گفتگو با سیف الرحمن ملکزاده معاون والی غور و فرزند شایسته یکی از فرماندهان جهادی
مصاحبه کننده: عبدالوهاب عاصم

سیفالرحمن ملکزاده، از شخصیتهای فرهیخته و اندیشمند برآمده از ولایت تاریخی غور، فرزند شایسته یکی از فرماندهان پرافتخار جهاد افغانستان و معاون پیشین آن ولایت است. وی اکنون بهعنوان عضو ارشد کمیته سیاسی دفتر احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، نقش فعالی در عرصه سیاست کشور ایفا میکند.
مجله ما در گفتوگویی اختصاصی با این شخصیت برجسته، تلاش کرده است دیدگاهها، تجربهها و نگاه او به تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان را با خوانندگان در میان بگذارد
۱- سوال اول : لطفاً برای مخاطبان ما از زندگی و پیشینه خانوادگیتان بگویید. پدرتان بهعنوان یکی از رهبران پرافتخار جهادی سابق چه نقشی در تحولات افغانستان
داشت ؟
پاسخ اول: سیف الرحمن ملکزاده فرزند ارشد محمد ابراهیم ملکزاده متولد سال ۱۳۷۳ در ولایت غور فارغ التحصیل رشته مدیریت دولتی در مقطع ماستری.
محمد ابراهیم ملکزاده یکی از فرماندهان زیرک، شجاع،نامدار و از فرزندان صدیق افغانستان بودند که در دوران جهاد و مقاومت در کوه پایه های غور، به بزرگترین فرمانده جنگ های چریکی رقم خورد.
جهاد و مقاومت مردم متدین افغانستان ارزشمندین ترین فرصت تاریخی بود که به آسانی نمیتوانیم از این تاریخ زرین جهاد و مقاومت بگذریم و باید گفت پدرم محمد ابراهیم ملکزاده نقش بارز و کلیدی را در عرصه جهاد و مقاومت داشت که آمر صاحب شهید احمدشاه مسعود از ایشان بارها به عنوان یک شخص امیدوار ، استوار و مقاوم یاد کرده و بازوی مستحکم در پهلوی آمر صاحب شهید بودند سنگر دفاع از ارزش های جهاد و مقاومت در شمال و جنوب غرب تحت قیادت، رهبری و فرماندهی آمر صاحب شهید احمدشاه مسعود رحمت الله علیه قرار داشت و در حوزه جنوب غرب یگانه سنگر مقاومت را محمد ابراهیم ملکزاده با کمترین امکانات دست داشته خود با آنکه از چهار طرف در محاصره وتنگنا قرار داشت با روحیه بلند و استوار به رهبری شهید احمدشاه مسعود نگاه داشت سنگر محمد ابراهیم ملکزاده شاه رگ دشمن را قطع کرده بود طالبان بعد از سقوط حکومت مجاهدین از ابتدای مقاومت تا پیروزی مقاومت نتوانستند نیروهای شمال وجنوب خودرا بهم متصل کنند.
سنگر محمد ابراهیم ملکزاده بیشتر از همه نقاط مورد عطف و توجه آمر صاحب شهید احمد شاه مسعود قرارداشت.
و همین امر ملا عمر رهبر گروه طالبان را وا داشت برای سه مرتبه به داکتر محمد ابراهیم ملکزاده تماس بگیرد و خواهش کند دست از مبارزه بردارد اما محمد ابراهیم ملکزاده با ایمان راسخ و عزم متین هدف و مسیر مقدس خودرا باهمراهان و مجاهدین حوزه جنوب غرب فرمانده شهید قاضی محمد عسکر ، فرمانده حاجی آخند محمد سرور حیدری، فرمانده حاجی سلیمان خان امیری، فرمانده حاجی سیدگلاب الدین رحیمی، فرمانده حاجی محمد طاهر خان صالحی، فرمانده حاجی عبد الحی رسولی، فرمانده نعیم خان کرخی ، فرمانده نجیب الله خان هوتک از ولایت هرات فرمانده شهید حاجی محمد سلیم مبارز،فرمانده محمد ظاهر خان نائب زاده فرمانده ای بی بدیل ولایت بادغیس فرمانده دوست محمد خان لامانی ، فرمانده احمد خان مرغابی، فرمانده احمد خان راجی، فرمانده سلام خان زی رضا و دیگر فرماندهان و مجاهدین و مبارزین که از ولایات هرات و فراه و غور بادغیس در سنگر دفاع از ارزش های جهاد در کوه پایه های غور قرار داشتند تا سر منزل مقصود با تعهد و اخلاص کامل پیمیودند و سنگر مقاومت را با شجاعت کامل زنده تر و برازنده تر از قبل نگهداشتند.(یگانه فرمانده جسور که ملاعمر مستقیم همرایش تماس گرفت محمدابراهیم ملکزاده بود).
۲- سوال دوم : چه عواملی باعث شد شما وارد سیاست شوید و سپس به مقام معاونت ولایت غور برسید؟
پاسخ دوم: همین طور که آمر صاحب شهید احمد شاه مسعود رحمت الله علیه وپدرم محمد ابراهیم ملکزاده که آرزوی شان علم و دانش و تحصیل و ترقی کشور بود اما مجبوریت و مظلومیت مردم افغانستان واداشت تا وارد سیاست افغانستان آن هم در فاز سیاسی و نظامی شوند من هم چنان با پایان رساندن دوره لسانس دانشگاه و بعد از رحلت پدرم محمد ابراهیم ملکزاده که رحلت شان را همچنان مبهم و مرموز میدیدم برایم سؤال بر انگیز بود برای اینکه تا حد بتوانیم ملت و مردم خودرا از بازی های نا کار آمد سیاسی جمهوریت و انزوای سیاسی و محرومیت ها و مظلومیت ها دور نگهداریم و از حذف سیستماتیک جمهوریت و غلبه خصمانه ای طالب که در تبانی و طرح ریزی با جمهوریت مردم مان را که باور به مقاومت و ایستادگی و حفظ ارزش ها و حق طلبی داشتند از بین نبرند و قربانی نا خواسته دو جناح متخاصم که هردو جناح دشمن جان و مال و عزت و هویت مردم و سنگرداران ما بودند نشوند.
چند عامل بارز که سبب شد واردسیاست ومعاونیت ولایت غورشوم : ادامه دادن راه و مسیر پدر و زنده نگهداشتن آرمان های جهاد ومقاومت بود.
ثانیا چون در اکثریت کار وزار های سیاسی و نظامی همیشه همراه شان بودم و از تجارب ایشان برخورداربودم و ضمنا یک جوان تحصیل کرده و آگاه از تمام جریانهای سیاسی کشور بودم لزوم دید مردم مجاهد ولایت غور هم همین بود.
۳ – سوال سوم : تجربه شما در دوران معاونت ولایت غور چگونه بود؟ مهمترین چالشها و دستاوردهای آن دوران چه بودند؟
پاسخ سوم: بزرگترین دست آورد من این بود که: مردم با ما بود و در تمام عرصه در کنار ما بودند و ما در در بطن جامعه و مردم بودیم از اینکه فکر سیاسی ما و مردم ما باهم همخوانی داشت مسیر خدمت گذاری را بیشتر برایم هموارتر میساخت.
تجربه خوبی از دوران معاونیت از اوضاع غور داشتم با همه مردم شناخت کافی داشتم، تمام جریانات در سیاست گذاری ها و برنامه هایم موافق بودند، چه در مرکز و چه ولسوالی های مربوطه، با همه مسؤلین و متنفذین در تعامل بودم.
برداشت را که در سطح کل از افغانستان داشتم دولت جمهوری اگر در امر باسازی و عرضه خدمات و تأمین امنیت مردم ضعیف بود خود مردم توانستند در آموزش و تعلیم و تربیه به مدارج عالی که در افغانستان قابل تصور نبود برسند تا حد از دنیای مدرن عقب نمانند تنها مزیت که جمهوریت داشت تا حدی آزادی های فکری و فردی مردم را مثل طالبان سلب نکرده بود.
چالش ها در سطح کل: نبود امکانات کافی، عدم توجه مقامات مرکزی….. حد فاصل بین دولت و ملت زیاد شده بود دسترسی حکومت به مردم و تعامل مردم به حکومت بگونه کلی از بین رفته بود حکومت از نگاه جامعه شناختی تا حد آخر افول کرده بود مسؤلین ولایات وادرات ملکی و نظامی در سطح ولسوالی ها تا ارگ ریاست جمهوری هیچ نقطه وصل بین ملت و دولت نداشتند.
عرضه ای خدمات عمومی دولت پروژه ای، مقطعی و محدود به اشخاص و افراد شده بود در بین جناح طالب و دولت خدمات عمومی به دست افراد و اشخاص قرار میگرفت نه مردم.
و نکته مهم تر اینکه رهبری دولت افغانستان را در سطح کابینه افراد و اشخاص میکردند که نبض جامعه و مردم افغانستان را نمیفهمیدند از لحاظ فکری وشناختی از مردم به دور بودند سنت شکنی ها و نا هنجاری های رهبری دولت، حکومت و دولت را از واقعیت های جامعه و مردم افغانستان دور کرده بود و پارادایم فرهنگی و ارزشی مردم را از بین برده بود.
۴- سوال چهارم : شما فرزند یک رهبران جهادی هستید؛ امروز وقتی به گذشته جهاد نگاه میکنید، چه نکات مثبت و منفی را برجسته میبینید؟
پاسخ شماره سوم: به عنوان فرزند یک مجاهد اولا نکات مثبت جهاد را به باور و فکر خودم بگونه مختصر بازگو میکنم.
یک:مجاهدین جهاد و مقاومت افغانستان در هسته گذاری و بنیاد جهاد، بینش و استراتیژی قوی را روی دست گرفتند با بینش اسلامی معتدل ، واقع بینانه و خردمندانه در سطح ملی و دنیای اسلام قوی پیش رفتند و موفق هم شدند.
دوم: مجاهدین افغانستان در مدیرت افکار عامه و تعیین نقشه راه در امر مبارزه و جهاد خوب درخشیدند و در ایجاد انگیزه و شور و اشتیاق جهاد در قالب فکری و عقیدتی نتایج قابل قبول داشتند.
سوم: مجاهدین جهاد و مقاومت در همسو و هم جهت کردن، به کنار هم آوردن اقوام و مذاهب و احزاب سیاسی افغانستان نتایج مطلوب داشتند.
درکل مجاهدین در جریان جهاد و پس از جهاد که جهاد و مقاومت بود کارنامه های مثبت و دست آورد های محسوس و ملموس داشتند.
نکات منفی:
یک: مجاهدین در حکومت داری و حفظ اقتدار ملی نتایج خوبی به جا نگذاشتند.
دوم: مجاهدین در مبحث دیپلوماسی با کشور های غربی و شرقی و سیاست گذاری های افغانستان ناکام ماندند.
سوم: باور مجاهدین با پیروزی جهاد و مقاومت به حکومت انتقالی و تحویل دادن تسلیحات به دیدیار و سپردن اقتدار به بازیگران دور از صحنه به بهانه ای وحدت ملی فکری خام بود در صورتیکه وحدت ملی در جریان جهاد و مقاومت بین اقوام و مذاهب و احزاب و جریان های سیاسی افغانستان بگونه عمیق رقم خورده بود و ممثل وحدت ملی بود نیاز دوباره به بازنگری این مسئله نبود.
چهارم: پذیرفتن حکومت انتقالی و سپردن اقتدار به بازیگران غربی و هم پیمانانشان: وحدت ملی مردم افغانستان را که در جریان جهاد و مقاومت مردم افغانستان به وجود آمده بود را متلاشی کرد.
۵- سوال پنجم : چرا به باور شما نیروهای جهادی پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ نتوانستند یک نظام ملی و فراگیر ایجاد کنند؟
پاسخ پنجم: هدف گذاری و استراتیژی که مجاهدین از ابتدای جهاد افغانستان داشتند بعد از پیروزی جهاد و مقاومت با وجود آمدن حکومت انتقالی، غربی ها و هم پیمانان شان به این اهداف مجاهدین نقطه پایان گذاشتند.
تنها چیزی که البته برای تعداد از مجاهدین جایگزین کردند اقتدار اقتصادی بود و تعداد از مجاهدین تاثیرگذاررا بگونه های مختلف پیش از این اینکه طالب جان بگیرد بگونه فزیکی و شخصیتی حذف کردند.
در این صورت وحدت ملی باید به دست غربی ها و هم پیمانان شان رقم میخورد که انتظار چنین مسئله ای هم دور از باور نبود و ناکام ماند.
۶- سوال ششم: شما امروز در کمیته سیاسی دفتر احمد مسعود فعال هستید. اهداف اصلی این کمیته چیست و در حال حاضر روی چه موضوعاتی تمرکز دارید؟
پاسخ ششم: اهداف جبهه مقاومت ملی فراتر از یک کمیته و یک بخش خاص است که به عنوان نمونه میتوان به اهداف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، و خصوصا مبارزاتی ، آزادی خواهی وحق طلبی اشاره کرد.
و در بخش سیاسی اهداف ما بیشتر روی تعیین نقشه راه منظم و انسجام درست و هدفمند برای بهبود در امر مبارزه برای وضعیت کنونی و راه حل بحران افغانستان هستیم.
۷- سوال هفتم:احمد مسعود چه تفاوتی در رویکرد سیاسی و فکری با پدرشان، احمدشاه مسعود، دارند؟
پاسخ هفتم : در امر مبارزه و جهاد و خصوصا در قالب فکری و عقیدتی تقوا و پرهیزگاری ،ایمان و صداقت سیمای یک مجاهد پاک تینت و نیک سرشت است آمر صاحب شهید احمدشاه مسعود رحمت الله علیه دارای همه ای این خصویات و ویژگی ها بود و عزم و ارادهای قوی شهید احمد شاه مسعود رحمت الله علیه در مقابل دشمن و عجز او به حضور پرودگار راه گشای همه مشکلات بود نماد بی بدیل از شجاعت و آزادگی و ایمان داری در بین مجاهدین بود.
آمر صاحب احمد مسعود هم از ویژگی های تقوا، عدالت، پرهیزگاری ،صداقت و ایمانداری وهم چنان از شجاعت آمر صاحب برخوردار است باورمندیم این راه مبارزه را که با شجاعت کامل از آمر صاحب الحام گرفته به پیش میبرد.
باید گفت آمر صاحب احمد مسعود در رویکرد های فکری و عقیدتی تفاوت با شهید احمدشاه مسعود ندارد در رویکر های سیاسی نسبت به مشکلات وچالش های فراوان را که پشت سرگذاشته وپیش رو دارد بعد از سقوط دولت جمهوری و روی کار آمدن طالبان در سياست خارجی خود خوب درخشیده و قانع کننده است در امر مبازرات داخلی با همه چالش ها و فراز و نشیب ها سنگر مقاومت را گرم نگهداشته و برای اینکه بتواند وضعیت داخلی را مثل شهید احمدشاه مسعود رحمت الله علیه تحت کنترل بگیرد و مدیرت کند و مردم را از این منجلاب و مضیقه نجات دهد نیاز به تجربه و تعامل بیشتر به مجاهدین ومردم افغانستان بگونه ای فکری وشناختی دارد.
۸- سوال هشتم: برخیها میگویند جبهه مقاومت هنوز انسجام کافی در داخل و خارج کشور ندارد. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟
پاسخ هشتم : جبهه مقاومت ملی دارای انسجام درست و منظم است ما که در جبهه حضور فعال داریم کدام فاصله وگسست را در جبهه چه در داخل و چه در خارج حس نمیکنیم تمام مردم افغانستان چه در داخل و چه در خارج با جبهه همسو و در مسیر مبارزه گام برداشتند وقراردارند.
مگر تعداد از طالبان که در داخل افغانستان و تعداد افراد که در خارج از افغانستان برای طالبان لابی میکنند و در ساختار و چوکات ظاهر نمای مدرنیته همفکر با طالبان هستند دقیقا با جبهه مقاومت منسجم نیستند و در این فکر واندیشه آزادی خواهی وحق طلبی جای ندارند.
آنها از عینک خود می بینند، در صورتیکه مبارزات جوانان وزنان افغانستان در مرکز قدرت طالبان ادامه دارد، عملیات چریکی در بیش از چند ولایت افغانستان بیانگر انسجام و هماهنگی کامل جبهه است.
جلسات و نشست های متعدد و گرد همائی های زیاد در کشور های مختلف جهان از جمله نشست های ویانا…….بیانگر این مسائل است و باید گفت به آینده های نه چندان دور جبهه مقاومت ملی نتایج ملموس و محسوس بیشتری را چه در داخل و چه در خارج بجا خواهد گذاشت.
۹- سوال نهم: رابطه جبهه مقاومت با کشورهای منطقه و جامعه جهانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا حمایت عملی فراتر از حمایت رسانهای وجود دارد؟
پاسخ نهم: رابطه جبهه مقاومت ملی با کشور های منطقه و جامعه ای جهانی با رعایت دیپلماسی تعریف شده بگونه خوب و منظم پیش رفته در بحث حمایت های عملی با گذشت زمان و فرصت مناسب جواب تان را درخواهی یافت.
۱۰- سوال دهم: بهعنوان یک سیاستمدار با تجربه، وضعیت کنونی افغانستان پس از بازگشت طالبان را چگونه میبینید ؟
پاسخ دهم: افغانستان به مکان امن برای تروریزم جهانیمبدل شده، مراکز تربیه افراطیت در حال گسترش و کشت و قاچاق مواد مخدر بخاطر تأمین مالی طالب و القاعده و داعش و حفظ و بقای شان در حال افزایش است.
۱۵- سوال پانزدهم: آیا امکان گفتوگو و مصالحه واقعی میان گروه طالبان و جریانهای مخالف وجود دارد؟
پاسخ پانزدهم : در زمان جهاد و مقاومت آمر صاحب شهید احمدشاه مسعود رحمت الله علیه ومردم افغانستان راه مذاکره و گفتگو را برای طالبان باز گذاشتند اما طالبان نپذیرفتند طالبان منطق صلح و گفتگو را با مردم افغانستان ندارند از زمان جهاد و مقاومت و هم چنان مقاومت دوم به رهبری احمد مسعود طالبان وارد مذاکره منطقی و راه گشا برای حل مسئله افغانستان نشدند و نخواهندشد.
طالبان در مذاکره، گفتگو و مصالحه با نیروهای اعتلاف غربی و آمریکا به نتیجه رسیدند و پذیرفتند یگانه نتیجه و دست آورد صلح طالبان تعامل و مذاکره با غربی هاست.
غربی ها و انگلیس ها فرصت صلح و مذاکره را به طالبان و مخالفین طالبان که مردم و ملت افغانستان است نمیدهند و این منطق در طالبان به گونه سیستماتیک از طرف صاحبان فکر مدیریت میشود.
۱۶- سوال شانزدهم: اگر فردا نظام جدیدی در افغانستان شکل بگیرد، شما چه نوع ساختار سیاسی را برای کشور مناسب میدانید؟
پاسخ شانزدهم : با روی کار آمدن نظام جدید آینده در افغانستان به این باورم که یک نظام و ساختار غیر متمرکز چه در غالب جمهوری و چه فدرال که قوانین اسلامی در آن نافذ باشد به وجود آید اختیارات و صلاحیت ها و منابع درمرکز،ولایات و ولسوالی ها به گونه مناسب و عادلانه در نظر گرفته تقسیم و تفویذ شود.
۱۷- سوال هفدهم : چشمانداز شما برای نسل جوان افغانستان چیست؟
پاسخ هفدهم: امید همه ملت به نسل جوان اندوخته است، چون نسل جوان است که در رشد و شکوفائی کشور می اندیشد.
در صدر اسلام هم اگر نگاه کنیم همین جوانان بودند که در دار ارقم جمع شدند و سرنوشت اسلام و آینده سیاسی اسلام را رقم زدند.
۱۸- سوال هجدهم: بزرگترین آرزوی شما برای افغانستان چیست؟
پاسخ هجدهم: بزرگترین آرزویم صلح، آبادی، آزادی، عزت، سربلندی و پیروزی مقاومت مردم افغانستان و اقتدار ملی مردم افغانستان است.
۱۹- سوال نوزدهم : در پایان، اگر پیامی برای مردم افغانستان، بهویژه مهاجران مقیم ایران، دارید، بفرمایید.
پاسخ نوزدهم: پیامم نه تنها برای مهاجرین بلکه برای همه ملت افغانستان و مهاجرین افغانستان زنان و جوانان افغانستان این است در هر گوشه ای از دنیا هستید فکر مبارزه و امر مبارزه را از دل و ذهن تان بیرون نکنید و انشاالله پیروزی دست یافتنی است و به آرزوهای مقدس مان آبادی و آزادی وطن میرسیم و این دیر نیست.
در هرجای از دنیا هستیم اصالت مان را فراموش نکنیم احترام گذاشتن به قوانین مدنی و اجتماعی کشور ها وملت ها اخلاق مداری و تمدن مردم افغانستان را برازنده تر و شگوفاتر میکند کاری کنید این هجرت و مسافرت مارا ارزنده تر وبرازنده تر کند و سبب خیر و فلاح همه ملت افغانستان شود.
به یاد خدا باشید!
سیف الرحمن ملکزاده فرزند ارشد محمد ابراهیم ملکزاده معاون اسبق ولایت غور عضو سیاسی جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود.
مردم افغانستان از لحاظ فکری و هم از لحاظ زندگی و آسایش در یک مضیقه و تنگنا قرار دارند.
زنان در افغانستان در معرض نابودی هویتی و شخصیتی قرار گرفته و درآینده مثل زمان جاهیلت تنها به عنوان ابزار جنسی و جسمی استفاده خواهندشد همه فرصت های علمی و تعلیمی نه تنها از زنان بلکه از تمام مردم افغانستان گرفته شده و جوانان در معرض نابودی و سوء استفاده های جنسی قرار گرفته اند.
با حضور طالبان مردم و جوانان افغانستان در مسیر نابودی هویتی و شخصیتی قراردارند.
۱۱- سوال یازدهم : به نظر شما چرا طالبان تا امروز نتوانستهاند حکومتی همهشمول تشکیل دهند؟
پاسخ یازدهم: طالبان نخواستند و نمیخواهند حکومت همه شمول بسازند طالبان به فکر حکومت سازی در افغانستان نیستند به فکر این هستند بگونه مقطعی در افغانستان بمانند با دست یافتن به منابع کافی و فرصت مناسب راه نفوذ القاعده، داعش وگروهای افراطی و تروریستی به کشورهای همسایه وآسیای میانه را باز کنند با اعمال فشار بر ایران وپاکستان و روسیه دپلماسی مقطعی خودرا به پیش میبرند ایجاد حکومت فراگیر در افغانستان باعث ضیاع وقت طالبان شده و فرصت را از آنها میگیرد.
طرح فشار آب بالای ایران حضور پررنگ و فعال جیش العدل در حکومت طالب خصوصا در هرات و فراه و نیمروز، قوت گرفتن تی تی پی با هماهنگی هندوستان، انگلیس و آمریکا جابجائی نیروهای افراطی القاعده بنام انصارالله در مرز های روسیه و ترکمنستان و ازبکستان و مناطق شمال افغانستان امر تصادفی نیست این یک فکر راهبردی و استراتیژیک است که از قبل طرح شده و درحالی عملی شدن است غربی ها و طالبان درمسائل راهبردی خود بخاطر حکومت همه شمول نمیگذرند و حکومت همه شمول با حضور همه اقوام و مذاهب و احزاب سیاسی در آجندای طالب نیست.
به باور خودم در انتظار نگهداشتن سیاسیون افغانستان بخاطر مذاکره و مشارکت به آتش بس مقطعی طالبان و جمهوريت میماند وقت طالبان با تلفات سنگین به تنگنا قرار میگرفتند رهبری جمهوریت و هم پیمانان آمریکا بین نیروهای امنیتی و طالبان آتس بس میکردند فرصت وزمینه را به طالب مساعد میکردند بعد نیروهای امنیتی افغانستان از طرف طالبان زمینگیر میشد و از بین میرفت.
و این تجربه فعلا ادامه دارد غافل نگهداشتن و در انتظار بودن اپوزیسیون ضد طالب به امید مذاکره و مشارکت دور از این مسئله نیست این یک بازی استراتیژیک است.
۱۲- سوال دوازدهم: نقش و جایگاه اقوام مختلف افغانستان تاجیک، هزاره، ازبیک و پشتون را در آینده سیاسی کشور چگونه میبینید؟
پاسخ دوازدهم : طالبان با دیدگاه افراطی و تروریستی ،پشتون های خبره و اهل خردرا هم نمی پذیرند مبارزین و آزدای خواهان پشتون را بیشتر از هر قوم متضرر کردند استعمار کاپیتالیزم غربی با هویت و لباس مذهبی طالب باعث شگاف و ناباوری بین اقوام و مذاهب و ملت افغانستان شد با تداوم گروه افراطی طالب اقوام و مذاهب دیگر در افغانستان نه تنها نقش وجایگاه در افغانستان ندارند بلکه از امروز تا آیندهای دور حق زندگی هم ندارند.
استعمار غرب و انگلیس شاه شجاع و امیر عبدالرحمن را در لباس قوم بوجود آوردند و امروز در لباس دین و مذهب تحت نام طالب تداوم پیدا کرده و این لباس دین و مذهب طالب با نام دیگر به جان گروه دیگری در کشورهای منطقه و آسیای میانه رنگ ونام بدل خواهد کرد که در سوریه باآمدن احمدشرع شاهدبودیم .
۱۳- سوال سیزدهم : وضعیت زنان و جوانان در افغانستان تحت حاکمیت گروه طالبان چه پیامی برای جامعه جهانی دارد؟
پاسخ سیزدهم: متاسفانه جامعه جهانی تا اکنون به این مشکل هیچ توجه نکرده و پیامش واضح و روشن است؛
وضعیت زنان و جوانان در افغانستان تا وقت که منافع غرب از طرف طالبان تأمین باشد که هست هیچ ارجعیت ندارد ومهم نیست ملت و مردم افغانستان در جمهویت از طریق غربی ها به وسیله طالبان و اشخاص هم پیمان شان به وسيله انتحار و انفجار و حمله های تروریستی مسلحانه به گونه ای جمعی به خاک و خون کشانده شد و قتل عام شدند ولی از طرف جامعه جهانی کدام ترحم و دلسوزی و توجه را شاهد نبودند فعلا هم انتظار نمیرود و این یک امید واهی است.
جامعه جهانی به کودکان و زنان و ملت فلسطین چه کرد که مردم افغانستان اولویت باشد.
۱۴ – سوال چهاردهم: آینده مقاومت سیاسی و نظامی علیه گروه طالبان را چگونه پیشبینی میکنید؟
پاسخ چهاردهم : همانگونه که طالبان در یک سازش استخباراتی به حمایت مستقیم آمریکا و هم پیمانان اش به افغانستان برگشتند، به یاری خداوند متعال و به همت بلند مردم سربلند افغانستان و حقانیت مبارزین و مجاهدین جبهه مقاومت ملی، مقاومت پیروز شدنی است.