در روزهای گذشته شماری از وزیران طالبان به پاکستان رفتند و ملاقاتهایی ترتیب دادند. به ظاهر، مهمترین آنها ملاقات سهجانبه با مقامهای چین و پاکستان بود. تحلیلگران گفتند که دو کشور یادشده میخواستند در این نشستها پیام جامعه جهانی را که در نشست اخیر دوحه مطرح شده بود، به گوش طالبان برسانند و اینکه اگر اصلاحاتی در رفتار طالبان نیاید، انزوای بینالمللی و مشکل به رسمیت شناختن برای مدتهای طولانی ادامه خواهد یافت، به اضافه عواقب احتمالی دیگری برای این گروه. شماری از تحلیلگران گفتند که هدف از این نشستها در اسلامآباد، اظهار نگرانی از فعالیتهای گروههای افراطی مانند طالبان پاکستان و جنبش ترکستان شرقی بوده است تا از طالبان تعهدی مبنی بر مقابله یا مهار این گروهها گرفته شود.
به نظر نمیرسد که رساندن پیام جامعه جهانی نیاز به چنین نشستی داشته باشد، زیرا افکار عمومی پیشاپیش از طریق رسانهها میدانستند که مطالبات از این گروه چیست و به ظاهر سخن تازه یا پنهانی وجود ندارد که برای ابلاغ آن نیاز به سفر وزیر خارجه این گروه باشد. مطالبات جامعه جهانی به چند مورد خلاصه میشود: برگشت زنان افغانستان به آموزش و کار، تشکیل حکومت فراگیر و منع فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان. مطالبات مردم افغانستان البته بیشتر از این موارد است و آن کنار رفتن یک گروه نظامی از قدرت، برگشت به رأی مردم بهعنوان پایه مشروعیت نظام سیاسی، حاکمیت قانون اساسی، محو تبعیض قومی و مذهبی، تفکیک قوا میان دستگاههای اساسی دولت، تمرکززدایی از ساختار قدرت، آزاد شدن فعالیت احزاب سیاسی و نهادهای مدنی، تضمین آزادی بیان، مراعات کنوانسیونهای بینالمللی بهویژه در زمینه حقوق بشر و حقوق شهروندی، جلوگیری از فساد گسترده مالی رهبران و فرماندهان طالبان، به اضافه آنچه در مطالبات جامعه جهانی آمده است. اما مطالبات پاکستان و چین چیز دیگری است و به ظاهر اظهار نگرانی از فعالیت طالبان پاکستان و گروه ترکستان شرقی و درخواست توقف فعالیتهای این دو گروه بخشی از مطالبات این دو کشور است. البته دولت پیشین افغانستان همین درخواست را از پاکستان و کشورهای منطقه داشت که به گروههای مسلح و افراطی در داخل خاک خود پناهگاه ندهند تا از آنجا بر ضد افغانستان فعالیت کنند و امروزه کشورهای منطقه در وضعیت معکوس قرار گرفته و به همان نگرانی گرفتار شدهاند.
اما آیا فعالیت طالبان پاکستان و گروه ترکستان شرقی واقعا نگرانی جدی این دو کشور را برانگیخته است؟ از دید استراتژیک، برای پاکستان، وجود گروههایی مانند طالبان و سایر سازمانهای افراطی امری راهبردی است و به هیچ قیمتی از آن دست نخواهد کشید. این گروهها هم در فشار بر هند، هم در چانهزنی با کشورهای منطقه و هم در باجگیری از کشورهای جهان بسیار سودآورند و از این رو از میان رفتن آنها به هیچ صورت مطلوب این کشور نیست. گروه ترکستان شرقی نیز در حدی از توانایی نیست که بتواند دردسری جدی برای دولت مقتدر چین باشد. این گروهها تنها در صورتی مایه نگرانیاند که از کنترل خارج شوند، نه تا زمانی که صرفا نقش ایذایی دارند. نگرانی اصلی پاکستان و چین از بابت توافق پشت پرده میان طالبان و امریکا است و هدف از نشست اسلامآباد نیز بررسی شاخصهایی است که به این دو کشور اطمینان بدهد که گروه طالبان به رغم دریافت پولهای هنگفت از امریکا، به متحد منطقهای آن کشور تبدیل نمیشود تا منافع این دو کشور را در کوتاهمدت یا درازمدت به خطر بیندازد. طالبان اما فعلا با همه بازی میکنند و در حال سبک و سنگین کردن هستند که بیشترین سود را از کجا میتوانند به چنگ آورند، از روسیه، ایران، چین و پاکستان یا از اروپا وایالات متحده امریکا.