احتمال تغییر سیاست خارجی ایران تحت تاثیر حقآبه هیرمند
نویسنده: مانی فرهمند
آب هیرمند یا باتلاق سردرگمی
طرح مسئله
آب شرین و دستیابی به آن یکی از دغدغههای اصلی کشورهای جهان به ویژه کشورهای است که در اقلیمهای خشک و بیابانی قرار دارند و میزان بارندگی در این کشورها پائینتر از میزان متوسط جهانی باشد. بنا بر این رودخانههای آب شرین در اکثر کشورهای همسایه باعث شکل گیری سیاستهای آبی و مناقشات سیاسی میان کشورها میشود. از این که عمدتاٌ رودخانهها با توجه به مسیرهای طولانی رودخانهها اغلب بیشتر از یک کشور عبور کرده و باعث تنش میان کشورهای بالا آب و پائین آب میشود. ازین لحاظ در روابط بینالمللی استفاده از رودخانههای مشترک تحت قراردادهای بین المللی میباشد.
افغانستان کشوری است که ازین ناحیه با اکثر همسایگانش در تنشهای کم و بیش بسر میبرد که ازین لحاظ بیشترین مشکل را با جمهوری اسلامی ایران داراست ازین سبب که بخشهای عمده استان سیستان و بلوچستان به میزان آب شرینی بستگی دارد که توسط رود هلمند به سمت ذخیرهگاههای این کشور سرازیر میشود. که در طول تاریخ یک قرن اخیر همواره منجر به تنشهای جدی شده است.
افغانستان (خراسان قدیم) در زمان امیر عبدالرحمن ایجاد شد و مرزهای سیاسی و جغرافیای آن نیز توسط انگلیس، روسیه، ایران و امیر تحت حمایت انگلیس شکل گرفت و از همان زمان به بعد در قسمت استفاده مشترک هردو کشور از رودخانه هلمند مشکلاتی باقی ماند. بنا بر این همواره سیاست مرزی ایران با افغانستان در این بخش وارد مراحل مختلف تنش بوده و هیچ زمانی قناعت ایران از سهم آب رودخانه فراهم نشده است. گرچه تغیر میزان آب هلمند با توجه به عوامل اقلیمی و توسعه زراعتی در دهههای گذشته تاثیر مستقیم بر این سهمیه بندی داشته است که نمیتوان از آن غافل ماند.
در سال 1351 بود که برای نخستین توافق نامه استفاده از آب هلمند سهیمه ایران که در هر ثانیه 26 متر مکعب معادل 850 ملیون متر مکعب در سال میشد که توسط نخست وزیران هردو کشور به امضا رسید. امروز بحث حقآبه یکی از مطالبات جدی دولت ایران از حکومت طالبان است که درین روزها حد اقل توسط رهبران سیاسی ایران بصورت جدی تر مطرح شده است و از آن طرف نیز حکومت طالبان بنا بر ملحوظاتی از دادن اطلاعات لازم پیرامون وضعیت پیش آمده خود داری شده است و این که دولت ایران روابط نیک و نزدیکی با طالبان داشته و در بازگشت این گروه موثر بوده است بدون شک نمایانگر افزایش انتظارات از این گروه را به دولت ایران فراهم میسازد. در این تحلیل به تاثیرات این انتظارات از یکطرف و سیاست طالبان در قبال دولتی ایران در یک سناریوی احتمالی مورد بحث قرار گرفته است.
تغییرات اقلیمی و کم آبی در افغانستان
در طی سالهای اخیر شاهد تغییرات اقلیمی در سطح جهان بودیم و همواره بر کاهش منابع آبی در برخی از کشورهای جهان نظیر خاور میانه، آسیای میانه، جنوب آسیا و کشورهای صحرایی آفریقا بوده ایم که در این جغرافیای وسیع کشورهای ایران و افغانستان نیز شامل میشوند. به ویژه کشور ایران که رودخانههای آن از ارتفاعات زیادی شرچشمه نگرفته و به ویژه در شرق این کشور که وابسته به رود هلمند میباشد. از آنطرف نیز تغیرات اقلیمی میزان کم بارندگی در ارتفاعات مرکزی افغانستان که نسبت به سلسله هندوکش از ارتفاع کمتری نیز برخوردار است و بلند رفتن درجه حرارت ذخایر یخچالی را دچار دگرگونی ساخته و اکثر این یخچالهای که در طول زمستان توسط بارندگیهای متواتر تامین میشد از بین رفته است و ازین سبب بر میزان جریان رودها تاثیر مستقیم بر جا گذاشت.
این رود از بلندیهای کوه بابا در ۴۰ کیلومتری غرب کابل از رشتهکوه هندوکش در افغانستان سرچشمه میگیرد و پس از مسافت ۱٬۱۰۰ کیلومتر وارد دریاچهی هامون که دریاچهای مشترک میان افغانستان و ایران است میشود. هیرمند از جنوب باختری کابل پس از پیوستن به رودخانه دیگری به نام ارغنداب از شمال غربی قندهار گذشته و وارد دشت مارگو میشود. این رودخانه، در محل بند کمالخان واقع در خاک افغانستان تغییر مسیر داده و به شمال منحرف میگردد و در بند کهک واقع در ۳۶ کیلومتری جنوب خاوری زابل وارد دریاچه هامون میشود. دریای هلمند بعد از عبور از «شیلهی چرخ» در نزدیک سیاه دک و با سیرآب کردن ولسوالیهای «کنگ» و «چخانسور» به سوی هامون پوزک در جهیل سیستان سیر کرده در موقع توفانی سال که آب هلمند بالا میرود، هامون پوزک و هامون هلمند پرشده به هامون صابری میریزند (در کنار مرکز ولسوالی چخانسور دریای خاشرود نیز به هامون پوزک میریزد و در منطقهی شند معصومخان دریای «خسپاس» که گاه سیل میکند نیز به هامون پوزک وصل میشود. (ویکیپیدیا)
به گزارش خبرگزاری تسنیم، با خشک شدن جریان آب از افغانستان به سیستان در سالهای اخیر حیات انسانی و طبیعی در سیستان بهطور کامل رو به زوال است، با این حال تاکنون اقدام مؤثری برای پیگیری حقآبه هیرمند انجام نشده است. بهرغم میزبانی سالیان متمادی از میلیونها مهاجر افغانستانی اکنون شاهد آن هستیم که هیئت حاکمه افغانستان نهتنها اقدامی برای رهاسازی حقآبه هیرمند ننموده بلکه با شگفتی در اقدامی، با انحراف مسیر هیرمند مانع از رسیدن آب به ایران شده است. در همین خصوص «حسین دلیریان»، سخنگوی سازمان فضایی ایران، در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: سازمان فضایی ایران با استفاده از ماهواره خیام، رودخانه هیرمند را پایش کرده است. تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که حکومت افغانستان در برخی نقاط با انحراف مسیر آب و ایجاد بندهای متعدد، مانع رسیدن آب به ایران شده است. (خبرگزاری تسنیم)
قرارداد آب و حق ایران از رود هلمند
دولتهای افغانستان و ایران بارها کوشش کردند تا معضل آب را حل کنند، در ۲۲ حوت ۱۳۵۱ خورشیدی معاهده آب رود هلمند بین افغانستان و ایران منعقد شد، طبق این معاهده حقآبه ایران در یک سال نُرمال آبی ۸۲۰ میلیون متر مکعب (ماده سوم معاهده هلمند) تعیین شده است. هر چند که این معاهده یکی از بهترین معاهدهها در سطح منطقه و حتا جهان به حساب میآید، اما نابهسامانیها در کشور نگذاشت که تا اکنون بشکل کامل و جامع تطبیق شود. محمدموسی شفیق با مذاکرات و تماسهای مستقیم موفق شد تا حمایت اکثریت اعضای شورای ملی وقت را به طرفداری از معاهده آب رود هلمند جلب کند و بلاخره هر دو مجلس شورای ملی به تاریخ ۹ جوزا ۱۳۵۲ خورشیدی مطابق ۳۰ ماه می۱۹۷۳ میلادی این معاهده را تصدیق و تصویب کردند.
اما به اثر کودتای خونین هفت ثور سال ۱۳۵۷ و آغاز جنگهای داخلی زمینه ایجاد و تقویت کمیساران آب رود هلمند، جهت تطبیق کامل معاهده برای کشور ما میسر نگردید و جانب کشور ایران با استفاده از شرایط ناگوار در افغانستان که زمینه مدیریت مناسب آب برای کشور ما مساعد نشد. خلاف معاهده به یک سلسله اقدامات یکجانبه و ناجایز در مرز مشترک آبی دست به کار شد که قرار زیر از این تخطیها میتوان نام برد:
- احداث دهها ساختمان آبگیر بر رودخانه هلمند در مرز آبی مشترک.
- نصب بیشتر از صد پایه واترپمپ در محدوده مرز آبی مشترک.
- احداث چهار چاه نیمه که هر کدام آن دارای ظرفیتهای قابل ملاحظه بوده و توسط کانال جریکه، آب رودخانه هلمند و سایر رودخانهها به طرف نیمهچاهها (ذخایر آبی) در خاک ایران جریان داده میشود.
- احداث بند کهک و انحراف سیلابها به منظور مرفوعساختن نیازمندیهایشان به آب و بعد پایین ساختن دروازههای بند مذکور و جریان دادن سیلابها به طرف نیمروز افغانستان که این خود خسارات فراوانی را به خاک افغانستان وارد میکند.
- عریض ساختن رود سیستان نظر به عرض سابقه آن و جریان دادن آب شاخه سیستان رود هلمند به طرف زابل آن کشور.
- تحکیمات یکطرفه ساحل چپ رودخانه هلمند به طرف ایران که این امر سبب تغییر مسیر دریا به طرف افغانستان و تخریبات ساحل راست دریای مذکور شده است.
این اقدامات یک جانبه کشور ایران که بدون تفاهم با جانب افغانستان صورت گرفته نه تنها در مغایرت صریح به قوانین و مقررات بین المللی قرار دارد، بلکه خلاف معاهده آب رود هلمند و نیز مخالف حسن همسایهگی و همجواری میان دو کشور میباشد. (روزنامه هشت صبح)
سیاست طالبان پیرامون حق آبه ایران
طالبان با حمایت کشورهای منطقه به ویژه ایران دوباره به قدرت بر گشتند و در نخستین روزهای ورود شان به قدرت دروازههای سد کمالخان را بر روی ایران باز ساخت و ایران نیز سرمست چنین پیروزی از برگشت طالبان به عنوان تامین کنندگان منافع آبی استانهای شرقی ایران از این گروه حمایت نمودند اما با گذشت بیشتر از دو ماه این خورسندی دوباره به یاس مبدل شد و نخست به دلیل بارندگی کم و کاهش میزان اب رود خانه هلمند بیشتر از یکسال سپری شد ولی کم کم روحیه همکاری و رفاقت ایران با طالبان به شکل گلایه و شکایه تغییر یافت و اما درین اواخر گلایه از رویکرد مسدود سازی صد کمالخان و سایر ذخایر آبی در افغانستان به رخ ایران جایش را به جدی تر شدن شکاف شکایتها و تهدیدهای سخت افزارانه داده است.
طبق نظر ایرانیها: نیروهای طالبان بعد از استقرار، وعدههایی درباره اعطای حقآبه را بر زبان آوردهاند اما همچنان در این رابطه اقدام درخورتوجهی صورت نگرفته است، این اتفاق با اعتراض رسمی مقامات ایرانی در دستگاه دیپلماسی و وزارت نیرو نیز همراه بوده است؛ چرا که بهسبب ساختار ایجاد شده بر رود هیرمند بخش زیادی از آب پشت سد بهجای آزادسازی بهسمت ایران به شورهزار گودزره هدایت میشود. چندی قبل سید ابراهمی رئیسی در حاشیه افتتاح پوژههای صنعت آب و برق سیستان و بلوچستان با اشاره به وضعیت هیرمند اظهار داشت: به حاکمان افغانستان اخطار میکنم، حقآبه مردم سیستان و بلوچستان را بدهند. وی با بیان اینکه اگر کارشناسان ما کمبود آب را تایید کنند حرفی نداریم وگرنه اجازه نخواهیم داد حق مردم ما تضییع شود، افزود: حرف من را جدی بگیرید تا بعداً گلایه نکنید.
ذبیحالله مجاهد سخنگوی امارت طالبان اعلامیه طالبان در مورد اظهارت رئیس جمهور ایران پیرامون حقآبه هیرمند را منتشر کرد که در این بیانیه آمده است: روز گذشته رئیس جمهور ایران در مورد آب هلمند یک سلسله اظهارات داشت که وضاحت(توضیح) ما در مورد آن قرار ذیل است:
موافقتنامه آب که میان افغانستان و ایران نیم قرن قبل در سال ۱۳۵۱ هجری شمسی به امضا رسیده تا هنوز پابرجاست و امارت اسلامی متعهد است که به تعهدات انجام شده عمل نماید. در این بیانیه همچنان یاد آوری شده است که در سالهای اخیر در افغانستان و منطقه خشکسالی رخ داده و سطح آب پایین آمده است به شمول دریای هلمند تعداد زیادی از ولایات و مناطق کشور از خشکسالی رنج میبرند و آب کافی وجود ندارد، خواست مکرر ایران برای آب و آن چه اظهارات نا مناسب در رسانهها عنوان شده، زیانآور خوانده شده است. طالبان همچنین ادعا دارند که مقامات ایرانی ابتدا باید معلومات خود را در مورد آب هلمند تکمیل نمایند، از ایران خواسته درخواستش را با الفاظ به زعم آنها مناسب مطرح کند. در ادامه این بیانیه ادعا شده است که اگر واقعیت درست مطالعه نشود و چنین اظهارات مطرح گردد، میتواند فضای سیاسی میان مردم و کشورهای دو ملت مسلمان را آسیب بزند که با نفع هیچ طرفی نیست و باید تکرار نگردد.
در بخش دیگری این بیانیه آمده است که امارت اسلامی طالبان یکبار دیگر تعهد میسپارد که با در نظرداشت موافقتنامه آب هلمند تمام تلاش خویش را به خرج میدهد که آب تعهد شده به مردم ایران برسد، اما این اقدام را به این شرط دانسته که ذخایر آب آنها به اندازهای برسد که اگر آن را به ایران جاری بسازند و در دریای خشک هلمند صدها کیلومتر مسیر را طی کند، به آن کشور برسد. طالبان در ادامه مدعی شده که این در حالی است که اکنون در بند کمال خان هیچ آبی وجود ندارد و اگر آببند کجکی در آن جاری گردد تا آنجا نمیرسد، بنابراین نیاز است تا جانب ایرانی این حقایق را درک نماید.
همچنان کاربران شبکههای اجتماعی این گروه با تمسخر و استهزا از اخطار رئیس جمهور ایران از بشکههای مملو از مواد منفجره رو نمایی نمودند و برخیها نیز از اقامه نماز بامداد را در شهر تبریز تهدید گونه خاطر نشان ساخته اند. این تنشها اغلب توسط طالبان بصورت غیر رسمی بر وجهه مناسبات حسنه این گروه با جمهوری اسلامی ایران را وارد مرحله جدید از تهدیدها و چالشها میسازد.
رویارویی جمهوری اسلامی با طالبان
روزنامه دنیای اقتصاد یکی از رسانههای مهم دولتی ایران در یاد داشتی نوشته است که حسین امیر عبداللهیان اظهار داشته است که: از مقامات افغانستانی خواسته شده، هیئتی ایرانی با هدف بررسی ذخایر آبی سد کجکی که منشأ حقآبه ایران از رود هیرمند است به این کشور سفر کند و در صورت مخالفت با این درخواست، از ابزار فشار استفاده خواهیم کرد.
حسین امیر عبداللهیان گفت: از مقامات افغانستانی خواسته شده، هیئتی ایرانی با هدف بررسی ذخایر آبی سد کجکی که منشأ حقآبه ایران از رود هیرمند است به این کشور سفر کند و در صورت مخالفت با این درخواست، از ابزار فشار استفاده خواهیم کرد. (دنیای اقتصاد) ایرانیها همواره از انحراف مسیر اصلی رود هیرمند یاد نموده اند که با احداث بند کمال خان این مسیر به سمت شرق و جنوب تمایل داشته است.
این که مناسبات حسنه برای دستیابی به آب مورد نیاز ایران از رود هلمند باعث نرمش و مدارای ایران شده است و باعث شده است که امارت طالبان از چنین رویکرد نرم ایران آسیب چندان نبینند زیرا بر علاوه بالا دست بودن آب هلمند برای طالبان یک امتیاز است این گروه همچنان بر فشار خود همچنان کوتاه نیامده اند زیرا نه تنها ایران بلکه روسیه، چین، و کشورهای عربی نیز در برابر طالبان از رویکرد مدارا استفاده مینمایند زیرا طالبان به عنوان مجموعهای از گروههای ارزان جنگی استند که هر زمانی میتواند بر علیه یک کشوری وارد عمل شوند.
طوری که واضح است بیشترین سود را از تسلط گروه طالبان بر افغانستان آمریکا خواهد برد که از یکطرف بر این گروه توسط پاکستان نفوذ داشته و از طرف دیگر بصورت مستقیم هیچ نیروی این کشور بر علیه رقبای آسیایی آن درگیر نخواهد بود. ازین لحاظ دولت ایران در برابر این گروه مجبور به امتیاز دهی است. مگر این که شرایط به حدی حاد شود تا ایران را مجبور به حمایت از گروههای مخالف طالبان ساخته و یا گروههای تحت نفوذ خودش در میان طالبان را مورد فشار قرار دهد.
- سیاست ایران در قبال ملیونها مهاجر افغانستانی در این کشور
ایران برای رسیدن به خواست اش از کدام اهرام فشار استفاده خواهد برد؟ این پرسشی است که تحلیل ما به آن پرداخته است. باید توجه داشت که ایران چندین اهرمد فشار بر طالبان را در اختیار دارد که در اینجا به آن اهرامی که ایران از پر هزینه ترین تا کم هزینه ترین آنها را در بر میگیرد ولی به صورت موردی فقط به دو هرم مهم فشار: نخست) مهاجران افغانستانی و دوم) حمایت از مخالفین مسلح طالبان خواهیم پرداخت:
اخراج مهاجرین
نخستین تهدید جدی ممکن بحث اخراج مهاجرین باشد، زمانی که اظهارات و خواستهای جدی دولت جمهوری اسلامی ایران از طالبان به نتیجه نرسد این کشور مجبور به تهدید گروه طالبان خواهد شد که نخستین تهدید اخراج ملیونها مهاجر از خاک افغانستان است. اکنون ملیونها مهاجر به دلایل اقتصادی، امنیتی، سیاسی و مذهبی ساکن ایران هستند.
مهاجرین کیستند؟
- شهروندانی که از نظر مذهبی به ایران نزدیک اند و سالهای سال به سود ایران رزمیده اند: این شهروندان اغلب سالیان سال است که در کنار سایر رزمندگان ایرانی، عراقی، سوری چه در جنگ ایران و عراق، جنگ نیابتی ایران در عراق و سوریه و غیره قربانی داده اند و اعضای خانوادههای شان اکنون در سرتاسر ایران به خصوص در شهرهای تهران، مشهد، قم وغیره از حقوق شهروندی ایرانی برخوردار اند. این دسته خود بالقوه اهداف مورد نظر طالبان استند که به دلیل اختلافات مذهبی به هیچ عنوان طالبان بر این گروه رحم نمیکند و دولت ایران مجبور است نه تنها این مهاجران را اخراج نمیکند بلکه به صورت گروههای مورد حمایت در تحولات آینده به عنوان یک ظرفیت رایگان استفاده نمایند.
- کارگران غیر قانونی: بخشی از نیروی جوانی که به دلیل فقر و ناداری و عدم اشتغال مجبور به ترک کشور شان شده اند و مصروف کارهای شاقه اند و اغلب این افراد بلامانع توسط ماموران جمهوری اسلامی دستگیر و رد مرز میشوند و این افراد ممکن در خط نخست اخراج از ایران قرار داشته باشند اما این افراد به هیچ عنوان حس مسئولیت مسئولین امارت طالبان بر نخواهد انگیخت.
- پناهندگان سیاسی این افراد اغلب نیز مورد حمایت جمهوری اسلامی به ویژه سپاه قرار داشته و طالبان خود دنبال این گروهها اند تا مطابق خواست خود شان مجازات نمایند و هیچ سودی اخراج این دسته افراد برای جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
- حمایت از مخالفین طالبان
ایران برای این که بتواند اهرم جدی فشار بر طالبان باشد و تنها گزینهای که جلو ایران در رویارویی با حکومت طالبان قرار خواهد داشت حمایت از مخالفان مسلح طالبان و یا وارد ساختن نیروهای فاطمیون در مقابل طالبان که این گزینههای اکنون موج نا رضایتی در برابر طالبان در افغانستان افزایش یافته است و این کشور کم کم دارد به جنگهای داخلی بر علیه طالبان تبدیل میشود و این تحولات از چشم سیاست گزاران ایرانی پوشیده نیست بنا بر این باید در دراز مدت منتظر بود که با توجه به چنین ظرفیتی که اکنون وجود دارد آیا تهدید ایران بر طالبان کارساز خواهد بود؟ چون عملاً دور از تصور است که دولت جمهوری اسلامی خود وارد صحنه مبارزه در برابر طالبان شود. ازینرو تنها گزینه مورد نظر ایران میتواند تقویت اقتصادی و سیاسی جبهه ضد طالبان خواهد بود که با حضور هزاران نیروهای مسلح حکومت پیشین در ایران برای این کشور فرصتی را برای استفاده از این نیروها فراهم خواهد ساخت.
شکی نیست که حمایت مستقیم از جبهه مخالف طالبان به ویژه جبهه مقاومت ملی افغانستان برای ایران کم هزینه نخواهد بود. اما نتیجه آن نسبت به اخراج مهاجران کار ساز تر است و دولت ایران میتواند حتی از خود مهاجران افغانستانی نیز جبهات مخالف طالبان را تقویت نماید و با صرف حمایت اقتصادی و هزینههای نظامی کمتر نظام طالبان را به شدت تضعیف نماید. این که تبعات آن در دراز مدت چی خواهد بود نیز بر ایرانیها پوشیده نیست.