سیاسی و اجتماعی

چرا نباید از طالبان ترسید؟

خالد امیری یکی از فرماندهان جبهۀ مقاومت ملی افغانستان

با سقوط کابل در پانزدهم آگست ۲۰۲۱، جنگ روانی گروه طالبان که نقش عمده‌ای در سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان داشت، وارد مرحله جدیدی شد.

در این مرحله کارگزاران عمده سیاسی و رسانه‌‌ای طالبان که شبکه‌ای از کارکشته‌گان نظامی و استخباراتی دست‌پرورده پاکستان و شماری از کشورهای منطقه‌ است، این روایت را به خورد رسانه‌های جمعی دادند که گویا طالبان تجهیزات و تسلحیات نظامی به ارزش ۸۸ میلیارد دالر را از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان به غنمیت گرفته‌اند و به لطف این امکانات شکست‌ناپذیری آن‌ها قطعی است.

در بعد داخلی هدف استراتژیک این روایت ترساندن مخالفان نظامی و سیاسی طالبان و در بعد منطقه‌‌ای و جهانی وادار کردن کشورهای منطقه و جهان برای پذیرش طالبان به عنوان قدرت بلامنازعه و حاکم در افغانستان است.

من و همرزمانم که افتخار جنگ در برابر تروریسم طالبانی را داریم و در نزدیک به دو دهه فعالانه در صفوف نیروهای امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی افغانستان خدمت کرده‌ایم، می‌دانیم که این روایت استوار بر واقعیت‌ نیست و ادامه جنگ روانی سازمان یافته طالبان در برابر مردم ما است.

در این نوشته تلاش می‌کنم تا بر بنیاد معلومات و تحلیل استوار بر داده‌های امنیتی و اطلاعاتی، تصویر روشنی از وضع تجهیزات و تسلیحات باقی‌مانده از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، به ویژه ارتش ملی کشور که در پانزدهم آگست ۲۰۲۱ در نتیجه یک توطئه چندلایه‌ سیاسی و اطلاعاتی از هم پاشید، ارائه بدهم.

هزینه ۸۸ میلیارد دالر در جنگ ناتمام

ایالات متحده امریکا از سال ۲۰۰۲ تا جون ۲۰۲۰، مبلغ ۸۸.۶۱ میلیاد دالر را از طریق صندوق حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان که از سوی وزارت دفاع این کشور ایجاد شده بود، در زمینه تجهیز، تسلیح، اکمال، خدمات، آموزش، تاسیسات، زیرساخت‌ها و بازسازی نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان هزینه کرد.

این تجهیزات و تسلیحات که شامل سلاح‌های سبک و سنگین، وسایط نقلیه از جمله وسایط زرهی، ابزارهای کشفی و تجسسی، نظارت، آموزش نیروهای خاص و تجهیز قوای هوایی افغانستان می‌شد، در مراحل مختلف و با افزایش ضرورت مقابله با تهدیدات از طریق صندوق یادشده اجرا شد. بخش بزرگ این بودجه بر اساس نیازسنجی همه ساله به مصرف می‌رسید. از این بودجه همچنان به ترمیم، بازسازی و فعال‌سازی مجدد تجهیزات و وسایط نقلیه استفاده می‌شد. از این رو رقم درشتی از کل هزینه‌های تخصیص یافته به نیروهای دفاعی و امنیتی تا سال ۲۰۲۱ به مصرف رسیده بود.

تصویر بزرگتر وضعیت این بود که تداوم جنگ از یک‌سو و وابستگی اقتصادی افغانستان به کمک‌های خارجی از سوی دیگر، دست ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان را نیز بسته بود. مثلا ارتش ذخایر استراتژیک اسلحه، مهمات و تیل نداشت و هر از گاهی در تامین نیازمندی‌های اساسی، دچار مشکل بود. این وضع متاسفانه با آغاز مذاکرات مستقیم ایالات متحده با گروه طالبان و سپس امضای توافقنامه دوحه بدتر شد. احتمال می‌رود قطع کمک‌های واشنگتن به ارتش افغانستان، بخشی از پیش‌شرط‌های پذیرش موافقت‌نامه دوحه توسط طالبان بوده است. بخشی از کمک‌ها با امضای موافقت‌نامه دوحه به طور کامل قطع شد.

پس از سقوط چقدر از تسلیحات نیروهای امنیتی افغانستان به جا ماند؟

حدود ۷۰ درصد از تجهیزات نظامی نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، ساخت امریکا بود. این تجهیزات شامل انواع مختلف سلاح‌های سبک و سنگین، از جمله M4، M16، M204، M249، M2 و MK19 می‌شد که به ترتیب جایگزین سلاح‌های کلاسیک روسی مانند کلاشینکوف، پیکا، دهشکه، AGS و هاوان‌های روسی شده بودند. این سلاح‌ها از ابتدای تشکیل نیروهای امنیتی افغانستان وارد خدمت شدند و در ۲۰ سال جنگ فرسایشی و طولانی مدت افغانستان تا زمان سقوط نظام جمهوری به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفتند. در این مدت به مرور زمان و با استفاده مکرر، حجم زیادی از این سلاح‌ها فرسوده، ضایع و کاملا تخریب شد.

افزون بر این، پس از سقوط نظام، نهادهای ناظر و رسانه‌ها از فروش اسلحه و مهمات باقی‌مانده از نیروهای مسلح افغانستان در ولایات قندهار، زابل، ننگرهار و خوست و قاچاق آن به پاکستان از سوی طالبان خبر دادند. از سوی دیگر، بر اساس اسناد و مکتوب صادر شده از سوی ملا هبت‌الله، رهبر طالبان، که ضمیمه آن ۸۰۰ صفحه حاوی سریال نمبر سلاح‌های مفقود شده، در اختیار بخش اطلاعات سازمان رسا قرار گرفته‌ است، نشان می‌دهد که حدود ۴۰ درصد از سلاح‌ها و تجهیزات نظامی پس از سقوط دولت جمهوری، مفقود شده‌اند.

تجربه من و همرزمانم این است که بخش عمده‌ای از تسلیحات و تجهیزات نظامی امریکایی، دست‌کم آنهایی که در جنگ افغانستان به کار گرفته شدند، کیفیت بلندی نداشتند. یکی از دلایل این بود که شرکت‌های خصوصی تولیدکننده تسلیحات در امریکا، به دلیل اولویت دادن به سودآوری، توجه چندانی به کیفیت محصولات نداشتند و از همین رو پس از مدت کوتاهی دچار عارضه‌های فنی می‌شدند. بازسازی این تجهیزات زمان گیر و هزینه بردار بود.

بخشی از این تسلیحات و تجهیزات که حالا به دست طالبان افتاده‌، استهلاک شده است. طالبان ظرفیت فنی و هزینه ترمیم این تسلیحات را ندارند.

بر سر هواپیماهای قوای هوایی افغانستان چه آمد؟

در طول ۲۰ سال گذشته، قوای هوایی افغانستان، با ۲۲۹ فروند هواپیمای جنگی و ترانسپورتی مجهز شده بود. ۲۵ بال جهت ترمیم به خارج از افغانستان انتقال یافته بود و ۱۹ بال دیگر در آستانه تحویل‌دهی بودند. در پانزدهم آگست ۲۰۲۱ ، از ۱۸۵ بال هواپیمای باقی‌مانده قوای هوایی افغانستان، حدود ۴۶ فروند هواپیمای نظامی به اوزبیکستان و ۱۸ فروند به تاجیکستان انتقال یافتند. این انتقالات در شرایطی صورت گرفت که پس از امضای توافقنامه دوحه در فبروری ۲۰۲۰، به دلیل ترک شرکت‌های قراردادی ترمیم هواپیماها و کمبود پرزه‌جات، این وسایط توان رساندن مهمات مورد نیاز پوسته‌ها و پایگاه‌های نیروهای دفاعی و امنیتی کشور را نداشتند. متاسفانه در مواردی شهدا و زخمی‌های این نیروها، روز‌ها در سنگر باقی می‌ماندند تا امکان انتقال هوایی فراهم می‌شد.

بر اساس آخرین آمار به دست آمده از اداره طالبان، از ۱۲۱ هواپیمایی که اکثر آن‌ها در جریان خروج و سقوط، توسط قطعه خاص مشترک وزارت دفاع، نیروهای ویژه امنیت ملی و نیروهای امریکایی تخریب گردیدند؛ به تعداد ۵۲ فروند آن‌ توسط طالبان فعال گردیده و به دلیل کمبود پرزه‌جات، خلبان و کادر فنی، قابلیت عملیاتی بسیار محدودی دارند. رژیم طالبان به دلیل تحریم‌های وضع شده، ظرفیت خریداری پرزه‌جات مورد نیاز این هواپیماها را ندارد.

بر سر وسایط زرهی و غیرزرهی نیروهای امنیتی چه آمد؟

اکثر وسایط زرهی و غیرزرهی مورد استفاده نیروهای امنیتی افغانستان در جریان ۲۰ سال جنگ و بر اثر ماین‌های کنار جاده، جنگ‌های رو در رو و استفاده بیش از حد کاملا تخریب و از صف محاربه خارج شده بودند. تمام این وسایط ساخت امریکا بود. پرزه‌جات آن‌ها توسط کشور‌های کمک‌کننده تامین می‌شد و چندین شرکت خارجی براساس قراردادهای مشخص، مسئول ترمیم و نگهداری این وسایط بودند.

پس از نخستین روزهای امضای توافقنامه دوحه، قراردادهای این شرکت‌ها لغو شدند و آن‌ها افغانستان را ترک کردند. دولت جمهوری قادر به جایگزینی شرکت‌های قراردادی نبود و امکانات لازم برای ترمیم و بازسازی وسایط را در دست نداشت. در ماه‌های پایانی حکومت جمهوری، بر اساس آمار و مشاهدات میدانی، حدود ۸۰ درصد از وسایط زرهی و انتقالاتی نیروهای امنیتی و دفاعی یا به ترمیم اساسی نیاز داشتند و یا با کمبود ‌پرزه‌جات، مواجه بودند.

طالبان به تعدادی از این وسایط دست یافته‌اند که بخش قابل توجهی از آن‌ها به دلیل عدم ترمیم و نگهداری، به قطعات آهنی کهنه و ناکارآمد تبدیل شده‌اند و تعداد کمی از آن‌ها موقتا قابل استفاده هستند. در نتیجه آنچه از این وسایط باقی‌مانده بود و به دست طالبان افتاده است در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد. نبود پرزه‌جات، نبود ظرفیت فنی برای ترمیم و نگهداری و هزینه بلند مواد سوختی این وسایط باعث شده‌ است که طالبان ظرفیت استفاده از وسایط بازمانده از نیروهای دفاعی و امنیتی را نداشته باشند. این خلای استراتژیک باعث می‌شود که گروه طالبان ظرفیت انجام عملیات نظامی طولانی‌مدت را از دست بدهد.

طالبان چقدر مهمات دارند؟

در طول ۲۰ سال جنگ، میلیون‌ها واحد مهمات شامل سلاح‌های سبک و سنگین، پیاده‌نظام و هواپیماهای جنگی، مصرف شده بود. با امضای توافقنامه دوحه، آغاز خروج نیروهای امریکایی و قطع کامل حمایت هوایی نیروهای ائتلاف ناتو از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، کمک‌های نظامی به این نیروها، به شدت کاهش یافت و در برخی موارد به طور کامل قطع شد. نیروهای امنیتی افغانستان با کمبود شدید مهماتِ سلاح‌های سنگین همانند هاوان، دهشکه، ‌AGS، پیکا و بمب‌های مختلف هواپیماهای جنگی – که در جنگ‌های نامنظم بسیار موثرند- مواجه شدند. کمبود این دسته از مهمات، توانایی نیروهای زمینی و هوایی افغانستان را در مقابله با طالبان به شدت کاهش داد و روند سقوط ولسوالی‌ها و ولایات را سرعت بخشید.

برخلاف تبلیغات سازمان‌یافته گروه طالبان، این گروه صاحب مهمات قابل ملاحظه‌ای نیست زیرا بخش عمده از آنچه در اختیار نیروهای امنیتی افغانستان قرار داشت، در آخرین ماه‌های جنگ در برابر تروریسم طالبان به مصرف رسیده بود.

افسانه شکست‌ناپذیری طالبان

تا پیش از توافقنامه دوحه، گروه طالبان به‌رغم جنگ بیست ساله در برابر نیروهای ناتو و نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان، قادر نشد کنترول بخش قابل ملاحظه‌ای از اراضی افغانستان را به دست گیرد. تلاش‌های این گروه در چند مرحله برای کنترول موقت مراکز چند ولایت‌ها در شمال، غرب و جنوب، به شکست انجامید. این گروه توان ایجاد جبهات منظم و سوق و اداره واحد را در داخل خاک افغانستان نداشت. زخمی‌های این گروه اغلب در کشورهای همسایه درمان می‌شدند و رهبران آن‌ها در شهرهای مختلف پاکستان، ایران، امارات متحده عربی، قطر و سایر کشورها سکونت داشتند.

از این رو، آنچه گروه طالبان و حامیان بیرونی آنها برای بزرگ‌نمایی قدرت نظامی طالبان تبلیغ می‌کنند، غیرواقعی و اغراق‌آمیز است، زیرا اسلحه و تجهیزات به‌جامانده از نیروهای مسلح افغانستان، سلاح‌های مستعمل، وسایط عارضه‌دار، چرخبال‌های زمین‌گیر شده و انبارهای خالی از اسلحه و مهمات بود که پر کردن خلای تجهیزاتی، اکمال، ترمیم و تعمیر آن در کوتاه‌مدت غیرممکن و بسیار پر هزینه است.

قدرت هر نیروی نظامی متکی به شش اصل است؛ رهبری، انضباط و دسپلین، نهادسازی، تخنیک و اسلحه، استراتژی و سیستم حمایه‌ای. دسته‌ها و ملیشه‌های طالبان نه تنها با این اصول آشنا نیستند که تجهیزات و تسلیحات به‌جامانده از نیروهای مسلح افغانستان قادر به تامین نیازهای طولانی‌مدت نظامی این گروه نیست.

طالبان در بهترین حالت ممکن همچنان یک گروه شورشی فاقد ظرفیت برای نهادسازی و دولت‌داری است. مبارزه مسلحانه نیروهای آزادی‌خواه افغانستان در سه سال گذشته و حجم تلفاتی که آن‌ها بر ملیشه‌های طالب وارد کرده‌اند، نشان می‌دهد که طالبان از منظر اطلاعاتی و نظامی شکننده‌اند و در برابر یک جبهه نیرومند و متحد ضدطالبانی، از پا در خواهند آمد.

رهبران و ملیشه‌های گروه طالبان با زبان و فرهنگ متکثر جامعه افغانستان ناآشنا اند و هرگز به مشروعیت ملی و مردمی دست نخواهند یافت. نگاه مردم در شهرها و روستاها به آن‌ها، نگاه یک صاحب خانه به یک اشغالگر است. مردم از حاکمیت عقب‌گرا، زن‌ستیز و آزادی‌ستیز این گروه، به ستوه آمده‌اند و دیر نخواهد بود که رستاخیز مردم ما سایه حاکمیت سیاه آن‌ها را از سرزمین ما برخواهد چید.

آنچه سبب تداوم چرخ ظلم، جنایت و وحشت طالبانی گردیده، داشتن سلاح و تجهیزات گویا به ارزش ۸۸ میلیارد دالر نیست؛ بل اختلاف دیدگاه، پراکندگی و نیاموختن رهبران، نخبگان، جریان‌های سیاسی و نظامی مخالف طالبان از «گذشت روزگار» است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا