میان گروه طالبان و تروریسم نمیتوان نسبتی تعیین کرد، به دلیل اینکه این گروه از آغاز به صورت یک گروه تروریستی شکل گرفت و از طریق ارعاب و ترور یکبار علیه دولت مشروع و اسلامی مجاهدین جنگید و بر پایتخت مسلط شد و این بار بر أثر یک معاملهی دوجانبه توسط دیگران برسرنوشت جغرافیای افغانستان مسلط گردیده است. تسلط یک گروه تروریستی به خودی خود نشانگر اهلی شدن آن گروه و یا دولت مدار شدن آن نمیگردد. اکثر گروههای تروریستی در گوشه و کنارجهان زمانی که بر یک جغرافیا مسلط گردیده اند، حد اقل دست به ایجاد راهکارهایی زده اند که نشان دهد از آن به بعد به صورت یک حرکت سیاسی مسئول به پیش میرود و دیگر با شیوههای تروریستی خویش وداع گفته اند ولی گروه طالبان برعکس، اساسا باور به ” اصالت ترور” دارد و ترک فعالیتهای مخرب و تروریستی به معنای دست برداشتن از اصول خویش میباشد. درنتیجه، گروه طالبان تنها گروه تروریستی است که بعد از بدست گرفتن قدرت نیز هم چنان یک گروه تروریستی باقی مانده است. و تازه امیرخان متقی با اتهام بستن به دیگران به حمایت از داعش، تلاش میکند که ادای دولتهای مسئول را در بیاورد.
حداقل پنج نوع حمله و اقدامات تروریستی در جهان از تأسیس گروه طالبان محسوب میگردد که دیگرگروههای تروریستی با تقلید و پیروی از این گروه، پی تکرار آن در گوشه و کنار جهان میباشد:
- برای نخستینبار در جهان این گروه طالبان بود که حملهی انتحاری درون یک مسجد در ولایت لوگر انجام داد و داعش و دیگران بعد از آن این گونه حملهها را تکرار نمودند.
- اولینبار گروه طالبان بود که توسط دو کودک هفت – هشت ساله گروگان مسلمان و هم وطن خویش، اجمل نقشبندی را جلو دوربین ذبح نمودند و این کار توسط داعش در عراق و سوریه ذریعهی بزرگسالان تکرارگردید.
- تنها گروه طالبان بود که در عین حال تعهد به صلح و گفتگو با استفاده از اعتماد طرف مقابل، رئیس شورای عالی صلح، شهید استاد برهان الدین ربانی را با جا سازی بمب در دستار خویش به شهادت رسانید، درحالی که دیگر گروههای تروریستی اگر تعهدی به گفتگو سپرده باشند، تا پایان آن به آن متعهد باقی مانده اند.
- تنها گروه طالبان است که هیچ قانون و مقررهی برای تمامیت ارضی، حقوق و وجایب اتباع و عناصرحاکمیت دولت ملی ندارند تا از این طریق بتوانند زمینه ساز تربیه و جا دهی برای دیگر گروههای تروریستی باشند.
- تنها گروه طالبان اند که به صورت یک دولت گردان انتحاری رسمی دارند و بر خلاف اصول صریح و قطعی اسلام، انتحاری را حلال و برای آن ساختار رسمی تعریف و ایجاد نموده اند. علاوه بر آنچه در فوق گفته شد، تنها گروه طالبان در تاریخ 1400 سالهی اسلام است که لقب امیرالمومنین را به یک شخص به پاس جنگیدن وکشتار هم وطنان مسلمان خودش داده اند در حالی که در طول تاریخ این لقب همیشه به پاس جنگیدن علیه دیگران و کفار داده شده است.
حالا بسیار مشکل است که چهرهی چنین یک گروهی با ترفندهایی چون اتهام بستن به دیگران، پنهان بماند و جهان به آنها به عنوان یک گروه عادی سیاسی بنگرند. حد اقل در جنوب و مرکز آسیا این گروه طالبان اند که با گروگان گرفتن خاک یک کشور، در صدد ایجاد مرکزی برای تمام گروههای تروریستی دیگر میباشند. شاید کشورهای منطقه با توجه به رقابتهای بین المللی و منطقوی شان و ناگزیریهای اقتصادی به گروه طالبان به عنوان یک گروه قابل تعامل نگاه نمایند ولی به زودی این نوع انتظار سراب ثابت خواهد شد و گروهی که با پشت سرگذشتاندن سی سال تجربهی ترور، هنوز هم تروریستی باقی مانده باشد و کندک انتحاری رسمی داشته باشد، همیشه یک خطر در حال رشد علیه مردم خویش و سایرکشورهای منطقه و جهان خواهد بود.