شلومو ساند، مورخ پُستصهیونیست که روزگاری کرسی تاریخ در دانشگاه تلآویو را در اختیار داشت، در زمینهی قوم یهود و سرزمین، دولت و ملتِ اسرائیل سه کتاب بسیار مهم به نامهای «اختراع قوم یهود»، «اختراع سرزمین اسرائیل» و «چگونه از یهودی بودن خود انصراف دادم/عقبنشینی کردم» نگاشته است. او در سال 2008 با انتشار کتاب «اختراع قوم یهود» که در زبان عبری با عنوان «چه زمانی و چگونه قوم یهود اختراع شد؟»، بنیانهای تباریِ یهود را ویران ساخت و پس از آن، با نگارش کتاب «اختراع سرزمین اسرائیل» شالودههای سیاسی- تاریخیِ دولت نوپدیدِ اسرائیل را متزلزل ساخت. دولت اسرائیل از آغاز براساس دو نشان آشکارِ «تاریخ» و «تبار» شکل گرفت. شلومو ساند، اما با پژوهش جدی و جسارت تمام، در آثار خود از این ایدئولوژی سیاسی خلعِ نشان کرد. پروژهی فکری ساند گرچه با واکنشها و مخالفتهایی در جامعهی اسرائیل همراه بود، ولی «ایلان پاپه»، دیگر نویسندهی پُستصهیونیست و ساختارشکنِ اسرائیلی نیز به شکلی در تداوم و یا تدقیقِ آن، دست به پژوهشهای قابل توجهی در زمینهی فلسطین، اسرائیل و یهود زد. تنها تفاوتِ آنها در این بود که ساند، سرسختانه به دنبال راهحل «دو دولتی» بود، ولی ایلان پاپه از راهحل تکدولتی جانبداری میکرد. در کتاب اختراع قوم یهود، مسئلهی کانونی شلومو ساند عبارت است از باوری نخنما و کلیشهای به نام «تبعید اجباری یهودیان از سرزمین مقدس». ساند میگوید پس از حدود دهسال تحقیق در این زمینه و زیر و رو کردن تمام منابع تاریخیِ کتابخانهی دانشگاه تلآویو، هیچ دلیل و سند موجهِ تاریخی که تبعید اجباری و سرگشتگی یهودیان در سال 70 میلادی را اثبات کند بهدست نیاورده است؛ تنها سرنخی که از این جعلِ تاریخی میتوان ارائه کرد قطعهای از سفر خروج در عهد عتیق است که هرگز به کارِ پژوهشِ تاریخی نمیآید و باورهای کلیشهای یهودیان اسرائیل را اثبات نخواهد کرد. در نتیجه، هیچ سلطنت و حکومتی یهودیان را از این منطقه کوچ اجباری نداده و اساساً چیزی به نام تبعید و نفیِبلد هرگز رخ نداده و کلیشهای به عنوان سرگشتگی و آوارگیِ یهود، برساختی مدرن است که پیش از 1850 میلادی نمیتوان نشانی تاریخی از آن یافت. وی میگوید تنها چیزی که میتوان در آن دوران ادعا کرد ظلم و ستمی است که گاهی بر جامعهی یهودیان تحمیل شده؛ ظلمی که بیشتر تحمیلی مذهبی است تا تبعیدِ سیاسی. از نظر ساند، یهودیان اساساً یک قوم و نژادِ واحد نیستند، بلکه جماعتی دینی از تبارهای گوناگون هستند که براثر فعالیت و تبلیغات مبشّرانِ آیین یهود، از گوشه و کنار دنیا فرا خوانده شدند. اینگونه دیدگاهها از سوی مورخی مطرح میشود که درعین حال هولوکاست را میپذیرد و این نشان میدهد که او در روایتِ تاریخِ یهود و اسرائیل، اسیرِ ایدئولوژی حاکم و باورهایِ سنتی خود نیست. به باور ساند، تبارگرایی افراطیِ یهود ریشه در ملیگراییِ فرانسه دارد؛ باوری که جوهرهی آن را عشق به خویشتن و نفرت از دیگری؛ یا به تعبیری «خود مُحقپنداری» و «دیگرظالمانگاری» شکل میدهد. آثار شلومو ساند از این جهت اهمیت دارد که اولاً او یک مورخ چیرهدست است، نه یک مبلغ و یا ایدئولوگِ دستگاه سیاست؛ دوماً از جایگاهِ یک اندیشمند صهیونیست اسرائیلی به خودانتقادی و شالودهشکنی باورهای تاریخی میپردازد، نه به عنوان یک مسلمان یا مسیحی که از عینکِ تعصّبات دینی و ایدئولوژیک با اسرائیل و صهیونیسم مخالفت میکند. آثار شلومو ساند آخرین حرفها و واپسین تحلیلها نیستند، ولی جدی و قابل توجهاند. ازاینرو، برای کسانی که فلسطین و اسرائیل دغدغهی تاریخیِشان است، نه صرفاً دغدغهی دینی و ایدئولوژیک، مطالعهی آثار او، بهویژه کتاب «اختراع قوم یهود» که به انگلیسی و فارسی ترجمه شده، خالی از فایده نخواهد بود.