چرخه خبيثه انديشه تغلب در فقه سياسى
نویسنده: دوکتور عمران عبدالهی
در هر زمانى و هر مكانى، از پيامبران و فلاسفه و انديشمندان و واعظان و عارفان قرار داشته اند كه به جز عقل كه نتيجه آن آزادى و عدالت و رشد و تعالى باشد را قبول نداشته اند و در هميشه تاريخ عليه ظلم و استبداد مطابق با انديشه هاى غالب زمان شان ايستاده اند. اينها صالحان و مصلحان تاريخ و بهترينان بشر هستند. اساس و اصل انسانيت را اين مردم نگهبان بوده اند.
در آن سو كسانى بوده اند كه مسأله اصلى زندگى شان آزادى و عدالت و رشد و تعالى نبوده است، بلكه قدرت بوده است، از منظر آنان قدرت تعيين كننده حق و باطل است، قدرت قانونگذار است. قدرت اخلاق گذار است، از همين جهت ميان اخلاق در سياست و اخلاق در قدرت فرق مى گذاشته اند و اخلاق سياسى را همان بداخلاقىهاى سياسى مىدانند.
در جريان فقهى تمدن مسلمانى گروهى بوده اند كه شعار شان «الحق لمن غلب» بوده است و هر گاه سخن بر اعتراض بر دولت و حكومت مىشده است، مى گفته اند كه فتنه ايجاد مى شود و كسى نمى تواند دروازه فتنه را بسته كند. چه بسا احاديثى در اين باره به زعم خود شان با اسناد صحيح روايت مى كردند تا يك ملت را مجاب كنند كه ظلم پذيرى بهتر از فتنه گرى است.
هرگاه قهرمانان و گروه هايى پيدا مى شد كه پرواى اين فتواهاى سست را نمى داشتند و عليه همه قيام مى كردند، از موقف دولت آن ها را «باغى» و «ياغى» مى خواندند و آنگاه كه اين گروه فتنه گر حكومت را مىگرفتند، در كنار و صاحب حكومت مىشدند باز چيغ و فرياد مىزدند كه قيام نكنيد، قيام به شمشير نكنيد، اين فتنه گرى است و مخالفان همين فتنه گران ياغى را كه حالا صاحب حكومت شده اند و دو باره ياغى و باغى مىخواندند.
اين چرخه خبيثه فقه سياسى تغلب است. بسيارى سخن مى گويند كه شمارى زيادى از فقيهان پشتيبان اين نظريه بوده اند كه حتى در شمار امامان مذهب اند.
سخن بر اين است كه آيا اگر هزاران فقيه پشتيبان يك نظريه خلاف قرآن و خلاف عقل و طرفدار ظلم باشند، آن نظريه حلال و صالح مىشود، حقا كه نه، پيامبر (ص) فرموده است كه شروط خلاف حق باطل است.
بزرگترين آسيب اين نظريه ، از ميان بدركردن نظريه فقه سياسى مبتنى بر «رضايت و شورى» است كه براى هر زمان و هر مكان و هر نسل و عصر صالح و شايسته است. اگر نظريه تغلب نمى بود، ما شاهد ده ها نظريه فقهى سياسى مى بوديم كه امروزه رهبرى ملت هاى مسلمان به سوى نظام هاى با ثبات شورايى و به اساس رضايت مردم را مى گرفت.
پرسش اين است كه آيا صاحبان نظريه تغلب، مصلحين هستند؟ بايد بدانيم كه هر گونه بلكه آنها به نوبه خود مشروعيت ساز ظلم نهادينه و تداوم ظلم هستند.
كاركرد اصلى مصلحان مسلمان اين است كه نظريه فقهى سياسى امام اعظم رحمه الله كه برگرفته از آيات و احاديث سياسى است، زنده شود. از منظر اين ديدگاه فقه حكومت مشروع بر شورى و رضايت مردم استوار است. يك حكومتى كه به اساس زور حاكم شود، اگر هزار سال هم حاكم باشد، نامشروع است.