در آمد
در صد سال اخیر موضوع حجاب زنان در أفغانستان همیشه مسأله ساز بوده، حساسیت ها را بر انگیخته و باعث بروز شورش ها علیه حکومت ها شده است. متأسفانه حکومات أفغانستان هم در رابطه به موضوع حجاب با افراط برخورد کرده اند. یا افراط برای کشف حجاب صورت گرفته و یا افراط برای اجبار حجاب که باعث زیان های بزرگ به سلامت روانی جامعه وارد کرده است که داریم تا امروز در چرخه دور باطل آن سرگردانیم و دامن ملت را رها نمی کند. امان الله خان که در تاریخ أفغانستان به نام شاه ترقیخواه یاد می شود، تاج و تخت خود را در تفریط در امر حجاب و افراط در تقلید از فرهنگ غرب از دست داد، امروز که صد سال از آن زمان سپری می شود ما هنوز درگیر این مسأله هستیم، که حالا حجاب اجباری شده و عدم رعایت حجاب مورد مجازات سنگین در پی دارد که تنها شخص خاطیء، بلکه ولی زن نیز مجازات می شود.
صد سال پیش در زمان حکومت امان الله خان در برخی از خیابانهای پایتخت تابلویی نصب شده بود به این مضمون: «عبور و مرور زنان با برقع ممنوع است.» علاوه برآن ماموران موظف خلاف کاران را جریمه نقدی می کردند! در سینماها، پارک ها و برخی اماکن عمومی نیز از حضور زنان برقع پوش ممانعت می شد. ملکه ثریا نخستین زنی بود که در ملأ عام به حمایت شوهرش کشف حجاب نمود و در سفرهای شاه به اروپا، ایران و ترکیه او را با سر و ساق برهنه همراهی کرد. امان الله خان همچنان در سال 1926 شماری از دختران جوان دانش آموز را برای تحصیل به ترکیه فرستاد.
این کارهای امان الله خان و اقداماتی از این قبیل که با فرهنگ مسلط بر جامعه و قراءت سنتی علمای دینی از شریعت در تعارض بود، با مخالفت جدی و شدید علما و محافظان کاران مواجه گردید، که اقدامات شاه درین راستا را خلاف شریعت اسلامی خوانده شده و مردم را علیه او تحریک نمودند. هرچند شاه از برخی آنها در مجلس لویه جرگه پغمان عقب نشینی کرد، اما نتوانست حس بدبینی و بدگمانی علما و مردمان سنتی را نسبت به وی بر طرف کند، چنانکه در سال 1923 اولین شورش مسلحانه با انگیزه دینی به رهبری ملا عبید الله، معروف به ملای لنگ در جنوب أفغانستان علیه دولت امانی آغاز شد و بعد از آن در مشرقی و سپس در شمالی که در همه اینها انگیزه دینی نقش برجسته داشت و سرانجام منجر به سقوط حکومت امان الله خان در جنوری 1929 گردید. نادر خان و برادرانش از حساسیت موضوع آگاه بودند، از این رو با این مسأله با احتیاط و به تدریج برخورد می کردند. اما زمانی که داود خان در سال 1953 صدر اعظم حکومت تعیین شد، اقداماتی را برای کشف حجاب روی دست گرفت، از جمله حضور بدون حجاب همسرش در روز جشن بود که باعث آغاز شورش از طرف علما و محافظه کاران در قندهار شد که از طرف حکومت به شدت سرکوب گردیدند. تحولات جهانی و آشنایی کم و بیش مردم أفغانستان با جهان مدرن، فهم و قبول این پدیده را تا حدی برای مردم آسان ساخت. زنان بی حجاب به مقامات بالای دولت راه یافتند، وزیر کابینه شدند و وکیل شورای ملی انتخاب گردیدند. در دوره حاکمیت حزب دموکراتیک خلق نقش زنان برجسته تر شد، عضو بیروی سیاسی حزب و وزیر کابینه تعیین شدند. اقدامات خشونت آمیز دو جناح حزب دموکراتیک خلق برای تحمیل برنامه های کمونیستی حزب که از نظر اکثریت جامعه مخالف دین و فرهنگ دانسته می شد، خصوصا پیروی از ایدئولوژی الحادی مارکسیزم و نظام کمونیستی که برای مردم أفغانستان بیگانه بود، سبب شد که آتش مخالفت مسلحانه با حکومت را به دفاع از اسلام تحت شعار جهاد شعله ور سازد و با مرور زمان شدت یابد و سرانجام منجر به سقوط حکومت کمونیستی و روی کار آمدن دولت مجاهدین در سال 1992گردید. دوره کمتر از پنج سال مجاهدین با جنگ های داخلی و مداخلات خارجی سپری شد و شیرازه حکومتداری از هم سگلید که نمی توان از جایگاه زنان در آن دوره مورد ارزیابی دقیق قرار داد. با تسلط طالبان بر کابل فاز تازه ای از جر و بحث ها بر سر حقوق زنان در افغانستان، خصوصا موضوع حجاب کلید خورد. در دوره پنج ساله حکومت طالبان، زنان از حقوق اساسی خود مانند تعلیم و کار محروم ساخته شدند، برای خروج از منزل و حضور در محافل و سفر محدودیت ها وضع گردید. زنانی که این محدودیت ها را رعایت نکردند تا سرحد شلاق زدن در بازار و ملأ عام مجازات شدند. در این دوره أفغانستان از طرف جامعه جهانی به فراموشی سپرده شده بود و توجهی چندانی به أوضاع افغانستان صورت نمی گرفت و زنان هم توان مقابله با این محدودیت ها و جرأت اعتراض بر نقض حقوق شان از طالبان را که به نام شریعت اعمال می شد نداشتند. تا اینکه حوادث یازده سپتامبر 2001 پیش آمد و به دنبال آن امریکا با امکانات نظامی و مالی خود وارد أفغانستان شد و در کنار آن جامعه جهانی حضور گسترده پیدا کرد، قانون اساسی تصویب شد و در آن برای زنان حقوق و تبعیض مثبت قایل شد. زنان در مناصب بالایی دولت راه یافتند، وزیر شدند و در دستگاه اجرائی، قضائی و تشریعی دولت حضور معنا دار پیدا کردند. سی در صد اعضای شورای ملی تضمین شده در اختیار زنان قرار گرفت، به تعداد زنان تحصیل کرده افزوده شد. زنان در رسانه ها حضور فعال یافتند و از حقوق خود صحبت کردند، در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی کاندید شدند….
از سوی دیگر طالبان که جنگ را این بار به نام جهاد در برابر اشغال خارجی و اسقاط حکومت برآمده از اشغال کلید زده بودند، رفته رفته به ظرافت های روابط بین الملل و مقتضیات عصر آشنا شدند و ناگزیری های یک دولت در تعامل با جهان معاصر را درک کردند، در کنار جنگ، به کار سیاسی و فرهنگی هم اهمیت دادند. نمایندگان سیاسی طالبان در ملاقات با هیئت ها و نمایندگان کشورهای خارجی و همچنان برخی از سیاسیون أفغانستان چنان وانمود می کردند که نسبت به دور قبلی تغییر کرده اند، دیگر آن سیاست های سختگیرانه در قبال زنان و اعمال محدودیت های اجتماعی علیه آنان را در صورت پیروزی دنبال نخواهند کرد. این نکته را بیشتر از طرف پاکستانی ها و امریکایی تبلیغ می شد که در تماس مستقیم با طالبان بودند. تا اینکه در 15 اگست 2021 با فرار اشرف غنی حکومت سقوط نمود و طالبان کابل را به تصرف نمودند. طالبان برای مدتی حوصله کردند و در قبال زنان از سیاست مدارا کار گرفتند به امید اینکه جامعه جهانی، در رأس امریکا و اتحادیه اروپا امارت آنها را به رسمیت بشناسند، اما با گذشت زمان و نا امیدی از به رسمیت شناختن امارت، طالبان نقاب از چهره بر انداختند و به سیره اولای خود برگشتند و سیاست اعمال محدودیت بر زنان را از سر گرفتند. در قدم اول حضور زنان در إدارات دولتی را منع کردند، دختران بالاتر از صنف شش را از رفتن به مکتب باز داشتند، خروج زن بدون محرم شرعی را ممنوع ساختند، تاکسی رانان را از سوار کردن زنان بدون محرم منع کردند … و غیره محدودیت ها. در تازه ترین اقدام به روز شنبه 17 ماه ثور 1401 وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان فرمان 4 ماده ای ملا هبت الله آخوند زاده، رهبر طالبان در باره حجاب را رسما اعلام کرد. درین فرمان علاوه بر الزامی شدن حجاب، در مورد مجازات زنانی که مفاد این فرمان را نادیده می گیرند، و همچنان کیفیت و نوعیت حجاب نیز سخن رفته است. در فرمان گفته شده است که حجاب شرعی بر همه زنان بالغ و اصیل أفغانستان فرض است، که زنان باید تمام اعضای بدن خود را به شمول صورتشان یبپوشانند. مجازاتی که بر زنان خاطیئ و اولیای آنها وضع گردیده سنگین و کم سابقه است. به أساس متنی که به عنوان «طرح توضیحی و اجرائی حجاب شرعی» از طرف طالبان صادر شده، آمده است: اول، خانه زنان بدحجاب شناسائی، توصیه و تنبیه شود. دوم، ولی (سرپرست) به اداره امر به معروف احضار گردد. سوم، ولی زن بدحجاب سه روز زندانی گردد. برای چهارمین بار به دادگاه محول گردد تا به مجازات مناسب محکوم گردد.» همچنین گفته شده زنانی که در إدارات دولتی کار می کنند و حجاب شرعی را مراعات نمی کنند، از کار اخراج شوند. در طرح جدید طالبان برای حجاب شرعی هرچند فورم مشخص تعیین نگردیده و فقط گفته شده که حجاب نباید تنگ و نازک باشد که بدن زن و برجستگی های جسم او را نمایان سازد، اما علاوه گردیده است: «چادری (برقع) که از قرن ها پیش بخشی از فرهنگ با عزت أفغانستان بوده است، بهترین نوع حجاب شرعی است.»
با این مقدمه نسبتا طولانی می خواهم وارد بحث دینی مسأله شوم، چون طالبان همیشه برای توجیه اعمال محدودیت های خود علیه زنان به احکام شریعت اسلامی و فقه حنفی پناه می برند و کارهای خود را مطابق با اسلام و فقه حنفی معرفی می کنند. بنابرین درین مقاله به جنبه های تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و روشنفکری حجاب نخواهم پرداخت که حجاب زنان از چه زمانی معمول بوده؟ و آیا حجاب ابتکار اسلام است یا میراث ادیان دیگر؟ و آیا حجاب متاع وارداتی از جوامع و فرهنگ های بیگانه است و یا در فرهنگ أفغانستان اصالت و ریشه دارد؟ و آیا حجاب مورد نظر طالبان برای زن مسلمانی که در قرن 21 زندگی می کنند، چه بسا که در کشورهای غیر مسلمان بسر می برند که از نگاه فرهنگی با جوامع اسلام تفاوت زیاد دارد، پوشش شایسته و مناسب دانسته می شود یا خیر؟ و آیا حجاب برای زنان عفت حقیقی به بار می آید یا خیر؟ و غیره بحث هایی که روشنفکران درین باب دارند، بلکه می خواهم به جنبه فقهی این مسأله در روشنایی نظریات فقهای معتبر و با استناد به کتب معتمد مذاهب اهل سنت توجه داشته باشم.
حجاب شرعی چیست و کدام قسمت بدن زن باید ستر گردد؟
چادری عبارت از همان پوشش سنتي زنان أفغانستان است که در گذشته به نام «برقع» نیز یاد می شد، زیادتر در شهرها مورد استفاده زنان قرار می گرفت. با گذشت زمان استفاده از این نوع پوشش که سراسر بدن زن را از سر تا قدم می پوشاند و زن فقط از پشت یک جالی کوچک می تواند پیش روی خود را نگاه کند، برای زنان دشوار بود، رفته رفته کاربرد آن کاهش یافت، خصوصا بعد از اینکه کودتای ثور 1357 روی داد و بعد از آن تجاوز نظامي اتحاد شوروي بر أفغانستان صورت گرفت و در اثر آن شمار زيادي از مردم أفغانستان با خانواده هایشان ناگزير به ترك وطن و هجرت به كشورهاي همسايه و ساير كشورهاي جهان شدند. سالها بعد وقتی از سرزمين هاي مهاجرت برگشتند، عموما از شيوه ها و مظاهر زندگي کشورهای دیگر، از جمله طرز پوشش لباس مردم و محيطي كه در آن زندگي می کردند، متأثر گرديده بودند؛ اينجا بود كه در افغانستان انواع ديگر حجاب، مانند چادر نمازی كه در ايران مروج است، عبايه ایكه در كشورهاي خليجي استعمال مي شود، ويا طرز حجابي كه زنان در پاكستان استعمال می کنند وارد افغانستان شد؛ و افغانستان در واقع نقطه تلاقي فرهنگهاي حجاب إسلامي مبدل شد.
شايد براي برخيها تفكيك اين امر كه كدام اینها حجاب شرعي و كدام نیست، مشکل باشد، بنابرین لازم و مفيد دانستم که مفهوم حجاب شرعي را بیان کنم تا واضح گردد که آيا حجاب شرعي، همین چادري و نقاب است که داراي شكل خاصي می باشد و زن مسلمان مكلف به پوشيدن آن می باشد و ترك آن حرام است؟ و يا هدف از حجاب شرعی اين است كه زن مسلمان بايستي لباس باحشمت به تن كند، بنابرين مي تواند هر نوع لباسی را كه عورت او را بپوشاند وحشمت وي را حفظ نمايد، براي پوشش انتخاب كند؟
1 ـ حكم فقهي مسأله
علماي اسلام – اعم از فقها، محدثين ومفسرين – در گذشته و حال – در مورد عورت بودن و نبودن چهره و دستان زن اختلاف دارند، كه آيا بر زن مسلمان واجب است كه روی و دستان خود را از مردان نامحرم بپوشانند يا خير؟ اگر ستر واجب نباشد، آيا زن مي تواند با چهره و دستان برهنه در برابر مردان نامحرم ظاهر شود؟
سبب بروز اختلاف در میان علما بر مي گردد به موقف آنان در برابر نصوصي كه در اين باب آمده است و فهم و استنباط ايشان از آن نصوص؛ زيرا در اين باره نص قطعي الثبوت و قطعي الدلاله نيامده، بنابرین علما در مراد شارع از استثناي زينت ظاهري زن كه در آيه: ﴿ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا ﴾ [النور:31] به آن اشاره شده، اختلاف نظر دارند، آیا مراد از زينت، زینت طبيعي زن است كه در چهره و دستان وي نمایان می گردد و يا زينت كسبي كه در لباس و زيورات دیده می شود؟
در اين باره از علما دو مذهب مشهور نقل شده است:
مذهب اول: زينتي كه آيه متذکره آشکار کردن آن را مستثنى قرار داده، زينت كسبي و لباس ظاهري زن است، بنابرین اين دسته علما چهره و دستان زن را به ساير بدن او ملحق ساخته و برهنه كردن آنها در حضور مردان نامحرم را همچون ساير بدن زن ناجایز مي دانند. اين قول بعضي از صحابه و تابعين است، مانند: عبد الله بن مسعود، عبد الله بن عباس – البته در يك روايت – و همچنان قول أنس بن مالك، مسور بن مخرمه، و تقريبا مذهب عایشه رضي الله عنهم. از جمله تابعين سعيد بن جبير، عبيده السلماني، محمد بن كعب قرظي، نخعي، حسن بصري، قتاده و امام أحمد در يك روايت (رجوع شود: تفسير آيه 31 سوره النور و آيه 59 سوره الأحزاب در تفاسير طبري، ابن كثير، قرطبي، الدر المنثور والسنن الكبرى 7/85 و 86 ابوبکر بیهقی).
این قول همچنان مذهب مختار تعداد قابل ملاحظه اي از علماي معاصر نیز می باشد، مانند: علماي سعودي و در رأس شيخ عبد العزيز بن باز، بسياري از علماي هند و پاكستان، مشهورترين آنها ابو الاعلى مودودي، و همچنان رأی شیخ محمد سعيد رمضان بوطي و شيخ محمد على صابوني. (رجوع شود: ابن باز، الحجاب والسفور في الكتاب والسنة، أبو الاعلی مودودی، الحجاب، محمد سعید رمضان البوطی، إلى كل فتاة تؤمن بالله و شیخ محمد علی صابونی، تفسير آيات الأحكام – تفسير آيه 30 و 31 سورة النور)
مذهب دوم: زينت مستثنى شده در آيه كريمه، زينت طبيعي زن است و چهره و دستان زن از جمله زينت طبيعي و ظاهري است، بنابرین جواز دارد که در حضور مردان نامحرم چهره و دستان خود را مكشوف سازد.
اين مذهب بعضي از صحابه و تابعین است، مانند: ابن عباس، ابن عمر و عائشه از جمله صحابه رضي الله عنهم و عكرمه، عطاء و سعيد بن جبير ـ در يك روايت از جمله تابعین و همچنان مذهب جمهور فقهاء، از جمله ائمه ثلاثه: ابوحنیفه، مالک و شافعی و مذهب امام احمد – در يك روايت (رجوع شود: ابوبکر بیهقی، السنن الكبرى 7/85 و 86، ابن حزم، المحلى 10/31 و 32، نووی، المجموع شرح المهذب 3/169 و ابن هبیره، الإفصاح عن معاني الصحاح 1/86) گروه بزرگي از علماي معاصر، مانند: علماي جامع الازهر مصر – از جمله شيخ محمد غزالي و شيخ يوسف قرضاوي – علماي جامعه الزيتونه تونس، جامعه القرويين المغرب، شيخ ناصر الدين الباني و تعداد قابل ملاحظه ای از علماي پاكستان، هند، تركيه این مذهب را مورد تأیید قرار داده اند. (محمد الغزالی، قضايا المرأة، بين التقاليد الراكدة والوافدة، ناصر الدین البانی، جلباب المرأة المسلمة في الكتاب والسنة، یوسف القرضاوی، النقاب للمرأة المسلمة – بين القول ببدعته والقول بوجوبه)
پيرامون اين مسأله اختلافی در گذشته و حال سخن فراوان گفته شده، و هر دسته از علما براي اثبات مذهب مورد نظر خود و ابطال رأي مخالف به دلايلي از كتاب و سنت، آثار و دلايل عقلي تمسک نموده و يا به مخالفان پاسخ گفته اند كه مجال ذکر آن نیست و فقط به ذكر اقوال علمايي اکتفاء می کنم كه در تأييد مذهب جمهور قرار دارند.
2 ـ نمونه هايي از اقوال فقهای اهل سنت
أ ـ مذهب حنفي
ابن نُجَيم می گويد: “همه بدنِ [زن آزاد] عورت است، مگر چهره و دستانش، بنابر قول معتمد قدمهای زن نيز عورت اند.”
ابن عابدين می گويد: “زن جوان از برهنه كردن چهره در ميان مردان [نامحرم] منع گردد؛ نه به خاطر اينكه چهره عورت است، بلكه به خاطر بيم از فتنه … ديدن به چهره زن با انگيزه شهوت جايز نيست، مگر اینکه از روی ضرورت باشد، مانند نظر کردن قاضي، يا نظر به زنی که شهادت می دهد، يا اينكه عليه آن زن گواهي داده شود ـ اما نظر کردن به زن به خاطر تحمل شهادت جایز نیست ـ همچنان نظر کسی که قصد خواستگاری دارد، و لو بنابر انگیزه شهوت باشد جایز است، مشروط بر اينكه قصد ازدواج با آن زن را به نيّت اداي سنت داشته باشد، نه اینکه منظورش قضاي شهوت باشد.» (رجوع شود: ابن نجیم، الأشباه والنظائر ص 323 ، و ابن عابدین، رد المحتار علی الدر المختار، معروف بحاشية ابن عابدين 1/406 و 407.)
ب ـ مذهب مالكي
در شرح كبير دردير آمده است: ” عورت زن آزاد مسلمان در حضور مرد بيگانه [نامحرم] غير از چهره ودستان اوست. ” دسوقي در شرح كلام دردیر می گويد: ” .. چهره و دستان زن عورت نيستند، و نگاه کردن به آنها جايز است؛ ميان كف و پشت دست فرقي نيست، مشروط بر اينكه در ديدن آنها بيم فتنه نبوده و بنابر انگیزه لذت نباشد؛ در غير آن ديدن دستان زن حرام است. پس آيا بر زن واجب است كه چهره و دستان خود را بپوشاند؟ در مذهب مالک قول مشهور این است – چنانكه ابن مرزوق گويد – كه: پوشانيدن روی و دستان بر زن واجب نيست، بلكه بر مردان واجب است که از نگاه كردن به آنها چشم بپوشانند؛ اين قول مقتضاي نقل موّاق از قاضي عياض است.»
اما زروق در شرح ” الوغلبية ميان زن زيبا روی و زشت روي فرق می گذارد، براي زن زيبا پوشانيدن چهره و دستان را مستحب مي داند.” (رجوع شود: حاشية الدسوقي على الشرح الكبير1/214، القرطبی، الجامع لأحکام القرآن – تفسير آيه 18 سوره النور)
ج ـ مذهب شافعي
ابو اسحاق شيرازي می گويد: ” .. همه بدن زن آزاد، بجز از چهره و دستانش عورت استند، به دليل اين آيه: ﴿ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا ﴾ [النور:31]. ابن عباس در تفسير این آیه می گويد: مراد از «إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا» چهره ودستان زن است؛ زيرا پيامبر (ص) زن مُحرِم را از پوشيدن دستكش ونقاب منع فرموده است، اگر چهره و دست عورت مي بودند، هرگز پوشاندن آنها ممنوع قرار نمي گرفت. همچنان ضرورت ايجاب مي كند كه چهره برای خريد و فروش، و دستان براي داد و ستد برهنه باشند ” (رجوع شود: نووی، المجموع شرح المهذب 3/167 و168).
نووي می گويد: ” بر مرد بالغ حرام است كه به عورت زنی بالغه آزاد و نامحرم نگاه كند، همچنان در صورت بیم افتادن در فتنه، نگاه کردن به چهره و دستان او حرام است؛ در حالت ايمني از فتنه نیز – بنابر قول صحيح – نگاه کردن نيز حرام است.” (رجوع شود: نووی، المنهاج، و شربینی، شارح مغني المحتاج 3/128، 129.
د ـ مذهب حنبلي
ابن قدامه می گويد: ” در مذهب [امام احمد] اختلافي نيست كه زن مي تواند چهره خود را در نماز برهنه سازد، و همچنان در این مسأله که برهنه كردن غير از چهره و دستان براي زن جواز ندارد؛ در مورد عورت بودند و نبودن دستان از [امام احمد] دو قول ذکر شده که علما اختلاف نظر دارند. اكثريت علما بدين نظر اند که برای زن جايز است با چهره برهنه نماز بگذارد”.
سپس ابن قدامه اقوال دیگر علما را این گونه نقل مي كند: ” مالك، اوزاعي و شافعي می گويند: تمامی بدن زن عورت است، مگر چهره و دستانش. پوشانيدن ساير اعضای بدن غير از چهره و دستان در نماز واجب است؛ زيرا ابن عباس در تفسير آيه: ﴿ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا ﴾ گفته است: مراد از « إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا » چهره و دستان است. همچنان به دليل اينكه پيامبر (ص) زن مُحرِم را از پوشيدن دستكش و نقاب در حالت احرام منع فرموده است؛ اگر چهره و دستان زن عورت بودند، هرگز پوشاندن آنها ممنوع قرار نمي گرفت. هكذا ضرورت ايجاب مي كند كه چهره جهت خريد و فروش، و دستان برای داد وستد برهنه باشند. بعضي از علماي مذهب ما [حنبلي] می گويند: همه بدن زن عورت است؛ چرا كه در حديثي از پيامبر (ص) روايت شده که: “زن عورت است “. (ترمذي، أبواب الرضاع (ح 1173) ، ولي كشف چهره و دستان زن به خاطري اجازه داده شده که در پوشانيدن آنها مشقت می باشد. اينكه نگاه کردن به چهره زن به منظور خواستگاري مباح شده است، چون همه زیبایی های زن در چهره اش تجمع کرده اند. ” (رجوع شود: ابن قدامه، المغني 1/6016)
ابن قدامه در جاي ديگر می گويد: ” .. در ظاهر کلام [امام] احمد نگاه كردن مرد به تمام بدن زن بيگانه [نامحرم] بدون سبب حرام است … اما قاضي {ابویعلی الفراء} می گويد: ديدن غير چهره و دستان زن براي مرد حرام است؛ چرا كه عورت است، اما ديدن چهره و دستان زن – در صورت ايمني از فتنه و بدون انگیزه شهوت – هرچند جايز می باشد، اما مكروه است. اين مذهب شافعي است.” (رجوع شود: ابن قدامه، ا المغني 7/460)
ه ـ مذهب ظاهري
ابن حزم در تفسیر آيه: ﴿ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ﴾ مي گويد: ” خداوند زنان را به انداختن چادر بالای گريبان هایشان دستور داده است؛ اين آيه در مورد وجوب ستر عورت، گردن و سينه زن نص است، هكذا در جواز كشف چهره او، هیچ تفسيري غير از اين نمي تواند داشته باشد.” (رجوع شود: ابن حزم، المحلی 3/216).
ابن حزم در تأیید رأی خود به قصه فضل بن عباس که در عقب پیامبر (ص) بر شتری سوار بود که یک زن زیبا روی از قبیله خثعم آمد از پیامبر (ص) راجع به أمور حج پرسید، استدلال كرده مي گويد: ” اگر چهره زن، عورت واجب الستر مي بود، هرگز پيامبر (ص) نمي گذاشت آن زن (خثعمي) با چهره برهنه در ميان مردم حضور يابد، و قطعا پیامبر (ص) وي را دستور مي داد كه چهره خود را بپوشاند؛ اگر چهره آن خانم پوشيده مي بود، [عبد الله] ابن عباس (راوی حدیث) نمي دانست که آن خانم زيبا بود ويا زشت رو؟ پس آنچه كه گفتيم، قطعا درست است! والحمد لله كثيرا ” (همان 3/218 و 10/ 30)
اما در مورد جواز كشف دستان، ابن حزم به حديث جابر بن عبد الله t استدلال كرده مي گويد: ” فَتخٌ، انگشترهاي بزرگي بود كه زنان به انگشتان خود مي کردند، اگر زنان دستان خود را ظاهر نمي كردند، ممكن نبود که انگشترهاي خود را بيندازند.» (همان 10/32)
ابن حزم در اين مورد همچنان به حديث ابن عباس t استدلال كرده مي گويد: “ابن عباس در حضور رسول الله (ص) دستهاي زنان را ديد، بنابرین درست این است كه دست و چهره زن عورت نيستند، و برای زن بجز از روی و دست پوشاندن ساير اعضای بدن فرض است. ” (همان 3/217).
ابن حزم نگاه کردن به زن بيگانه [نامحرم] را مطلقا جایز نمی داند، بلکه آنرا مشروط به وجود ضرورت مي داند، و اينكه انگيزه شهواني در میان نباشد، چنانکه می گويد: ” براي هيچ مردی جايز نيست که به زنی بيگانه [نامحرم] كه قصد ازدواج، يا خريداري آن را – اگر كنيز باشد – ندارد، از روی شهوت و لذت بردن نگاه كند، مگر بنابر ضرورت. ” (همان 10/32)
جمعبندی
از آنچه که گفته شد، واضح مي گردد كه علما – اعم از فقها، مفسرين و محدثين – از گذشته تا حال در مورد عورت بودن چهره و دستان زن اختلاف نظر دارند که تفصیل آن قبلا گذشت. جمهور علما بدين نظر اند كه اصل براي زن مسلمان جواز كشف چهره ودستان در حضور مردان بيگانه [نامحرم] است و همچنان جواز کشف قدمهای زن بنابر مذهب احناف و برخي از شوافع، البته به شرط ايمني از وقوع در فتنه، مثل اينكه زنی که به آن نگاه می شود جوان نباشد ويا زشت روي باشد؛ اما اگر جوان و زيبا روی بود، و از کشف روی آن بيم وقوع مردان در فتنه جمال وی می رفت، زن بايستي در حضور مردان نامحرم چهره و دستان خود را بپوشاند، البته نه به خاطر اينكه اصولا چهره و دستان او عورت استند، بلكه به سبب بيم از فتنه و من باب سد الذريعه.
همچنانكه اصل براي مردان، وجوب چشم پوشي از نگاه کردن به زن بيگانه [نامحرم] است، اما در صورت ضرورت مرد مي تواند به زن نامحرم نگاه كند، و آنهم مشروط بر اینکه به قصد لذت بردن و روی انگيزه شهوت نباشد.
اینکه مذهب جمهور علما را در مورد جواز کشف چهره و دستان زن در حضور مردان نامحرم راجح می دانیم، اما زنان بايد امور زير را در کشف چهره و دستان خود در حضور مردان نامحرم مد نظر داشته باشند:
1 ـ جواز برهنه ساختن چهره، به معناي آگنده ساختن روی با مواد تند آرايشگري، استعمال مفرط سرخي و سفيده و استفاده از پودرهاي گوناگون نيست؛
همچنانكه جواز برهنه ساختن دستان، به معنای جواز گذاشتن ناخنها و استعمال رنگ ناخن نيست؛ چيزي كه در اين باب براي زن مسلمان جايز دانسته شده، آرايش خفيف است.
2 ـ عدم وجوب پوشيدن نقاب، به معناي ناروا بودن استعمال آن نيست، زن مسلمانی كه بخواهد نقاب بپوشد اشكالي ندارد، بلكه براي زن پوشيدن نقاب، اگر زيبا روی باشد و بيم گرفتاري مردان به فتنه جمال آن برود، واجب است.
3 ـ ميان برهنه ساختن چهره زن، و جواز نگاه کردن مرد به زنی نامحرم، تلازمي وجود ندارد، زيرا برخي از علما هرچند كشف چهره را جايز دانسته اند، ولي نگاه كردن مرد – به استثناي نگاه نخستين و ناشیانه – را ناروا مي دانند. بعضي ديگر نگاه كردن مرد به آن اعضاي بدن زن را كه برهنه کردن آن برای زن مباح است، جايز مي دانند، اما مشروط بر اينكه از روی شهوت نباشد؛ و اگر انگيزه شهواني در میان باشد، و يا هدف مرد از نگاه كردن به زن لذت بردن باشد، حرام است. (رجوع شود: یوسف القرضاوی، النقاب للمرأة بين القول ببدعيته والقول بوجوبه ص 72 و 73.)
بنابراين پافشاري بعضي از علماي سنتی افغانستان كه روی فورم خاص حجاب شرعی كه در عرف افغانستان به نام چادري یا برقع ياد مي شود، هيچ يك از علمای اسلام، در گذشته و حال چنین نظری نداده اند؛ زن مسلمان أفغانستان – همانند سایر زنان مسلمان – مکلف به رعايت حجاب شرعی و پوشش لباس با حشمت می باشد، بنابرین مي تواند هر لباسي كه عورت او را ستر و حشمت وي را در حضور مردان نامحرم حفظ نمايد، به حيث حجاب شرعی برگزیند.
اینکه امارت طالبان پوشاندن روی زنان را اجباری ساخته و برای زنانی که حجاب مورد نظر آنان را رعایت نکنند مجازات تعیین کرده اند، خلاف مذهب جمهور علما است و خلاف مذهب احناف که طالبان مدعی پیروی از آن و تطبیق مو به موی آن هستند. همچنان هیچ یک از فقها و مذاهب اسلامی برای زنی که حجاب شرعی را رعایت نکند، مجازات مادی تعیین نکرده اند، جالبتر از آن تعیین مجازات سنگین برای ولی زنی است که حجاب طالبانی را رعایت نکند. تعیین چنین مجازات بر شخصی بی گناه خلاف حکم قرآن است که می فرماید: ﴿ وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِّزْرَ اُخْرٰىؕ ﴾ سوره فاطر: 18 و در مخالفت با اصل قانون جهانی که جرم را فردی می داند و نباید شخص بی گناه به خاطر گناه شخص دیگر مورد مجازات قرار گیرد.
مآخذ بحث:
تفسیر طبری
تفسیر قرطبی
تفسیر الدر المنثور
تفسیر آیات الاحکام، محمد علی صابونی
السنن الکبری، بیهقی
الأشباه والنظائر، ابن نجیم حنفی
رد المحتار علی الدر المختار (حاشية ابن عابدين).
حاشية الدسوقي على الشرح الكبير
المجموع شرح المهذب، نووي
مغني المحتاج في شرح المنهاج، نووی و شرح الشربيني.
المغني، ابن قدامة
المحلی، ابن حزم
الإفصاح عن معاني الصحاح، ابن هبيره.
الحجاب والسفور في الكتاب والسنة، شيخ ابن باز
الحجاب، أبو الاعلی مودودي
إلى كل فتاة تؤمن بالله، محمد سعيد رمضان البوطي
قضايا المرأة، بين التقاليد الراكدة والوافدة، شيخ محمد غزالي
جلباب المرأة المسلمة في الكتاب والسنة، شيخ ناصر الدين الباني
النقاب للمرأة المسلمة – بين القول ببدعته والقول بوجوبه، شيخ يوسف قرضاوي، الطبعة الثانية: 1420/ 1999، مكتبة الوهبة ـ القاهرة.
الحجاب أم النقاب؟ عبد الله الزبير عبد الرحمن ..