حامد در ارتباط به مقصد گرایی در شریعت اسلامی
نویسنده: حبیب الله حسام مهاجر
دو روز پیش مقالهای را زیر عنوان «مقصدگرائی در شریعت اسلامی» که نوشته مولوی صاحب کمال الدین حامد است، برای چند بار خواندم، مطلب و مقصد مقاله را نیافتم، نفهمیدم و به این نتیجه رسیدم این نوع نبشتهها بهجای مفید، مضر تمام میشوند و بجای خیر، شر میرسانند و بهجای تنویر افکار به تخدیر افکار میانجامند، از این بابت ده نکته زننده که از متن مقاله بیرون کردم خدمت خوانندگان گرامی تذکر میدهم:
۱. مقاله برخلاف عنوانش، مفهوم نیست و هدف مشخص آن معلوم نمیباشد.
۲. مقاله مفید نیست بهجای تنویر، افکار را تخدیر و سر در گمی ایجاد میکند.
۳. مقاله دارای عنوان کلان و برجسته است، اما غیر علمی و غیر معیاری نوشته شده است.
۴. برخلاف دادههای علم منطق که ابن سینا میگوید: «جزء برکل حمل نمیشود» اما در این نوشته مکرراً حمل جز بر کل صورت گرفته است، یعنی از دید فهم و برداشت علم منطق غیر منطقی است.
۵. اصطلاح مجتهدین و فقها را به حقوق دانان تعبیر نموده است که این خود خطا است، مجتهدین و فقها حوزه کاری شان عام اند و حوزه کاری حقوقدانان خاص است.
۶. جایگاه عبادت را به برچسب تعبیر کرده است، یعنی عبادات اصالت ندارند و جامعه اصل است و عبادات یک روش برچسب به تعاملات اجتماعی است.
۷. عنوان مطلب و مصدر مباحث را از شخصیتهای شامخ و کتابهای ۵ هزار صفحهای مهم مثل (الموافقات) امام شاطبی که چند جلد است، نقل قول میکند و به یقین گفته میتوانم ۱۰ صفحه آن را نخوانده و همچنان حدودا از ده عنوان کتاب و مصنف نامبرده است و این نوع برداشت و علم را میشود مکاشفاتی و یا خیالی نامید.
۸. از جمله مصادر اولی تشریع عقل و عرف و هنجارهای اجتماعی را به عنوان اصول معرفی نمودهاست و حتی ارجحیت آن دو را به مصادر نقلی وحیانی در الفاظ پیچیده است، مثل لیبرالیزم!
۹. مقاله رضایت خداوند متعال را تابع رضایت مردم خوانده است و در حقیقت شریعت تابع مصالح مردم است و موارد زیادی است که شارع مصالح مردم را در یک قضیه مطمح نظر قرار داده است و اما مردم به هردلیلی ناراض میباشند!
۱۰. مقاله راه دینداری را به مقصدگرایی و فقهگرایی منحصر ساخته است، در حالیکه اینها فروعاتی از اصول شریعت اند که دارای موالفه گوناگون و منظومههای مختلف اند.