احد انقلاب از شاعران جوان کشور است و حدود دوسال میشود به شعر و شاعری رو آورده است. او شبیه تخلصش، شعر انقلابی مینویسد و مورد توجه قرار گرفت. در این نوبت، با او به گفتگو نشسته ایم:
-خود تان را معرفی کنید.
– احد انقلاب استم؛ در بیستم اسفندماه سال ۱۳۷۸ خورشیدی در روستای عبداللهخیلِ شهرستان درهی استان پنجشیر زاده شدهام.
دورهی ابتدایی را در لیسهی “ملک مرزای شهید” – عبدالله خیل به پایان برده و اکنون مشغول فراگیری دانش در مقطع کارشناسی میباشم.
چندی پس از واژگونی و تغییر نظام، حس شاعری به گونهی ناگهانی و ناخواسته در سرزمین وجود من قد کشید؛ بی آنکه عروض و قواعد شعر را بخوانم و بدانم و حتی بدون آنکه اشعارِ شُعرا را خوانده باشم، آغاز به سرودن شعر انقلابی و حماسی کردم. مدت یکسالونیم میشود که مینویسم؛ با این وصف، به صورت مداوم و پیوسته نبوده بلکه گسستها و وقفههای طولانی در سرایش داشتهام. تازه وارد آفاق ادبیات شدهام و تا کنون نوشتههایم را شعر نمیپندارم.
– چه سبب شد که به شعر رو بیاورید؟
– مُردن آرزوها، شورِ شاعری را در من زنده کرد!
– تعریف تان از شعر چیست؟
– برونکردن احساسات درونی، در کالبد کلام خیال انگیز.
– شما را مخاطبین و دوستداران تان با اشعار انقلابی میشناسند؛ شعر انقلابی با قالبهای شعر دیگر چه تفاوت دارد؟
– شعر انقلابی از لحاظ ساختاری و شکلی، شبیه شعرغیر انقلابیست؛ همانند شعر سیاسی، اجتماعی، طنزی، عاشقانه و… در قالبهای سنتی و نو سروده می شود. وجوه افتراق شعر حماسی و انقلابی از سایر شعر، در مضامین و محتوای آن است.
معمولاً در اینگونه شعر، شاعر در کلبهی خط و خال معشوقه به سر نمیبرد؛ بلکه شب خود را درکاشانهی خطه و خاک، و در حریم تفنگ و تاختن سحر میکند.
– از شاعران قدیم و جدید کهها را می پسندید؟
– از گذشته مولانا و بیدل و از حال عاصی و فاضل نظری.
– موسیقی؟
-نغمهای که آیینهدار شعر است؛ شانه به زلفان شعر زده و روی آن را می آراید.
– فلم می بینید؟ اگر می بینید در چه ژانرها؟
– بلی؛ ژانرهای سیاسی و حماسی.
– از جمعی آواز خوانهای جوان؛ علاقمند که هستید؟
– رامین فضلی.
– پنجشیر؟
-پنجشیر؛ نام دیگر شهامت، شورش و آزادیست.
– چرا شعر را برای بیان حرفهای تان انتخاب کردید؟
– شعر یگانه عشق و همدردیست که درد من را حس نمود؛ به مفهوم واقعی من را درک کرد؛ برای گفتن نگفتهها، کنار من ایستاد؛ برای بیان حرف دل، زبان شعر زیباست.
– از کدام شاعران متاءثر هستید؟
– هرچند تازه بر جهان شعر پا گذاشته ام؛ ولی با آن هم از شعرای دیگر تاثیر نپذیرفته و آرزو دارم که سبک ویژهی خویش را داشته باشم.
– دنیای شاعرانه چگونه است؟
– دنیای عشق؛ مملو از درد و زخم.
– کتاب که دوست دارید و همواره با خود به هرجا می برید؟
– قرآنکریم
– رمان مورد علاقه تان؟
– بینوایان از ویکتور هوگو
– سنگردی گویی کردید؟
– نخیر؛ اما شیفتهی سنگردی و قرصک اصیل پنجشیر استم.
– پکول پوشیدن برای تان چه حسی میدهد؟
– حس سربلندی، افتخار و آزادی، به قول بنده:
گوشهاش ترجمهای آیت آزادی هاست
رمزها خفته به هر کنج کلاهِ کج ماست
– شعر تان برای ما؟
-چرا که نه:
آماده جنگ
در بر چو پلنگیم و در ابحُر چو نهنگیم
گرگیم و در این خاک زبون پارهٔ سنگیم
در طینت ما ترس و تملق نبوَد هیچ
زیرا همه پروردهٔ شیران و پلنگیم
از کس نهراسیم و اسارت نپذیریم
دلبستهٔ آزادی و آمادهٔ جنگیم
در برگهٔ خود با خط زرّین نگاشتیم
ما حافظ دیرینهٔ این«خطَّهٔ تنگیم»
مغرور و پُر آوازه و پُر هیبت و بی باک
ما سلسلهای رستم و آن مرد زرنگیم
قامت به فرازی و فرودش ننماییم
هم دشمن سرسخت همین لکَّهٔ ننگیم
نسلِ قلمیم از پی آن خنجر و شمشیر
ما مرد تفنگیم و تفنگیم و تفنگیم
کج کن “احدا” کُنج کلاهِ سر خود را
اینگونه به یادآور موهای قشنگیم