آیا حقوق مردم افغانستان تأمین است؟
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در روز جهانی حقوق بشر گفت «از نظر ما حقوق مردم تأمین است.»
تنها مشکل همین «از نظر ما» است. حکومت طالبان یک امیرالمومنین دارد که تشخیصاش بالاتر از همهی تشخیصهاست و تصمیمش نهایت همهی تصمیمها. با این حساب، حتا با استاندارد خود طالبان نیز چیزی بهنام «نظر ما» وجود ندارد. آنچه تعیین میکند در افغانستان چه چیز مجاز و درست دانسته شود و چه چیزی ممنوع و خطا باشد، نظر یک شخص است، نظر یک «من»، نظر امیرالمومنین. حتا اگر منظور سخنگوی طالبان از «ما» همهی افراد طالبان باشد، باز گروه طالبان فقط یک گروه است و نمیتواند نظرش برای نزدیک به چهل میلیون شهروند افغانستان معیار باشد.
این که سخنگوی طالبان میگوید «از نظر ما حقوق مردم تامین است» ، نشان میدهد که مقامات این گروه چه تصوری از حقوق مردم دارند. امروز هر فردی، از هر جای جهان، که کمترین اطلاعی از احوال مردم افغانستان داشته باشد، میداند که شهروندان این کشور از شمار فقیرترین و محرومترین مردمان دنیا هستند. مردم افغانستان کمترین اختیاری در تعیین حکومت خود و اندکترین نظارتی بر رفتار حاکمان خود ندارند. مردم افغانستان هیچ حقی برای انتقاد از فرمان روایان سرزمین خود ندارند و اگر دهان به انتقاد و اعتراض باز کنند با بازداشت و شکنجه و قتل مواجه میشوند. دختران و زنان افغانستان حتا اجازه ندارند در همین قرن بیستویکم به مکتب و دانشگاه بروند و درس بخوانند یا از آزادی های مدنی و امکانات شغلی بهره ببرند. رسانههای آزاد در افغانستان حق فعالیت ندارند و نهادهای مدنی و حقوق بشری نیز امکان و فضای فعالیت خود را کاملا از دست دادهاند. کودکان افغانستان از هر جهت در بدترین شرایط رفاهی به دنیا میآیند و (اگر زنده بمانند) در سختترین وضعیت ممکن بزرگ میشوند. امنیت فیزیکی و روانی مردم و سطح دسترسیشان به خدمات صحی در نازلترین حد در سراسر دنیاست.
چه کسی تشخیص میدهد که حقوق مردم کدامهایند؟
طالبان یا نمیدانند مردم (خارج از چارچوب تشخیص امیرالمومنین این گروه) چه حقوقی دارند و میتوانند داشته باشند یا به نظر مردم در مورد حقوقشان کاملا بیاعتنا هستند. در هردو حالت، نادانی و بیاعتنایی، آسیبی که نگرش این گروه به حقوق انسانی شهروندان میرساند، فاجعهبار است. در صورت نادانی، طالبان بیخبرند از این که مردم افغانستان سزاوار آزادی، آگاهی و رفاه هستند اما از این حقوق محروماند. در صورت بیاعتنایی، طالبان میدانند که هر انسانی سزاوار آزادی، آگاهی و رفاه هست، اما به عمد و جور شهروندان کشور را از این حقوق انسانیشان محروم نگه میدارند. احتمال قوی این است که موضعگیری طالبان نسبت به حقوق انسانی شهروندان ترکیبی از جهل و جور یعنی بیخبری و بیاعتنایی است. وقتی ملا هبت الله دستور میدهد که زنان و دختران در افغانستان حق تحصیل ندارند و در همان حال پیروان خود را به حق و عدل دعوت میکند، روشن است که او محروم کردن زنان از حق تحصیل را خلاف حق و خلاف عدل نمیبیند. تاوان این نادانی یک شخص قدرتمند اما فرسودهذهن را میلیونها شهروند کشور میدهند. وقتی سخنگویان جوان و مطلع از اوضاع جهان در این گروه میبینند که مردم افغانستان از تمام آزادیهای انسانی و امکانات رفاه مادی که مردمان دیگر در کشورهای دیگر دنیا دارند محروماند و همچنان اصرار میکنند که “از نظر ما حقوق مردم تامین است” ماجرا فقط نادانی نیست؛ قصهی جور و زورگویی و خاک زدن به چشم خلق است. اگر رهبر طالبان باور دارد که مردم در زیر حاکمیت او مسلمانتر شدهاند (و بنا بر این سعادتمندتر هستند)، مردم چوب نادانی یک مستبد متعصب را میخورند. اما وقتی که افرادی از همین گروه، که جهان را دیدهاند و توان مقایسهی وضعیت مردم افغانستان با کشورهای پیشرفته را دارند، ادعا میکنند که حقوق مردم افغانستان تامین است، ظلم عریانترین چهرهی خود را نشان میدهد. برای این که میبینند مردم در چه دوزخی زندگی میکنند؛ میبینند اما این دوزخ را بهشت مینمایانند. میدانند که چه ستمی در حق مردم میکنند، اما به خود بالاترین نمره در عدالت را میدهند. میدانند و میبینند و میشنوند که بر سفرهی مردم نان، در دل مردم شادی، در خاطر مردم آرامش و در چشمانداز آیندهی مردم نشانی از امید نیست، اما میگویند «از نظر ما حقوق مردم تامین است».