تحلیل و تبصره سیاسی

فارسی‌ستیزی، راهی به سوی ترکستان

ایمل مرزایی

 فارسی‌ستیزی، راهی به سوی ترکستان

زبان فارسی، زبان حماسه، مقاومت، آموزش، شعر و فرهنگ است. این زبان در افغانستان تنها یک ابزار ارتباطی نیست، بلکه نماد هویت تاریخی، فرهنگی و سیاسی مردمان فارسی‌زبان این سرزمین به‌شمار می‌رود. زبان فارسی، از دیرباز، نقش بنیادینی در نظام اداری، ادبیات، آموزش و فرهنگ کشور داشته و در شکل‌گیری هویت ملی و مقاومت مردمی سهم بسزایی ایفا کرده است.

نگاهی به تاریخچه زبان فارسی در افغانستان، ما را به قرون وسطی می‌برد؛ زبانی که قدمتی بیشتر از سایر زبان‌ها در این سرزمین دارد. فارسی، زبان دربار، دیوان، اسناد و مکاتبات رسمی حکومت‌های مختلف بوده است. در دوران تیموریان، صفویان و دیگر امیران گذشته، مکاتبات رسمی، اسناد حقوقی و متون فرهنگی به زبان فارسی تنظیم می‌شد. اکثر متون قانونی و تاریخی کشور نیز به همین زبان است، که نشان‌دهنده جایگاه رسمی و برتر آن در ساختار سیاسی و اداری افغانستان می‌باشد.

فارسی همچنین زبان تعلیم و تربیت بوده و هنوز هم ستون فقرات نظام آموزشی افغانستان را تشکیل می‌دهد. اما متأسفانه در سال‌های اخیر، طالبان تلاش کرده‌اند با این واقعیت تاریخی و فرهنگی مقابله کنند. آنان با اقدامات گوناگون کوشیده‌اند زبان فارسی را از نظام اداری و آموزشی حذف کرده، و زبان قوم خویش را به‌صورت انحصاری جایگزین سازند.

انتظار دیگری نیز از حکومت خودخوانده، تک‌قوم‌گرا و تعصب‌زده طالبان نمی‌رود. هرچند همه زبان‌های کشور دارای پیشینه و جایگاه خاص خود در میان اقوام مختلف هستند، اما حذف یا به حاشیه راندن زبان فارسی، تلاشی آشکار در راستای انحصارطلبی قومی و محروم‌سازی میلیون‌ها شهروند از ابزار دانش، فرهنگ و هویت است.

زبان فارسی، زبان مقاومت و روشنگری است. ادبیات این زبان همواره در برابر ظلم ایستاده و درخشان‌ترین صفحات تاریخ را با نام روشنفکران، شاعران، نویسندگان، و مبارزانی آزادی‌خواه چون احمد شاه مسعود نگاشته است. طالبان می‌دانند که این زبان، زبان قهرمانان مقاومت است؛ از همین‌رو با آن دشمنی می‌ورزند. گرچه نمی‌توان مبارزات قهرمان ملی کشور را تنها در چارچوب زبانی یا قومی محدود کرد، اما بدون تردید فارسی، زبان بیان آن مقاومت بوده است.

فارسی‌ستیزی طالبان ریشه در انگیزه‌های مختلفی دارد؛ از جمله تحکیم سلطه قومی، کنترل جریان دانش و اندیشه، و تضعیف بنیان‌های فرهنگی ملت. طالبان به‌عنوان دشمنان سرسخت علم و آگاهی، همواره در مسیر مخالفت با آموزش و پیشرفت گام برداشته‌اند، برخلاف آموزه‌های دین مقدس اسلام.

اما این سیاست‌ها، همچون سایر عملکردهای طالبان، نه تنها نتیجه‌ای نخواهد داشت، بلکه موجب گسترش شکاف‌های قومی و زبانی، تضعیف وحدت ملی، تهدید صلح و تخریب همزیستی مسالمت‌آمیز خواهد شد. تاریخ نشان داده است که سرکوب فرهنگ، دوام نخواهد یافت. همان‌گونه که در دوران قهرمان ملی، مردم با زبان‌ها و هویت‌های گوناگون برای مبارزه با استبداد متحد شدند، امروز نیز این بیدادگری، بذر اتحاد را خواهد کاشت.

طالبان هنوز ندانسته‌اند که حذف زبان فارسی، زبان فردوسی، مولانا، بوعلی‌سینا و جامی، تنها یک خیال خام است. این زبان، زبان فرهنگ، خرد، شعر و مقاومت است. حتی مستبدترین شاهان و حاکمان قوم‌گرا نیز نتوانستند جایگزینی برای آن بیابند و در نهایت ناچار به پذیرش آن به‌عنوان زبان رسمی و اداری شدند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا