برای احمد مسعود
و عطر چاییِ سبز دمیده در خانه
و سُکرِ آخر انگور سبز سنگانه
رمیدنِ پری از شعر حافظ شیراز
اتاق پنجره گل شمع ماه پروانه
بیا کنار پدر ! شیر کوچک بابا
بیا که جان من استی، عزیزْ دردانه
نماز آخرمان را بیا اقامه کنیم
که روز بعد، مرا میبرند بر شانه
تو در دو آهوی چشمت چه دشت غم داری
که میشود ز نگاه تو، شیر، دیوانه
بیا که بر سر پیمان، شهید خواهم شد
بیا که با تو بگویم حدیثِ پیمانه
مباد باد خزان بر بهارمان برسد
مباد مکتب گل را گزندِ بیگانه
تو بعد من پیِ گلهای ارغوان باش و
به فکر رویش انگورهای سنگانه
فدای خال سیاهت! تو بعد من باید
مقاومت بکنی در جهاد جانانه
سیده فاطمه موسوی