تحلیل و تبصره سیاسی

سیاست خارجی روسیه نسبت به قدرت‌یابی دوباره طالبان و آینده روابط مسکو و کابل

نویسنده: عبدالله فروزان

قسمت چهارم و آخر
چشم داشت روسیه از طالبان

روسیه سعی می‌نمود تا از طریق مذاکرات دیپلماتیک اطمینان حاصل کند که طالبان اجازه نمیدهد از مرزهای شمالی افغانستان به عنوان پایگاه برای حمله به جمهوری‌های شوروی سابق استفاده شود. با وخیم شدن وضعیت افغانستان و احتمال قریب به واقعیت سقوط نظام جمهوری در این کشور روسیه به شدت نگران آغاز فعالیت افراط گرایان منطقه فرغانه آسیای مرکزی (ازبکستان-تاجیکستان-قرقیزستان) بود. افراط گرایی قومی-مذهبی و عدم فعالیت اقتصادی مستمر به لحاظ نبود زیرساخت‌های موثر همچنین دخالت قدرت‌های فرامنطقه ای برای امتیازگیری از رقبای قدرتمند یعنی چین -روسیه، توانست جمهوری خارج نزدیک روسیه مستقر در مرزهای شمالی افغانستان را به محل امن برای رشد و خیزش حرکت‌های جهادگرایانه افراط گرا در عین حال تغذیه کننده این گروه‌ها با مبانی قدرت مالی قدرت‌های فرامنطقه ای تبدیل سازد که به طور مشخص حضور حزب ترکستان اسلامی به عنوان مهمترین گروه شبه نظامی افراط گرا در منطقه را در گروه داعش شامات و شاخه خراسان شاهد بودیم که به طور جدی برای منطقه بحران آفرین بوده است. با این حال، روسیه در جریان مذاکرات صلح با طالبان علاقمند به تنش زدایی است و در این خصوص بارها میزبان طالبان و بازیگران اصلی صحنه افغانستان شامل: ایالات متحده امریکا، چین، پاکستان، هند، ایران و جمهوری‌های آسیای مرکزی بوده است. روسیه در دوران قدرت گیری مجدد طالبان تمایل دارد تا از فضای تنش زای ژئوپلیتیکی افغانستان فاصله گیرد و بر روی فضای ژئواکونومیکی این کشور سرمایه گذاری نماید. فضای ژئواکونومیکی افغانستان در ارتباط با موقعیت گذرگاهی از جهت مسیرهای تجاری نظیر طرح یک کمربند-جاده چین و کانون اتصال مخازن نفت و گاز بیضی استراتژیک انرژی به بازارهای مصرف در آسیای شمال شرقی-جنوب شرقی در نظر گرفته می‌شود که البته با عملیاتی شدن طرح صلح افغانستان، موقعیتی برای سرمایه گذاران خارجی در این کشور به وجود خواهد آمد، بدین ترتیب برای روسیه پایان دادن به تنش‌ها و رسیدن به صلح و ثبات در افغانستان اولویت اساسی خواهد بودتا از این طریق علاوه بر اجرای استراتژی اقتصادی-تجاری متکی بر ابزارهای ژئواکونومی، کنترل گروه‌های بنیادگرا در فضای پیرامونی اش را پیگیری کند. این موضوع به منزله کاهش تعارضات و بحران‌های منطقه ای خواهد بود چرا که ژئواکونومی بر خالف ژئوپلیتیک از ابزارهای نظامی و فشارهای امنیتی برای رسیدن به منافع استراتژیک استفاده نمی کند، از این رو بسترساز الگوی رفتاری متوازن با محیط امنیتی منطقه ای برای توسعه و گسترش مبادلات اقتصادی-تجاری خواهد بود. البته رقابت ژئوپلیتیکی هند و پاکستان در افغانستان به عنوان دشمنان تسخیرناپذیر یکدیگر همچنین مواضع خصمانه هند با چین می‌تواند معادلات صلح افغانستان را با موانع جدی روبه رو سازد و تداوم نظم امنیتی برنامه ریزی شده توسط روسیه را بی ثبات کند. به هر حال افغانستان به دلیل همجواری با پاکستان، چین و جمهوری‌های آسیای مرکزی صحنه بازی منحصر به فردی را برای ایجاد بحران درون سیستمی شکل می‌دهد و شاید بر همین اساس روسیه در طول دوران مذاکرات صلح با طالبان تنها در ظرفیت بسیار محدودی با هند همکاری کرده است. اگرچه هند انتظار داشت روسیه سیاست‌هایی را در افغانستان دنبال کند که به حساسیت‌های دهلی نو احترام بگذارد، اما به نظر می‌رسد مسکو رقابت ژئوپلیتیکی هند در فضای استراتژیک افغانستان را تنش آمیز به حساب آورد. آنچه مسلم بوده است، هیچ کشوری نمی تواند هنگام طراحی سیاست افغانستان بخصوص خط مشی‌های صلح و امنیت، پاکستان را نادیده بگیرد و از این رو پاکستان در اولویت نسبت به هند در استراتژی امنیتی کشورهای پیرامونی افغانستان قرار دارد. با این حال، روسیه در فضای ایجاد شده فعلی در نتیجه استقرار نیروی‌های طالبان در مرزهای شمالی افغانستان نگران است و نمی‌خواهد هیچ درگیری به جمهوری آسیای مرکزی سرایت کند، در این خصوص طالبان اطمینان داد که این گروه مرزهای کشورهای دیگر را در منطقه نقض نخواهد کرد. این در حالیست که طالبان بیش از دو سوم مرز بین افغانستان و تاجیکستان را کنترل می‌کنند. در این راستا روسیه اعلام آمادگی کرد تا پایگاه نظامی در تاجیکستان را در برابر نیروهای پیشروی طالبان در مرز جنوبی خود فعال کند. تاجیکستان میزبان بیش از ۶۰۰۰ نظامی روسی است که در پایگاه نظامی ۲۰۱ نیروی زمینی روسیه، که از معدود سایتهای نظامی روسیه در یک کشور خارجی است، مستقر شده اند. روسیه به خوبی به خطرات یک افغانستان پس از امریکا آگاه بود و می دانست که توانایی مدیریت آن را به تنهایی نخواهد داشت، از این رو روسیه برای پیشبرد رویکرد واحد توافقات با حضور کشورهای همسایه افغانستان،ترکیه و سازمان ملل تالش خواهد کرد. از نظر روسیه، افغانستان جزئی از عمق استراتژیک آسیای مرکزی و روسیه و به طور کل اوراسیای بزرگ است که باید به ثبات برسد، بدین ترتیب روسیه تمایل دارد بازیگر مهم در ژئوپلیتیک پیچیده افغانستان پس از اجرایی شدن توافق صلح باشد تا هم بتواند مانع توسعه منافع ژئوپلیتیکی غرب در منطقه آسیای مرکزی شود، و هم اینکه با سرمایه گذاری و نظارت بر ساخت کریدور اقتصادی-تجاری میان کشورهای آسیای مرکزی به سمت جنوب آسیا، مشخصا حاشیه اقیانوس هند که به باور کارشناسان شریان اقتصاد جهانی در آینده خواهد بود، موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خود را ارتقا بخشد. البته حضور مجدد طالبان در صحنه سیاسی افغانستان خصوصا استقرار در مرزهای شمالی این کشور در بُرهه ای که چین و روسیه در تلاش برای کاهش منازعات در فضای پیرامونی خود برای افزایش مراودات تجاری-انرژی هستند با توجه به سابقه تامین مالی طالبان از سوی بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس که جزو متحدان بسیار نزدیک ایالات متحده اند، پیام تلویحی برای روسیه است تا نسبت به تعهدات طالبان، روند ثبات و امنیت و در نهایت کاهش هژمون ایالات متحده در منطقه دچار تردید شود (کاظمی،۲۰۲۱).

آینده روابط مسکو و طالبان

در سال‌های منتهی به تسلط طالبان، روسیه یک رابطه تاکتیکی با طالبان با هدف دشمنی با آمریکا ایجاد کرد. روسیه اکنون تمایل بیشتری برای تعامل دیپلماتیک با طالبان دارد، اما طالبان را به دلیل نگرانی از سرازیر شدن قاچاق مواد مخدر و تروریسم به شمال به حوزه منافع روسیه در آسیای مرکزی به رسمیت نمی‌شناسد. در مورد پیامدهای احتمالی سیاست‌های طالبان، مسکو خط واقعی سیاست خارجی روسیه را دنبال میکند و از اظهار نظر در مورد وضعیت سیاسی داخلی یا وضعیت حقوق بشر در افغانستان خودداری می کند. مسکو در درجه اول به همکاری امنیتی در افغانستان و منطقه همسایه آسیای مرکزی محدود خواهد شد. در سطح جهانی، روسیه از ضعفی که غرب از زمان خروج از افغانستان تجربه کرده است، سود می‌برد. غربی‌ها باید این را در نظر بگیرند و نباید سیاست‌های روسیه را تنها در یک زمینه ژئوپلیتیک تفسیر کنند. مسکو نسبت به نقش افغانستان به عنوان پناهگاه و محل تمرین بالقوه تروریست‌ها که می‌توانند به روسیه یا آسیای مرکزی تبدیل شوند، محتاط است. روسیه همچنین از وضعیت افغانستان برای بازگشت خود به رقابت قدرت جهانی استفاده خواهد کرد. طالبان خواهان مشروعیت بین‌المللی هستند، اما مقدار کمی از آن از طریق حمایت روسیه به دست میآید، به‌ویژه که مسکو پول یا نیروی نظامی ندارد. تشخیص تأثیرات سیاسی درگیری روسیه و اوکراین بر افغانستان دشوارتر است. طالبان باید در مورد نزدیک شدن به روسیه، حتی در حمله روسیه به اوکراین ملاحظات جدی داشته باشند اهداف روسیه و ایالات متحده در افغانستان تا حد زیادی در یک راستا قرار دارند. علی‌رغم افزایش شدید تنش‌ها بین آمریکا و روسیه بر سر اوکراین، منافع مشترک افغانستان تا حد زیادی بدون تغییر باقی می‌ماند.

نتیجه گیری

سیاست خارجی روسیه نسبت به افغانستان و خصوصاٌ تاثیر آن بر قدرت یابی دوباره گروه طالبان در این کشور در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار گرفت و باتوجه به آنچه تبیین شد این مساله را تفهیم می‌سازد که روسیه در اوایل حضور نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان سیاست نسبتاٌ همکاری جویانه در مواردی شبیه مبارزه با کشت و زرع مواد مخدر در افغانستان داشته است، و سپس با توجه به عملکرد روسیه در موضوع اکراین و وضع شدن تحریم‌های ایالات‌متحده آمریکا بر روسیه موجب گردید تا رویکرد حداقلی همکاری جویانه روسیه با آمریکا و ناتو در افغانستان نیز خاتمه یابد و سیاست‌های روسیه نسبت به طالبان و حضور آمریکا و ناتو در افغانستان رنگ و بوی جدی تر و تندتری را به خود بگیرد. از سال ۱۹۸۹ به بعد سیاست روسیه در افغانستان شاهد تغییرات متعددی بوده است، در زمان اوج تنش میان مخالفان حکومت مرکزی افغانستان با گروه معارض و مخالف طالبان و حضور آمریکا و ناتو در افغانستان، سیاست مسکو سه هدف را در اولویت قرار داده بود: اول، ایجاد ثبات در افغانستان و حفظ نقش قوی روسیه در مذاکرات و همچنین از میان برداشتن پایگاه‌های نظامی امریکا و ناتو از خاک این کشور. دوم، استفاده از روند صلح افغانستان در رقابت فعلی خود با غرب. و سوم، مسکو مشارکت خود در روند صلح را به عنوان تأییدیه بازگشتش به رقابت‌های جهانی قدرتهای بزرگ میداند. مسکو از آنجا که فکر میکرد طالبان در سالهای آینده نقش بزرگتری در افغانستان خواهند داشت، به دنبال داشتن روابط خوب با دالان آینده قدرت افغانستان شد. سیاست تقابل مسکو با رقیبانش در افغانستان رفته رفته به جایی رسید که با ایجاد رابطه و ملاقات‌های پنهان و پیدا با گروه طالبان در واقع به کمک و دست گیری این گروه پرداخت و در این نوشتار بررسی که روسیه برای ضربه زدن به منافع آمریکا و ناتو در افغانستان حتی از داشتن روابط با طالبان انکار نکرد و آن را علنی ابراز نمود و در کل سیاست‌های همگرایانه روسیه با طالبان و فرش قرمز پهن نمودن برای رهبران این گروه در مسکو بدون شک که بر قدرت گیری دوباره گروه طالبان بر افغانستان تاثیر داشته است.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا