این سال بلاخیز، چه پر زلزله طی شد
طوفان حمل بند نشد، بهمن و دی شد
هر لقمه که بلعیده شد از سمت چپ و راست
در کاسۀ این ملت حرمانزده قی شد
تا خوشۀ گندم به کلاهی بنشیند
بسیار سر از پیر و جوان بر سر نی شد
تا بوتۀ خشخاشِ جنوبی بشود سبز
صد تاک شمالی همگی بی رد و پی شد
رودی که به بلخاب روان شد همه خون بود
رودی که سرازیر اتک شد همه می شد
چندی است که شاهان همگی شاه شجاع اند
این قوم، ملالَی نشد امروز و تَنَی شد
از مزرع خشخاش که ما خیر ندیدیم
حقابۀ هلمند ولی گندم ری شد
مشهد، ۹ تیر ۱۴۰۱