تاریخ افغانستان

مفهوم هویت تباری و خرد ورزی های پارسی زبانانه

نویسنده: دکتر محمد باختریان

مفهوم هویت و تبار:

در نخست مفاهیم را تعريف می کنیم تا بتوانیم به یک مفهوم مشترک از تبار زبانی برسیم و و آنگاه محوریت تبار زبانی در جنبش حق تعیین سرنوشت را تبيين کنیم. تبار به مجموعه‌ای از اجداد و نسل‌ها اطلاق می‌شود که افراد یا گروه‌ها به آن‌ها نسبت دارند. این واژه بیشتر در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی استفاده می‌شود تا نشان دهد که یک فرد یا گروه از نظر نژادی، قومی یا جغرافیایی به چه ریشه‌ها و اصل‌هایی تعلق دارد. به عبارت دیگر، تبار نشان‌دهنده تاریخچه خانوادگی و نسلی فرد است. با این تعریف از تبار، می خواهیم به مخاطب بفهمانیم که هدف ما از تبار ، نژاد نیست، بلکه مجوعه ای از اجداد و نسل های و تاریخ معنوی است، با این تعریف است که مفهوم جدید از تبار خلق کرده ایم.
تبار قومی به مجموعه‌ای از افراد اطلاق می‌شود که از نظر فرهنگی، زبانی، نژادی یا تاریخی با یکدیگر پیوند دارند و از نسل‌های مشترک برخاسته‌اند. این تبار معمولاً به ویژگی‌های خاصی مانند زبان، مذهب، آداب و رسوم، و تاریخ مشترک اشاره دارد که افراد آن را از دیگر گروه‌ها متمایز می‌سازد. در واقع، تبار قومی می‌تواند به هویت یک قوم یا گروه اشاره داشته باشد که ویژگی‌های فرهنگی و تاریخی مشابه دارند.
هدف ما از تبار قومی آنچه است که در افغانستان مشهور است، مانند تاجیک، اوزبیک ، هزاره و …
تبار جغرافیایی به ارتباط و تعلق افراد یا گروه‌ها به یک منطقه خاص جغرافیایی اشاره دارد. این نوع تبار بر اساس محل تولد یا سکونت افراد شکل می‌گیرد و می‌تواند شامل ویژگی‌های فرهنگی، زبانی، اقتصادی و تاریخی خاص آن منطقه باشد. به عبارت دیگر، افرادی که از یک نقطه جغرافیایی خاص می‌آیند، ممکن است به دلیل تأثیرات محیطی و تاریخی آن منطقه، ویژگی‌های مشابهی داشته باشند که آن‌ها را از سایر گروه‌ها متمایز می‌سازد.
هدف ما از تبار جغرافیایی همان تبار سمتی و محلی و ولایتی است که مردم در افغانستان با آن احساس تعلق می کنند. مانند شمالی وال، جنوبی وال، مشرقی وال یا تبار ولایتی مانند غوری ، پنجشیری ، كابلی ، بدخشانى و ….
مفهوم تبار زبان پارسی در جغرافیای افغانستان:
مفهوم تبار زبانی پارسی در افغانستان به ارتباط فرهنگی، اجتماعی و تاریخی افرادی اطلاق می‌شود که به زبان پارسی (فارسی دری) صحبت می‌کنند و این زبان به‌عنوان عامل هویت و پیوند میان آن‌ها عمل می‌کند. در این مفهوم، تأکید بر زبان به‌عنوان شاخص اصلی هویت، به‌جای تکیه بر ویژگی‌های قومی یا جغرافیایی، مطرح است. در افغانستان، زبان پارسی نه تنها به‌عنوان یک وسیله ارتباطی، بلکه به‌عنوان میراث فرهنگی مشترک میان گروه‌های مختلفی از مردم در مناطق گوناگون کشور شناخته می‌شود. جنبش حق تعیین سرنوشت پارسی زبانان، باطرح ایدئولوژی پارسیسم در برابر پشتونیسم، تبار پارسی زبانی را یک تبار سیاسی ایدئولوژیکی می داند که بتواند برای جدایی طلبی از افغانستان ، در خدمت تشکیل دولت مستقل پارسی زبانان قرار گیرد.

نکات اصلی در مورد تبار زبانی پارسی در افغانستان:
1. پیوستگی فرهنگی و تاریخی: زبان پارسی در افغانستان، که در واقع فارسی دری است، با تاریخ و فرهنگ غنی این کشور پیوند دارد. این زبان در طول قرون متمادی، به‌ویژه در دوران‌های مختلف حکومت‌های ایرانی و امپراتوری‌های بزرگ منطقه، در افغانستان به‌عنوان زبان علمی، ادبی و حکومتی استفاده می‌شده است. بنابراین، تبار زبانی پارسی می‌تواند نماد پیوند فرهنگی و تاریخی و سیاسی میان پارسی زبانان این کشور و دیگر کشورهای فارسی‌زبان مانند ایران و تاجیکستان باشد.

2. هویت زبانی و فرهنگی مشترک: به‌جای اینکه افراد بر اساس تبار قومی یا جغرافیایی خود مانند هزاره و تاجیک و… هویت‌سازی کلان کنند، می‌توانند به زبان پارسی به‌عنوان وجه مشترک فرهنگی و زبانی خود تاکید کنند. این امر می‌تواند موجب تقویت همبستگی میان مردم اقوام پارسی زباندمانند هزارگان و تاجیکان و ایمان ها و افشار ها و تاتار ها و عرب ها در افغانستان شود و از تنش‌های قومی که بر اساس تفاوت‌های نژادی و جغرافیایی میان آن ها به وجود می‌آید، جلوگیری کند. بدین وسیله قدرت وحدت و شوکت آنان افزایش یافته و می توانند پشتونیسم را در کنار همدیگر و با قوت به چالش بکشند.
3. گوناگونی جغرافیایی و قومی: افغانستان کشوری است با تنوع قومی و جغرافیایی فراوان. در این کشور گروه‌های قومی مختلفی همچون پشتون‌ها، تاجیک‌ها، هزاره‌ها، ازبک‌ها و دیگر اقوام زندگی می‌کنند که هرکدام هویت خاص خود را دارند. در چنین شرایطی، تکیه بر تبار زبانی پارسی می‌تواند راهی برای ایجاد اتحاد و کاهش اختلافات قومی به ویژه میان پارسی زبانان باشد، زیرا زبان فارسی دری به‌عنوان زبان مشترک در بسیاری از مناطق کشور میان اين اقوام صحبت می‌شود و بدون آن نمی توانند تاریخ و فرهنگ خود را بیان کنند.
4. نقش زبان در وحدت ملی پارسی زبانان: زبان پارسی در افغانستان نقشی مهم در ایجاد وحدت ملی پارسی زبانان دارد. در حالی که افغانستان دارای اقوام مختلف با زبان‌های گوناگون است، فارسی دری به‌عنوان زبان میانجی در بخش‌های مختلف کشور استفاده می‌شود و می‌تواند موجب برقراری ارتباط میان اقوام و مناطق مختلف شود. این نوع تبار زبانی می‌تواند بر پایه‌گذاری هویت ملی و انسجام اجتماعی میان پارسی زبانان کمک کند و زمینه را برای تشکیل یک دولت ملت پایه پارسی زبان شکل دهد.
5. توسعه زبان و ادبیات: تبار زبانی پارسی همچنین به گسترش و حفظ ادبیات فارسی در افغانستان کمک می‌کند. از آنجایی که این زبان در طول تاریخ آثار ادبی و علمی فراوانی تولید کرده است، تأکید بر آن می‌تواند به تقویت فرهنگ خواندن و نوشتن و همچنین حفظ میراث ادبی در میان نسل‌های جدید اقوام پارسی زبان کمک کند. بدین وسیله آینده نگری فرهنگی را برای تشکیل کشور مستقل پارسی زبان را در وجود آن ها نهادینه کند.
نتیجه اینکه مفهوم تبار زبانی پارسی در افغانستان به‌عنوان یک عنصر وحدت‌بخش سیاسی و فرهنگی می‌تواند از درگیری‌های قومی و نژادی میان پارسی زبانان جلوگیری کند و در عوض، پیوندهای فرهنگی و زبانی میان گروه‌های مختلف مردم اقوام پارسی زبان را تقویت کند. این رویکرد به‌جای تأکید بر تفاوت‌های قومی یا جغرافیایی، بر اشتراکات زبانی و فرهنگی تمرکز می‌کند و می‌تواند به توسعه همبستگی و انسجام اجتماعی در میان اقوام پارسی زبان در کشور کمک کند.

طرح تکیه بر تبار زبانی ، به جای تبار قومی و سمتی و محلی:
در این طرح که تأکید بر تبار زبانی پارسی‌زبانان در افغانستان می‌تواند فواید قابل توجهی داشته باشد. در اینجا به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:
فواید تبار زبانی پارسی :
1. تقویت هویت مشترک: تبار زبانی می‌تواند به‌عنوان یک عامل وحدت‌بخش میان پارسی‌زبانان در سراسر افغانستان عمل کند. این نوع هویت می‌تواند مرزهای قومی و جغرافیایی را درهم بشکند و موجب ایجاد احساس همبستگی و همکاری بیشتر میان افراد مختلف از مناطق مختلف شود.
2. مقاومت و پایداری فرهنگی و زبانی: با تأکید بر تبار زبانی، زبان پارسی به‌عنوان یک عامل فرهنگ‌ساز و هویت‌بخش تقویت می‌شود. این می‌تواند به حفظ و ترویج زبان فارسی در افغانستان کمک کند و از تضعیف آن جلوگیری کند و انگیزه بخش قوی در برابر ظلم تاریخی پشتون و پشتونیسم شود.
3. مبارزه با تبعیض‌های قومی و نژادی: بر اساس تبار زبانی، افرادی که زبان مشترکی دارند، می‌توانند از تبعیض‌های قومی یا نژادی جلوگیری کنند. این می‌تواند باعث تقویت مبارزان پارسی زبان عدالت خواه و کاهش تبعیض قومی و زبانی شود.
4. گسترش همبستگی فرهنگی: تأکید بر تبار زبانی می‌تواند به گسترش همبستگی فرهنگی میان پارسی‌زبانان افغانستان و دیگر کشورهای فارسی‌زبان مانند ایران و تاجیکستان منجر شود. این پیوند فرهنگی می‌تواند منافع مشترک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایجاد کند و پشت جبهه قوی سیاسی فراهم آورد.
اضرار تبار قومی و جغرافیایی میان پارسی زبانان:
1. افزایش تنش‌های قومی: تکیه بر تبار قومی می‌تواند منجر به تقویت تفکرات قوم‌گرایانه و درگیری‌های قومی میان پارسی زبانان شود. این امر ممکن است موجب ایجاد رقابت‌ها و تنش‌های بین گروه‌های مختلف قومی پارسی گردد، که در نهایت منجر به بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی شود. تجربه دهه افتاد یک درس خوب است.
2. محدودیت در هویت اجتماعی: تأکید بیش از حد بر تبار قومی یا جغرافیایی ممکن است باعث محدود شدن دیدگاه‌ها و تجربه‌ها میان پارسی زبانان شود. افراد ممکن است فقط خود را به عنوان عضوی از یک قوم یا منطقه خاص ببینند، در حالی که تنوع فرهنگی و قومی در درون تبار زبانی پارسی می‌تواند غنای اجتماعی و فرهنگی بیشتری به ارمغان بیاورد.
3. مقابله با وحدت ملی پارسی زبانان: تقسیم مردم پارسی زبان بر اساس تبار قومی و جغرافیایی کار سه صد ساله پشتونیسم است، ممکن است وحدت ملی پارسی زبانان را که باید تولید و تقویت شود، تضعیف کند و موجب اختلافات سیاسی و اجتماعی بیشتر میان آنان شود. در نتیجه، پارسی زبانان با چالش‌های فراوانی برای دستیابی به ثبات و توسعه و قدرت مقابله با پستوتیسم مواجه خواهد شد.

4. تضعیف زبان‌های پارسی بل لهجه ها: تمرکز بر تبار قومی و جغرافیایی اقوام پارسی زبان منجر به تعصب لهجه ای شده ، م موجب کم‌رنگ شدن هویت زبانی پارسی شده و تضعیف زبان ملی پارسی زبانان خواهد شد. در صورتی که هویت تباری پارسی تنها مورد تأکید ویژه قرار گیرد، لهجه ها نیز به رسمیت شناخته شده و غنای زبانی پارسی را باعث خواهد شد.
در نتیجه، تأکید بر تبار زبانی پارسی به جای تبار قومی و جغرافیایی میان اقوام پارسی زبان می‌تواند زمینه‌ساز یکپارچگی، توسعه فرهنگی و اجتماعی، و کاهش اختلافات قومی میان آنان شود . این رویکرد می‌تواند به ایجاد فضایی عادلانه‌تر و همبسته‌تر در در میان آن ها کمک کند، در نخست باعث شکل گیری هویت ملی پارسی زبانان شده و زمینه ساز دولت مات پایه پارسی زبان خواهد شد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا