هر جامعهای در ساختار اجتماعی خود، دارای گروههای مرجع است و آن گروهها کارکردهای اجتماعی_فرهنگی و قابلیتهایی دارند و از این جهت مورد پذیرش مردم قرار میگیرند. هرچند نامیدن همه گروههای مرجع زیر عنوان “سلبریتیها” کلی است، اما تلاش میشود با رویکرد انتقادی، جابجایی نقشها را در میان گروههای مرجع در نظام اجتماعی و فرهنگی افعانستان به بررسی بگیریم. بنابراین ما در این یادداشت به دنبال نفی هیچ گروهی نیستیم، بلکه با رویکرد اجتماعی، آسیبشناسی وضعیت فرهنگی و معرفتی را مراد داریم.
سلبریتیها یا به تعبیر کلاسیکتر ستارهها و سوپر استارها در در میان تمام گروهها وجود دارد. نقشی که امروزه سلبریتیها در فضای رسانهای و فرهنگی جهان ایفا میکنند، قبل از اینها صورتهای متفاوت دیگری داشته است. اما در جامعه افعانستان سلبریتیها وارداتی اند. سلبریتیها گروهی محسوب میشوند که در فضای انترنتی حضور قوی دارند و برای بخشی از نیروهای اجتماعی تولید معنی میکنند. اما مراد من از رفتارهای سلبریتیها در افعانستان به جای اینکه نیروی اجتماعی باشد، نوعی از آرایش است که رفتارهای اخلاقی و اجتماعی خاصی دارند و ذیل یک تیپ خاصی قابل فهم اند که تعدادی آن را آگاهانه و برخی نا آگاهانه و از روی تقلید و دنبالهروی نوع خاصی از رفتار را انجام میدهند. با اینحال سلبریتیها محصول دنيای مجازی اند و میتوانند صورتهای مثبت و منفی در فضای مجازی داشته باشند.
رسانههای اجتماعی سازنده سلبریتیها هستند. سلبریتیها با فالورها و مخاطبهایی که در فضای مجازی دارند، خوب میدانند که با مخاطبان خویش چه میکنند و با آنها بازی رسانهای انجام میدهند. اما نکته قابل توجه از حیث معرفتشناختی اجتماعی این است که بسترهای اجتماعی و فرهنگی که ایجاد کنندهای سلبریتیها اند، دارای چه شاخصها و خصوصیاتی است؟ پندار این است که سلبریتیها هنگامی در یک جامعه روی کار می آیند که نیروهای اجتماعی_فرهنگی و روشنفکری در آن وجود نداشته باشد و جامعهای که در فقدان نیروهای اجتماعی و نهادهای علمی و دانشگاهی به سر میبرد، سلبریتیها روی کار می آيند. برای یک جامعه، نیروهای علمی، مانند فیلسوفان، ادیبان، شاعران، سینماگران و هنرمندان اند که چارچوب تئوریک ایجاد میکنند و نظام ارزشی و معنایی جامعه را خلق میکنند و تولید معرفت می نمايند. اما به نظر میرسد که در افعانستان با فقدان این نيروها در حیات اجتماعی و زندگی عملی مواجه هستیم و شاید بتوان گفت که جامعهای ما در شرایط اکنون با بحرانها و انسدادهای فرهنگی و معرفتی مواجه است که در آن فرهنگ و معرفت با تعطیل و سانسور مواجه است. از این حیث زمینهای لازم برای شکلگیری و ظهور رفتارهای سلبریتی گونه فراهم شده است که دارای ویژگیهایی اند که در ادامه بدان پرداخته خواهد شد.
از ویژگیهای اساسی رفتارهای سلبریتیگونه، شکلگیری انسانهای ماهوارهای است. یعنی خالق انسانها و محیطی در شبکههای اجتماعی اند که محدود به شبکههای اجتماعی اند و هیچ تأثیری بر زندگی روزمره در حیات اجتماعی ندارند. این تیپ از انسانها روی همهی مسایل نظر دارند، بحث دارند و برای همه مسايل و رخدادهای اجتماعی و سیاسی راهحل هایی دارند. شاید نزدیکترین توصیف برای رفتارهای سلبریتیها در افعانستان، عدم فهم و فقدان چارچوب تئوریک در نسبت با مسایل و موضوعات باشد و از این حیث نسبتی معنیداری با حوزه عمومی ندارند. اکثراً مقطعی اند و هیجانی. گاهی امیدوار اند و گاهی نا امید و نخبگی در آنها دیده نمیشود. این تیپ از انسانها حرفها و مسایلی را مطرح میکنند و به جای اینکه معطوف به پدیدههای انضمامی و نیازهای حیاتی جامعه بیندیشند، مسایل حاشیهای را خلق میکنند و از این طریق غلیانات و احساسات تودهای را شکل میدهند. فضای نخبگان علمی و فرهنگی به حاشیه رفتهاند و نخبهکشی بوجود آمده است.
رابطهای اینها با هیچ امری مشخص نیست. البته رفتار سلبریتیگونه چیز ذاتی نیست، بلکه یک نوع اکت و ادا است. آرایش است و نوعی خاصی از استفاده از انترنت و لباس و مد و … اما در حوزه فرهنگی و معنایی وجود سلبریتیها نشان دهندهای سطح پایین و ابتذال فرهنگی است. به نظر میرسد در افغانستان ژست سلبریتیگونه در میان همگان ظهور کرده است و بسیاری از رفتارها و کنشهایاجتماعی_فرهنگی به جای اینکه معطوف به تولید معرفت و فرهنگ عالی باشد، به فرهنگ تودهای گرایش دارد. فرهنگ عالی را برای یک جامعه نخبگان و روشنفکران ایجاد میکنند و از این جهت همهگیر و همه سطوح فرهنگ را در بر میگیرد. اما رفتارها و اداهای سلبریتیگونه بیشتر وابسته به اقتضائات رسانهای است. در همچو فضایی حَکَم و قاضی وجود ندارد و مصداق ضربالمثل معروفی است که ” تو راضی و من راضی، گور پدر قاضی”. این اتفاقی است که در رفتارهای اجتماعی مردم افغانستان افتاده است. چون در منطق ارتباطات در فضای رسانهای و مجازی اصالت با مخاطب و گیرنده است تا فرستنده و خالق معنا. با اینحال فهم من این است که رفتارهای سلبریتیگونه در افغانستان نوعی از پوپولیسم سیاسی و در سطح فرهنگی ” فرمالیسم فرهنگی” یا “ظاهرگرایی فرهنگی” را به وجود آورده است. یعنی کنش و فعالیت فرهنگی محدود در شبکههای رسانهای باقی مانده است و از این حیث هیچگونه نسبت و رابطهای معنی داری در آگاهی عملی ندارد و به نظر میرسد این وضعیت در شرایط اکنون و آینده ما پر رونق میشود و گامی رو به جلو دارند.
با این ویژگیهای رفتاری و ژستهای سلبریتیگونه، هدف آنها پول و منفعت است و سودای شهرت دارند. سنخ تحلیل شان مزاجی است. چون محدود به شبکههای مجازی است، یعنی حرفهای دل بخواهی و منعندی است. از این رو تعدادی ها عادت کرده اند و خوب یاد گرفتهاند که چگونه با این فضا خود را هماهنگ کنند. هرچند رفتارهای سلبریتیها نوعی برساخت تکنولوژی و فناوری نیز است و اکثراً محصول جهان سرمایهداری محسوب میشوند اما دارای زمینههای اجتماعی و فرهنگی نیز هستند که از حیث معرفتشناختی قابل توجه است. سلبریتیهای رسانهای در افغانستان با توجه به فقر فرهنگی و مدنی، برای بسیاریها، تبدیل به گروه مرجع شدهاند و بخش از منطق و آگاهی عمومی را آنها تسخیر کردهاند و درستی و نادرستی و دستهبندی موضوعات را بدانها ارجاع داده میشود. این سنخ از انسانها و گروهها با شهرت و فالورهایی که دارند دغدغهای شان به جای اینکه تولید آگاهی و معرفت عقلانی باشد، خلق آرزو و امیال بیشتر است و آرزومندی و تقلید را گسترش میدهد.
با این موقعیت و شرایط فکر میکنم که ما در شرایط فعلی با فرسایش نیروهای اجتماعی_فرهنگی مواجه هستیم و نخبگان علمی و فرهنگی به جای اینکه در تولید و عرضه معرفت پیشگام باشند، تحث تاثیر شبکههای اجتماعی متوسل به رفتارهای سلبریتیگونه شده اند و فرهنگ تودهای را بار آورده است. نقش نخبگان در خوانش و بررسی تحولات روشن نیست و اساساً در جامعه و آگاهی عمومی حضور ندارند و به جای اینکه تولید کننده باشند، مصرفکنندگان ادبیات و فرهنگ سلبریتیها شده اند و نقش و جایگاه شان روشن نیست. این وضعیتی است که باید از آن عبور نماییم و هرکس جای خودش را بگیرد. جامعهای که رو به آینده داشته باشد، باید از سلبریتیهای تقلیدی عبور نماید. سلبریتیها چون عقبه ارزشی و معنایی ندارند، سطحی گرایی و ظاهرگرایی فرهنگی را موجب میشوند و این بحرانی است که متولیان فرهنگی و معرفتی ما گرفتار آن شده اند. سلبریتیها فقط بازیگری بلداند و با تحریک و تهییج احساسات و هیجانات کسب درآمد میکنند. رفتار سلبریتیگونه چون عقبه و مبنا ندارد، به خودبنیادی متوسل میشود و از این جهت ویرانگر و ابتذال خلق میکنند. سلبریتیها باید منعکس کنندهای ارزش های علمی و فرهنگی باشند و در تقویت معنی و معرفت جمعی تلاش کنند. در غیر اینصورت سرمایههای اجتماعی و فرهنگی با فرسایش بیشتر مواجه خواهند شد. با این بررسی تصور میکنم که ما در شرایط فعلی برای عبور از این وضعیت نیاز اساسی به توجه و تقویت سرمایه های فکری و فرهنگی خود داریم تا بتوانیم از فرمالیسم فرهنگی بگذریم و فرهنگ و معرفت عقلانی و صادق در حیات اجتماعی و فرهنگی ما جای خود را بیابد.