شخصی را که قوی باشد، “شیر” مینامند؛
اگر مهربان باشد “انسان”؛
اگر دشمن را به تنهایی به مخمصه بیندازد ” با ذکاوت”؛
و اگر برای وطن خویش بجنگد “مقاومتگر” صدایش میزنند.
اما هرگاه تمامی این ویژگیها باهم در یکی جمع شوند، آن هارا را ” احمد شاه مسعود، با یحیی سنوار” مینامند!
*اوسطوره به نام یحیی سنوار*
گفتند که او در اعماق تونلها پنهان شده، و گفتند که در میان آوارگان مناطق انسانی مخفی شده است. سپس ادعا کردند که خود را با اسرای اسرائیلی محاصره کرده، و گفتند که جای او را میدانند ولی برای حفظ جان اسرا، قصد ترورش را ندارند. گفتند و گفتند و باز هم گفتند.
اکنون میگویند که او در صفوف اول نبرد به شهادت رسیده است، در حالی که لباس رزم بر تن داشته و اسلحه به دست، در کنار گروهی از مبارزان با قدرت میجنگیده.
او در نزدیکی تانکهای دشمن به شهادت رسید، در حالی که نبرد را از جلو هدایت میکرد و بسیاری از صحنههایی که از رفح دیدیم، حاصل طرحهای او بود. او در ساختمانی به شهادت رسید، نه در تونلی.
و در نهایت، اسرائیل حتی نمیدانست او در چند متری تانکهایشان است، و او در آن لحظه همراه هیچ اسیر اسرائیلی نبود.
فرماندهان در غزه در قلب میدان نبرد بودند، در پیشاپیش مبارزان و در خطرناکترین و شدیدترین مناطق زیر آتش.
و تاریخ گواهی خواهد داد که اگر این گزارشها درست باشند، او بهعنوان جنگجویی در میدان نبرد به شهادت رسید، و بزرگترین تکنولوژیها و بزرگترین ارتشهای دنیا نتوانستند او را ترور کنند. او با تصمیم خود به شهادت رسید، نه با تصمیم دشمن.
و چه شهادت زیبایی؛ رو به دشمن و نه در حال فرار…