تحلیل و تبصره سیاسی

گروه طالبان و دشمنی با ابزارهای اطلاع رسانی

نویسنده: عبدالبصیرکاکر

دوره‌ی نخست حاکمیت گروه طالبان همه شاهد ممنوعیت استفاده از تلویزیون، کمره فیل‌مبرداری و نوارکاست بودیم و فکر می‌شد که این گروه یک استثناء در امتداد تاریخ افغانستان (که به نوبه‌ی خود مملو از شگفتی‌ها می‌باشد) و یک واقعه‌ی خارق العاده از باب منفی آن می‌باشد و دیگر کسی شاهد حاکمیت چنین یک گروهی بر این سرزمین ( آن هم که از تاریخ چندین هزارساله اش سخن گفته می شود) نخواهد بود. از قضاء، یک باردیگرقرعه‌ی معامله‌ی آمریکا بنام این گروه خورد و یک بار دیگر بر سرنوشت مردم افغانستان حاکم ساخته شدند. گروه طالبان به لحظ ذاتی و آیدیولوژیک، یک ترکیب عجیبی است که تاریخ به خود ندیده است و تصور آن در افکار عامه جهان قابل پذیرش نیست و این سیاست مداران و دستگاه سیاسی کشورهای دور و نزدیک است که برای این گروه چهره می‌تراشند و هر از گاهی به صورت بسیار و قیحانه این گروه را با انسانیت و مدنیت چسپ می‌زنند. دراین اواخر، رهبرگروه طالبان دستورداده است که عناصر گروه طالبان از گوشی لمسی استفاده نکنند و استفاده از آن، «فتنه می‌باشد»و قبلا نیز وی «درس خانم‌ها»را فتنه خوانده بود چنانچه رسیدگی به سروصورت (سلمانی رفتن) را نیز فتنه خوانده است؛ این است تفکر رهبرگروهی که می‌خواهد یک کشوررا رهبری کند.

استبداد از هرنوع آن فاجعه است ولی اگر رنگ ولعاب دینی داشته باشد و بر اساس سوء استفاده از دین صورت گیرد خطرآن به مراتب بیشتر می‌باشد به این دلیل که در عین حال استفاده از زور، تزویر استفاده از دین را نیز به دوش می‌کشد. إرجاع منع هرگونه استفاده از وسایل و ابزار علمی و منع تعلیم و تربیه انسانی همه تحت تزویر حکم دینی صورت می‌گیرد و به این ترتیب مخالفان و مردم را به سادگی مجازات می‌کنند. دراین اواخر فهیم عظیمی را به یک سال زندان محکوم نمودند به جرم این‌که برای حق تعلیم زنان تلاش می‌نمود. شما تمام تاریخ بشریت را جستجو نمایید و کارکرد تمام گروه‌های رادیکال اسلامی و غیراسلامی را بررسی کنید هیچ موردی را نمی‌یابید که حاکمان مانع یادگیری زنان شده باشند و فقط موردی را در اقدامات بوکوحرام (گروهی شبیه طالبان درآفریقا) مشاهده می‌نمایید که برخی مضامین خاصی را منع می نمایند به این دلیل که محتوای غربی دارد، به استثنای این یک مورد، این فقط گروه طالبان است که اقدام شان برای «ترویج جهالت ونادانی»در تاریخ منحصربه فرد و ماندگار خواهد بود.

هم‌چنان برخی از کشورها و سازمان‌های خاصی علیه بعضی از وسایل و ابزار مدرن موضع گرفته اند و برخی این وسایل و ابزار را منع نموده اند که این موضع‌گیری معمولا ناشی از انگیزه‌های تجاری و یا سیاسی بوده است؛ و همین طور در برخی مواضع خاصی مانند مراکز تحقیقاتی و مراکز نظامی استفاده از و سایل خاصی ممنوع می‌باشد که دلیل خاص خود را دارد ولی در تاریخ دیده نشده است که به ذات این وسایل به صورت ارزشی دیده شده باشد واین وسایل وابزار به صورت ذاتی مورد ارزش یابی قرار گرفته باشد چون این نوع نگاه جز یک نگاه حماقت آمیز چیزی دیگری نمی‌تواند باشد. دراین اواخر شنیده شد رهبر امارت گروه طالبان، استفاده از گوشی‌های لمسی را «فتنه» خوانده است، چنان که در سخنان خود در خیمه لویه جرگه «حق انتخاب مردم»را فتنه گفت و کسب دانش توسط زنان را مصیبت می‌پندارد. این نوع نگاه را نمی‌توان در قالب بررسی‌های معمول جامعه شناختی و یا فقهی ارزیابی نمود و نباید نیز دست به چنین یک ارزیابی زد چون ممکن نیست به نتیجه‌ی برسد. این نوع نگاه به مسایل یاد شده فقط می تواند ناشی از «نا رسایی عقلی»یک شخص باشد که در یک جامعه ی به شدت «بدوی»رشد نموده باشد این درحقیقت، ترکیبی است از «روان رشد نا یافته‌ی» یک شخص که اساسات بدویت را از بیرون به خود جذب نموده است.

رهبرگروه طالبان فرامینی می‌دهد که به آن باوردارد و این رسانه‌ها وبرخی سیاسیون اند که به عمد دست به خود فریبی و فریب‌کاری می‌زنند و برای چنین یک فرمان‌هایی فلسفه می‌بافند و انگیزه‌ی سیاسی توهم می‌کنند. تصور رهبرطالبان از جهان و اطرافش همان است که یک کودک هفت تا ده ساله نسبت به محیط زندگی اش دارد و این تصور، برای یک کودک هفت تا ده ساله به دلیل کودکی ذهن او خواهد بود ولی برای رهبر گروه طالبان به دلیل رشد نا یافتگی ذهن وی می‌باشد که به أثر حاکمیت قرائت بدوی از دین و جامعه بر فضای زندگی وی، از رشد بازمانده است و چنین یک تصوری از جهان و دین دارد. اکثر بررسی‌های نظری که ذهنیت رهبر طالبان را با محوریت «قرائت دیوبندی» از مذهب، یا محوریت «قوم گرایانه» از جامعه و یا محوریت «امتیاز گیری سیاسی» از کشورهای دخیل در قضایای افغانستان، به سنجش می‌گیرند ره بجایی نمی‌برند و فقط ممکن است یک تصویر بشدت توهمی از گروه طالبان و ذهنیت رهبراین گروه بدست بدهند. دلیل آن این است که ذهن رهبر گروه طالبان را باید محصول فضایی به شدت انتزاعی دانست که بر نهاد‌های مذهبی جوامع بشدت بدوی حاکم است و مانع رشد فکری اعضای خویش می‌گردد و نگاه آنها را به جهان ماحول شان و گذشته‌ی تعلقات مذهبی شان شکل می‌دهد که این ذهنیت خود مانع رشد فکری شخص می‌گردد.

جهان بینی رهبر گروه طالبان و اطرافیان وی متشکل از توقف پروسه‌ی رشد فکری یک شخص و ارزش‌های بدوی می‌باشد که رنگ دینی به خود گرفته است. گروه‌هایی مانند گروه طالبان هرگونه محدودیت را به جهانبینی شان نسبت می دهند چنانچه فعلا به گوشی‌های لمسی نسبت «فتنه» داده شده است و اگرتغییری در مواضع شان بیاورند، در صورتی است که احساس خطرنمایند و یا پای پول در میان باشد. گزارش‌هایی از داعش در عراق رسیده بود که آن‌ها برای بدست آوردن پول اعضای بدن همکاران شان را فروختند؛ چون به پول نیاز داشتند و این، می‌رساند که گروه‌هایی چون گروه طالبان تا چنگ و دندان به توهم جهان بینی شان می‌چسپند مگر این که احساس نمایند درآمد مالی بر خلاف آن است، آن زمان به سادگی باورها  و اعتقادات خود را به فروش می‌رسانند چنانچه همین حالا از آمریکا (کشوری که گروه طالبان مدعی مبارزه علیه آن بود) هفته‌وار پول می‌گیرند تا منافع آن را بهتر از دولت‌های پیشین تأمین نماید.

شبکه‌های اجتماعی نقش پررنگی در پیروزی گروه طالبان و همین گونه در پیشرفت پروپاگندای گروه‌هایی ازاین قبیل داشته اند و دارند ولی حالا روشن شده است که این شبکه‌ها چنانچه راهی برای تبلیغ ایده‌های طالبانی بوده اند، راهی برای شناخت چهره‌ی اصلی چنین یک گروهایی نیز می‌باشند. گروه‌هایی مانند گروه طالبان همیشه در صدد آن بوده اند که از دو ترفند برای گمراهی مردم در شناخت شان استفاده نمایند : نخست این که تا توانسته اند به دسترسی مردم به اطلاعات محدودیت خلق نموده اند و از این طریق در حقیقت منابع اطلاعات مردم را محدود کرده اند و دوم این که از ایده‌هایی منحرف کننده برای تغییرذهنیت مردم از سیاهی چهره‌ی خویش به سوی دیگر، استفاده برده اند. چنانچه دیده اند که مطالبات اصلی مردم آزادی وحقوق مدنی شان می‌باشد، بجای آن تأکید بر امنیت زندان گونه و سکوت نموده اند که این یعنی «کسی گرسنه باشد وشما بجای نان به وی لباس پیشکش نمایید».

منع نمودن گوشی‌های لمسی و اقدامات از این قبیل، دو دلیل عمده دارد: یک، تصوری که رهبرطالبان و گروه‌هایی ازاین قبیل از جهان و جریان‌های واقعی زندگی دارند، تعمیم علم و اطلاعات را تاب نمی‌آورند وبه همین دلیل، به و فرت دیده شده است که افراطیون نسبت به تعمیم علم و دعوت به مطالعه و بررسی آزاد از خود واکنش نشان داده اند و به صورت عقده مندانه کوشش نموده اند که از تعمیم علم جلوگیری نمایند. وقتی گفته می‌شود «مطالعه خوب است ولی باید در انتخاب کتاب مورد مطالعه احتیاط نمود» به معنی این است که تلاش می‌نمایند تا برای شما وبرای مطالعه تان خط و نشان بکشند. دو، گروه‌هایی این چنینی از هرچه بیشتر آگاه شدن مردم ترس و واهمه دارند و این ترس باعث می‌گردد که در تلاش محدود سازی ابزار‌هایی اطلاع رسانی و درکل تعمیم دانش باشند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا