تحلیل و تبصره سیاسی

پرچم سفید، نامه سیاه؛ طالبان و تقویت جبهات مخالف

یازده ماه از آغاز سلطه طالبان بر کشور می‌گذرد. طالبان وقتی بر کشور مسلط شدند، از تامین امنیت و استقرار حکومت اسلامی و شریعت محمدی سخن گفتند. با این حال، از همان آغاز، مبارزه مسلحانه علیه گروه طالبان در پنجشیر رقم خورد. این مبارزه اما دیری نپایید. طالبان با راه‌اندازی حملات سنگین هوایی و زمینی بر پنجشیر تسلط یافتند. در آن زمان حتا ادعا شد که جت‌های پاکستانی دره پنجشیر را بمباران کرده‌اند؛ هرچند این ادعا به دلیل محدودیت‌هایی که طالبان بر اطلاع‌رسانی وضع کرده‌اند، هیچ وقت تایید یا رد نشد. به هر حال، این بار طالبان با اعتماد به نفس بیشتری سخن گفتند و خود را فاتح میدان نبرد قلمداد کردند؛ امری که به حقیقت هم پیوسته بود. به جز درگیری‌های پراکنده و غیرجدی در پنجشیر و حوالی آن، دیگر فضا آرام به نظر می‌رسید. این آرامش، اما آرامش قبل از توفان بود. توفان خیلی زود شروع شد، گسترش یافت و دست به نابودی زد. این روزها، این توفان جوخه‌جوخه آدم را به کام مرگ می‌فرستد. آمار قربانیان روزانه جنگ اکنون به بیش از ده تن می‌رسد.
در سوی دیگر، از فردای تسلط طالبان، میدان مبارزه دیگری در خیابان‌های کابل شکل گرفت و کم‌کم به دیگر ولایت‌ها هم کشیده شد. زنان و دختران با توجه به تجربه‌ای که از دوره اول سلطه طالبان داشتند، به جاده ریختند و خواهان حفظ دستاوردها و احقاق حقوق‌شان شدند. مردانی هم ـ هرچند اندک‌شمار ـ در جاده‌ها از آن‌ها حمایت کردند؛ اما در فضای مجازی از سوی افکار عمومی همراهی می‌شدند. طالبان این زنان معترض را هم سرکوب کردند و زمینه‌های اعتراض خیابانی را با میل تفنگ برچیدند.ورود طالبان از سوی امریکا، کشورهای همسایه و برخی حلقات در داخل کشور، تسهیل شده بود. پیوسته تبلیغ شد که طالبان تغییر کرده‌اند و حالا انسانی‌تر و مدرن‌تر می‌اندیشند. خوش‌بینی‌ها اما خیلی زود از بین رفت. رود زیبای مصنوعی، همان سراببود.طالبان به اصل خود برگشتند و علیه هرچه غیرطالب بود، اعلام دشمنی کردند.برای طالب، جامعه افغانستان به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ آن‌هایی که طالب‌اند و آن‌هایی که دشمن طالب‌اند. هر غیرطالبی، از نظر طالبان دشمن است. به همین دلیل، در جبهات مختلفی می‌جنگند و علیه داشته‌های متفاوتی اعلام جنگ کرده‌اند. در صفوف خود علیه فرماندهان غیرپشتون می‌جنگند، در بیرون از صفوف خود هم علیه هرچه غیرطالب است. تسامح مذهبی‌ای که از آن در کشور سخن گفته می‌شد، دیگر وجود ندارد. به همین دلیل، به دفاتر شورای علمای شیعه حمله و هتک حرمت کردند، دفاتر مراجع تقلید شیعیان را بستند و فقه جعفری را از کریکولم تحصیلی خارج کردند. از سوی دیگر، کشتار علمای سلفی آغاز شده است. در روزهای اخیر، برخی از تحلیل‌گران این کشتارها را به دشمنی طالبان با سلفیت ربط داده‌اند. این همه‌دشمن‌پنداری، صف دشمنان طالب را تقویت کرده است. کسانی که سودای مبارزه با طالب را نداشتند، هم عَلم دشمنی و مبارزه برداشته‌اند. حتا کسانی که در رکاب طالبان جنگیدند، خون ریختند و قربانی دادند، نیز حالا در برابر آن‌ها ایستاده‌اند.
وقتی همه دشمن فرض شوند، شرایط برای دو طرف دشوار می‌شود. زمانی که مردم دشمن به حساب آیند، مورد حمله قرار می‌گیرند و مجبور به دفاع می‌شوند. طالبان هم در این یازده ماه بر هرچه نسبتی با این گروه نداشته، حمله کرده‌اند. آن‌ها حتا بر رعایت حفظ‌الصحه و موهای زیبای مردان هم حمله کرده‌اند. به مردان ریش‌دار اجازه نمی‌دهند ریش خود را اصلاح کنند. مکاتب را بسته‌اند و سانسور را به‌شدت افزایش داده‌اند. خفقان، نفس کشیدن را دشوار کرده است. آمار کشتار نیروهای امنیتی پیشین به صدها تن رسیده است. به دلیل چنین وضعیتی، سطح نارضایتی بالا رفته است. هنوز در حال صعود است. نارضایتی هر روز اوج بیشتری می‌گیرد.
حالا که پس از یازده ماه سلطه طالبان پشت سر خود نگاه کنیم، می‌بینیم که همه ناراضی‌اند. طالبان از تقویت صفوف جبهات مسلحانه علیه رژیم خود ناراضی‌اند. از جامعه جهانی، مردم افغانستان، کشورهای همسایه، طالبان غیرپشتون، نهادهای مددرسان و بالاخره از زمین و زمان شاکی‌اند. تضادهای درون‌گروهی آن‌ها هم افزایش زیادی یافته است. این تضادها گاه به درگیری‌های مسلحانه و کشتار خودی انجامیده است. هنوز این وضعیت جریان دارد و کسی نتوانسته شرایط را مدیریت کند. هنوز طالبان پشتون‌تبار با طالبان اوزبیک‌تبار و تاجیک‌تبار با میل تفنگ سخن می‌گویند. تنها فرمانده هزاره خود را هم به دشمن تمام‌عیار تبدیل کرده‌اند. کسانی مثل عباس ستانکزی هم به دلیل این‌که به چوکی مورد نظر نرسیده‌اند، ناراضی‌اند. هبت‌الله از رهبران و وزیران و کمیسیون دعوت و جنگ‌جویانش ناراضی است و ملا یعقوب از رهبران دیگر این گروه که به گفته او مصروف عیش‌و‌نوش‌ و سفر‌ند. دسته حقانی از دسته قندهاری‌ها شکایت دارند و قندهاری‌ها از قدرت بی‌حدوحصر حقانی‌ها عصبانی شده‌اند.
در سوی دیگر، طالبان به تعهداتی که داده بودند، عمل نکرده‌اند. آموزش دختران و زنان را منع کرده و حق کار آنان را گرفته‌اند. تبعیض علیه اقلیت‌های قومی و مذهبی را تشدید کرده و زنان و هزاره‌ها را کاملاً از ساختار دولتی حذف کرده‌اند. از جانبی، به تروریستانی میدان داده‌اند که زنده‌گی را برای اقلیت‌هایی مانند سیک‌ها و هندوها و حتا قرغیزها ناممکن سازند. در کنار آن، خلاف آن‌چه ادعا می‌کردند، فساد مالی و اداری در ادارات این گروه به اوجش رسیده است. مقام‌های طالبان به سیستم پاسخگو نیستند. هرکسی از بیت‌المال برای خود کفن می‌دوزد. این وضعیت، جامعه جهانی را هم ناراضی ساخته است. حتا کسانی مانند زلمی خلیل‌زاد که سلطه طالبان را تسهیل و به نفع این گروه تبلیغ کردند، امروز ناراضی‌اند. کشورهای منطقه هم که آن وقت در کنار خلیل‌زاد و هبت‌الله ایستادند، حالا هر چند روز بعد یک بار درگیری مسلحانه در مرزها دارند. بنابراین، رفتار یازده‌ماهه طالبان، نارضایتی کشورهای منطقه و جهان را برانگیخته است.
در داخل کشور هم سوای این‌که طالبان از همه چیز ناراضی و شاکی‌اند، مردمی که توسط این گروه به زنجیر کشیده و به رگبار بسته شده‌اند، حتماً راضی نیستند. صدها خانواده‌ای که به دلیل تعلقات قومی و مذهبی به اجبار کوچانده شده‌اند، به هیچ وجه از طالبان راضی نیستند. آن‌هایی که خانه‌های‌شان اکنون پایگاه جنگ‌جویان طالبان شده و خود آواره‌اند، حتماً رضایت خاطر ندارند. نصف نفوس کشور که از آموزش و کار منع شده‌اند، هم ناراحت و ناراضی‌اند.
اکنون یک نارضایتی جمعی شکل گرفته است. این نارضایتی، توان مدیریتی طالبان را به چالش کشیده است. طالبان به دلیل تغییرناپذیر بودن‌شان، وضعیت را هم تغییر داده نمی‌توانند. وقتی خود تغییر نکنند و پیوسته بر رفتار عصر حجر تاکید کنند، وضعیت تغییر نمی‌کند و نارضایتی کاهش نمی‌یابد. ادامه این وضعیت، نارضایتی را بیش از حالا افزایش می‌دهد و این امر، صفوف نیروهای مسلح ضد طالب را تقویت می‌کند. هرچه طالبان با مردم عام درافتند، در حقیقت صفوف مبارزه علیه خود را تقویت می‌کنند. این مسیری است که فعلاً کشور در آن به حرکت است. این حجم از نارضایتی، نامه اعمال طالبان را به دست چپ آن‌ها داده است. گروه طالبان با سرکوب و اختناق، کارنامه سیاهی برای دور دوم سلطه خود نیز ساخته‌اند. دفتری که آن‌ها گشوده‌اند، دفتر خونین و نکبت است.

برگرفته از سایت ۸صبح

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا