کریم خان، دادستان دادگاه کیفری بینالمللی (آیسیسی)، بهتازهگی خواستار صدور حکم توسط این دادگاه برای بازداشت ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، و عبدالحکیم حقانی، رییس دادگاه عالی این گروه، شده است. کریم خان بهعنوان دادستان آیسیسی، این دو مقام طالبان را متهم به ارتکاب «خشونت مبتنی بر جنسیت» و «جنایت علیه بشریت» کرده است. در اعلامیهای که از سوی دفتر او منتشر شده، آمده است: «شواهد جمعآوریشده بهعنوان بخشی از تحقیقات، دلایل معقولی برای این باور فراهم میکند که آخوندزاده و عبدالحکیم حقانی مسوولیت کیفری جنایت علیه بشریت و خشونت مبتنی بر جنسیت را بر عهده دارند.»
این اقدام آیسیسی با استقبال گسترده مواجه شده است؛ با آنکه تا این دم دورنمای صدور حکم و تایید درخواست دادستان توسط قاضیها بهدرستی روشن نیست. فعالان حقوق زن، نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر، نیروهای مخالف طالبان، شخصیتهای سیاسی بیرون از کشور و… از درخواست کریم خان ستایش کرده و آن را گام جدی برای تامین عدالت به سود زنان و دختران افغانستان خواندهاند. طالبان هم پس از بیست ساعت سکوت، تصمیم دادستان لاهه را محکوم کرده، آن را سیاسی و برخلاف واقعیتهای افغانستان زیر ادارهشان خواندهاند. حالا که ماهیت تصمیم دادستان آیسیسی روشن شده و واکنشها به آن هم تا جای زیادی عیان گشته است، سخن از پیامد آن است که در ذیل برشمرده میشود:
۱- تصمیم بخش دادستانی آیسیسی نشان داد که تلاش جمعی اگر ناچیز هم باشد، ولی مستمر، به نتیجه مطلوب نایل میشود. فعالان حقوق زن وقتی دریافتند که ملا هبتالله از نقض حقوق و آزادیهای زنان کوتاه نمیآیند، چارهای نیافتند جز تلاش برای ارجاع درخواستشان به آیسیسی؛ تلاشی که در بادی امر ناموفق به نظر میخورد، ولی زود به ثمر نشست. بعدتر نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر هم از ارجاع پرونده طالبان به آیسیسی حمایت کردند. همینطور، چهار کشور غربی (استرالیا، کانادا، آلمان و هالند) اعلام کردند که از طالبان بهخاطر نقض فاحش حقوق زنان به دیوان لاهه شکایت خواهند کرد. برخی کشورهای دیگر هم از تصمیم آن چهار کشور حمایت کردند.
وقتی صف معترضان و شاکیان قویتر و صداها هم بلندتر شد، نگاه دادستان آیسیسی هم به درخواستها جدیتر شد و نتیجهاش چیزی شد که حالا شاهدش هستیم. پیامد این تلاش موفق، زنان را در پیگیری مطالباتشان جسورتر میکند و دیگر تا نیل به حق از تلاش فروگذار نخواهند کرد. تصمیم کریم خان به میزانی تاثیرگذار بود که حتا با استقبال آن عده از فعالانی که لابیگران طالبان خوانده میشوند، نیز مواجه شد. همچنان نیروهای مخالف طالبان میتوانند متحدتر از قبل شوند و در مبارزه علیه این گروه یکپارچهتر حرکت کنند.
۲- بر طالبان چنان ضربه ویرانگری وارد شد که اصلاً گمان نمیکردند. طالبان در بیش از سه سال گذشته، خود را به آبوآتش زدند تا مشروعیت بینالمللی کسب کنند و تبدیل به دولت شوند، ولی نهتنها این آرزویشان نابرآورده ماند که حالا هم رهبر و یک عضو کلیدیشان به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت قرار است محکوم به بازداشت و محاکمه شوند. اگر دقت کنیم این بزرگترین ضربه کاری بر پیکر طالبان است؛ بهویژه وقتی فکر کنیم که این گروه خود را جریان اسلامگرا و رهبرش را امیر و پیشوای کل مومنان دنیا میخواند: امیرالمومنین. بعید است که طالبان متوجه این ضربه حیثیتی نشوند.
۳- با توجه به نکته دوم، ممکن است طالبان به مرور در رفتارشان تعدیل وارد کنند؛ بهگونهای که گمان برده نشود زیر بار فشار خارجی کمر خم کرده باشند. تصمیم کریم خان واقعاً سنگینترین فشاری است که از بیرون بر طالبان وارد میشود. تا کنون نهتنها فشاری بر این گروه اعمال نشده بود که خوب نوازش هم میشد. بدون شک که شاخههایی از طالبان ممکن است باز هم تن به تعدیل رفتار ندهند؛ اما این امر، موجب بالاگرفتن تنش درونی خواهد شد که باز هم سودمند است. در آن صورت، شاخهای که عملگرا خوانده میشود، به احتمال زیاد علیه هبتالله بلندتر اعتراض کند و رفتارش را عامل محکومیت طالبان توسط آیسیسی بداند که چنین هم است. اگر چنین شود، ممکن است برخی کشورها در حمایت از جناح عملگرای طالبان برای دورزدن ملا هبتالله تلاش کنند.
۴- کریم خان گفته است که نه فقط رهبر و قاضیالقضات طالبان، بلکه سایر مقامهای این گروه را نیز همسرنوشت این دو میسازد. اگر چنین شود، طالبان به درد سر بزرگی گرفتار میشوند؛ چونکه مقامات این گروه از سفر خارجی منع خواهند شد؛ به این دلیل که توسط کشورهای میزبان که عضو آیسیسی باشند، بازداشت شده و به دادگاه سپرده خواهند شد. البته این در صورتی است که حکم دادگاه علیه مقامهای طالبان رسماً صادر شود. طالبان به میزان بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، و ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، توان و اعتبار ندارند که به حکم صادره آیسیسی بها نداده و همچنان به سفرهای خارجیشان ادامه دهند.
۵- اقدام دادستان آیسیسی سبب میشود تا طالبان بیشتر به کشورهای منطقه بهویژه آنهایی که خود را رقیبان غرب میدانند، نزدیک شوند؛ البته ضمن آنکه تلاش خواهند کرد از طریق دولتهای غربی رویکرد دادگاه را نسبت به خود دگرگون سازند که ظاهراً موفق نخواهند شد. کشورهای منطقه هم نسبت به آیسیسی نگاه منفی دارند؛ بهویژه آنانی که چون طالبان با حقوق بشر میانه خوب ندارند. برعکس آن نیز ممکن است و آن اینکه کشورها اعم از شرقی و غربی شاید در مناسباتشان با طالبان تجدید نظر کنند؛ چون تحکیم رابطه با یک گروه متهم به ارتکاب جنایت علیه بشریت ضمن آنکه اخلاقاً مذموم است، از لحاظ قانونی و سیاسی هم میتواند تبعات داشته باشد.