تحلیل و تبصره سیاسی

مقاومت کلامی حنفی ماتریدی

نوشته: صفحه مصباح الأرواح ترجمه: دكتر هجرت الله جبرئيلی

مبانی عقلی کلامی در قرآن کریم و سنت نبوى (4)

 این نوشته بیان می‌کند که قرآن کریم برای همه مطالب والای کلامی، از همان روش‌هایی استفاده کرده که بعدها متکلمان برای اثبات آن مطالب، بهره برده اند. بنابراین، کسی که از پرداختن به این مسائل، نهی می‌کند ، در حقیقت از قرآن و سنت و از تدبّر در آن‌ها نهی می‌کند.

 جستارهای مربوط به اصول عقلی:
جستاری درباره اصل هویت:

فرمان خداوند متعال: (فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ) [يونس: 32]؛ «پس بعد از حق، جز گمراهی چه خواهد بود؟» یعنی: هنگامی که چیزی که ثابت شد و  در واقع راستین  و حقیقی بود، همان حقِ پابرجا و ثابت است؛ و جز آن، هر چه باشد، گمراهی است.

جستاری درباره «دَور» [دور منطق}: فرمان خداوند متعال: (أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ) [الطور: 35]؛ «آیا از هیچ آفریده شده‌اند؟ یا خودشان آفریننده‌اند؟» [توضیح: یعنی: اگر نه آفریدگاری وجود داشته باشد و نه مبدأ آفرینش، پس یا باید انسان‌ها خودشان خود را آفریده باشند (که محال است، زیرا باعث دور می‌شود)، یا از هیچ به وجود آمده باشند (که نیز باطل است). پس باید خالقی دانا و توانا وجود داشته باشد. مترج]  مطلبی درباره «تسلسل» [تسلسل علل}

۱. در حدیث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به بادیه‌نشین آمده است: «فمن أعدى الأول؟»؛ «پس چه کسی نخستین را پدید آورد؟:»  توضیح: یعنی: اگر هر پدیده‌ای را به پدیده‌ای دیگر نسبت دهیم، پس نخستین را چه کسی پدید آورد؟ این پرسش، باطل بودن تسلسل بی‌پایان را گوشزد می‌کند. مترجم] ۲. و در قرآن می‌فرماید: «وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهَىٰ»؛«و همانا پایان کار به سوی پروردگار توست.» (سوره نجم، آیه ۴۲) {یعنی: پایان همه چیز به سوی پروردگار توست؛ پس باید مبدأیی باشد که همه چیز به او ختم می‌شود، وگرنه در تسلسل بی‌انتها گرفتار می‌شویم که محال است.
مترجم}جستار: از یگانه، دوگانگی پدید نمی‌آید [یعنی علت واحد، اثرهای گوناگون ندارد مگر با واسطه]( الواحد لا يصدر عنه اثنان)

ترجمه آیه: (يُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ) [الرعد: 4]؛ «با آبی یکسان سیراب می‌شوند، و با این‌حال، در میوه‌هایشان برخی را بر برخی دیگر برتری می‌دهیم.» (سوره رعد، آیه ۴)
توضیح: آیه «يُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ» به این نکته اشاره دارد که با وجود اینکه گیاهان با آبی یکسان آبیاری می‌شوند، اما میوه‌ها و ثمراتشان متفاوت است: برخی شیرین، برخی ترش؛ برخی مفید، برخی کم‌فایده و…

این تفاوت با وجود وحدت در علت (یعنی آب واحد)، نشان‌دهنده آن است که تفاوت‌ها نمی‌تواند مستقیماً از علت واحد بدون واسطه ناشی شود. بلکه یا عوامل واسطه (مانند تفاوت در بذر، خاک، نور و…) در میان است، یا اینکه علت اصلی، علم و اراده‌ای حکیمانه دارد که این تفاوت‌ها را ایجاد می‌کند.

از اینجا متکلمان نتیجه می‌گیرند: «از علت بسیط و یگانه، کثرت صادر نمی‌شود مگر به واسطه» در اصطلاح فلسفی: الواحد لا یصدر عنه إلا الواحد.
پس این آیه به‌گونه‌ای لطیف به اصل عقلانی «واحد بودن علت و تفاوت در معلول نیازمند علتِ تفاوت» اشاره دارد. مترجم]

جستار: اصل «العِلّتانِ التّامّتانِ لا يَصْدُرُ عَنهُما واحِد» یعنی: اگر دو علت تام (کامل و مستقل) وجود داشته باشند، نمی‌توانند با هم تنها یک معلول پدید آورند. این آیه: (لَذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهٍۢ بِمَا خَلَقَ) [المؤمنون: 91} «هر خدایی با آنچه آفریده است می‌رفت…» پس نمی‌توانند در خلق یک ذات واحد شریک باشند.[ توضيح: آيه نشان می‌دهد که اگر دو علت تام و مستقل (دو خدا) وجود می‌داشتند، هر یک مقتضی فعل مستقل خود می‌بود و نمی‌توانستند با هم در پدید آوردن یک چیز واحد شریک شوند، چون: هر علت تام باید به‌طور کامل اثر خود را ایجاد کند.
اگر دو علت تام بر یک معلول اثر بگذارند، یکی باید اثر دیگری را محدود کند یا با آن هماهنگ شود، که در این صورت هیچ‌کدام “تام” نیست. پس نمی‌توان دو علت تام برای یک معلول فرض کرد.

بنابراین، آیه اشاره دارد به این اصل عقلی که: «از دو علت تام مستقل، نمی‌توان انتظار داشت که یک معلول واحد صادر شود.» و نتیجه می‌گیرد که تعدد خدایان محال است.مترجم] توضيح: اصل «العِلّتانِ التّامّتانِ لا يَصْدُرُ عَنهُما واحِد» یعنی: اگر دو علت تام (کامل و مستقل) وجود داشته باشند، نمی‌توانند با هم تنها یک معلول پدید آورند.

زیرا: هر علت تامه مقتضی ایجاد اثر خود به‌طور مستقل و کامل است. اگر هر دو علت تام باشند، هر یک باید اثر جداگانه و کامل خود را ایجاد کند. پس صدور یک معلول واحد از دو علت تام، مستلزم این است که یکی اثر دیگری را باطل یا محدود کند، و این با تمام‌بودن آن‌ها منافات دارد.
این اصل عقلی در ردّ تعدد خدایان به کار می‌رود:
اگر دو خدا می‌بود، باید یا هر یک خلق مستقل داشته باشد (و جهان‌ها متعدد می‌شد)، یا در خلق یک چیز شریک باشند (که محال است)در نتیجه، تعدد خالق تام ممکن نیست و فقط یک خدای تام وجود دارد. مترجم

در امور کلی/ عامه: [توضیح: «امور کلی» یا «امور عامه» به معنای موضوعات و مسائلی است که در گستره‌ای وسیع و عمومی مطرح می‌شوند و شامل دسته‌بندی‌ها، اصول، و قواعد کلی درباره واقعیت‌ها، اشیاء، و موجودات هستند. این امور، برخلاف موارد جزئی و خاص، به کلیات و مفاهیم پایه‌ای اشاره دارند که در فلسفه، منطق، و علوم مختلف برای فهم بهتر جهان و هستی به کار می‌روند.
مثلاً تقسیم موجودات به واجب و ممکن، یا تعریف واجب الوجود و نابود نشدنی بودن آن، از امور کلی به شمار می‌آید. مترجم

جستار: در تقسیم موجود به واجب و ممکن: (كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ) [القصص: 88] ؛ (هر چیزی هلاک‌پذیر است مگر ذات او) [قصص: ۸۸] یعنی هر چیزی ممکن است نابود شود جز خدا که واجب الوجود است و نابودشدنی نیست. [ توضیح: این آیه: (كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ) (هر چیزی هلاک‌شدنی است مگر ذات او)

مطلب «تقسیم موجود به واجب و ممکن» را چنین اثبات می‌کند:

۱. بیان همگانی بودن فنای همه چیز عبارت «کل شيء هالک» به‌طور مطلق و عمومی می‌گوید که هر چیزی در معرض نابودی و هلاکت است. این نشان می‌دهد که ذات همه موجودات، ذات فانی و نیازمند است، یعنی خودبه‌خود پایدار نیستند. این همان معنای «ممکن‌الوجود» است: چیزی که وجودش وابسته به غیر است و خودش علت وجود خودش نیست.

۲. استثنای ذات خداوند تنها چیزی که از این قاعده کلی استثنا شده، «وجه الله» یعنی ذات الهی است. پس تنها اوست که هالک نیست، یعنی نابودشدنی نیست، یعنی وجودش ضروری و واجب است، نه ممکن.

۳. نتیجه فلسفی پس از این آیه برمی‌آید که: هر آنچه جز خداست، ممکن‌الوجود است.
فقط خدا واجب‌الوجود است و فنا بر او روا نیست. این دقیقاً همان تقسیم فلسفی است که می‌گوید: موجود یا واجب است یا ممکن، و واجب فقط یکی است: خدا. مترجم]

چهار جستار: و پیش‌تر بیان شد: تسلسل و دور (باطل بودن آن دو)، و توارد دو علت تامّه (بر یک معلول)، و اینکه از واحد، دو چیز صادر نمی‌شود. ( وقد تقدّم ۱) التسلسل ۲) والدور، ۳) وتوارد العلتين التامتين، ۴) وأن الواحد لا يصدر عنه اثنان.)

جستار دربارۀ اصالت وجود یا ماهیت: (وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ) [المؤمنون: 78]؛ «و اوست کسی که برای شما گوش و چشم پدید آورد»  در اینجا واژۀ «أنشأ» (پدید آورد) به کار رفته، نه «أوجد» (به‌وجود آورد)، که اشاره دارد به تقدمِ وجود بر ماهیت.

 جستار : دربارۀ ماهیت زمان: آیا زمان اعتباری است یا وجودی؟ در حدیث قدسی آمده است: “يَسُبُّ الدَّهْرَ، وأنا الدَّهْرُ، بِيَدِيَ الأمْرُ، أُقَلِّبُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ” [صحيح البخاري]؛ «مردم به دهر ناسزا می‌گویند، در حالی که من دهر هستم، فرمان در دست من است، شب و روز را دگرگون می‌کنم»

در این حدیث، خداوند خود را پدیدآورنده دهر (زمان) معرفی می‌کند، از آن‌رو که شب و روز را دگرگون می‌سازد. پس زمان از آن جهت که محصول تغییر و تبدیل شب و روز است، آفریده‌ی خداست؛ نه آن‌که خودش موجودی مستقل و قائم به ذات باشد. این دلالت دارد که زمان از جهت منشأ، مخلوق و تابعِ دگرگونی است، و نه دارای وجودی مستقل.

مطلب في وجوب النظر: ( وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ فاعترفوا بذنبهم) [الملك: 10] فتركهم لتعقّل الآيات جعله الله ذنبًا.

 جستار: دربارۀ وجوب نظر (تفکر و تأمل عقلی) آیه: (وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ فاعترفوا بذنبهم) [الملك: 10]؛ «و گفتند: اگر ما گوش می‌دادیم یا تعقل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم؛ پس به گناه خود اعتراف کردند.» {سوره ملک، آیه ۱۰} قرآن این ترک تعقّل را “ذنب” (گناه) شمرده است.
توضیح: در این آیه، کسانی که به دوزخ رفته‌اند، اعتراف می‌کنند که علت گرفتاری‌شان این بوده که نه به سخن حق گوش دادند و نه در آن تعقّل و اندیشه کردند.  بنابراین، آیه بر وجوب نظر و تعقّل در آیات و دلایل حق دلالت دارد و ترک آن را گناهی سزاوار عذاب معرفی می‌کند. مترجم

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: “لقد نزلت علي الليلة آية، ويلٌ لمن قرأها ولم يتفكر فيها”؛ «همانا شبی بر من آیه‌ای نازل شد؛ وای بر کسی که آن را بخواند و در آن نیندیشد.» و اشاره‌شان به این آیه بود: ( إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ) {آل عمران: 190}

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا