تحلیل و تبصره سیاسی

ذکر اسم ملاهیبت الله در خطبه های نماز جمعه

نویسنده: مولوی محب الله پریانی

در این هفته رسانه های خارجی اخباری را به نشر رساندند که در آن مراجع امارتی طالبان برای امامان و خطبای مساجد ولایت غزنی و بعضی از شهرهای دیگر دستور داده اند که از این به بعد اسم امیرالمومنین ملاهیبت الله رهبر گروه طالبان را در خطبه های نماز جمعه شان یاد کنند ،در غیر آن مجازات می شوند.قبل برین ملاعمر نیز در زمان تسلط خود بر کشور در ساحات زیر فرمانش چنین دستوری را داده بود و اسم او در مساجد تحت حاکمیت شان گرفته می شد واکنون که طالبان بعد از سپری شدن بیشتر از بیست سال دوباره حاکمیت را بدست آورده اند در پی تطبیق این فرمان اند.

دستور ملاعمر و ملاهیبت الله برای گرفتن نام شان در خطبه های نماز جمعه به تعبیر صوفیانه و رفتن در باب اخلاص دینی خلاف روح زندگی با خدا و منافی اخلاص در کار دینی است، پیامبر اسلام اخلاص در کار دینی را چنین تعریف کرده : ” خدا را چنان عبادت کن که گویا او را میبینی واگر تو او را نمی بینی، او ترا میبیند” اگر این دو ملا در هنگام صدور این فرمان فکر می کردند که در حضور بالمشاهده خدا قرار دارند، و در یک مجلس اند که هم خدا و هم ایشان طوری حضور دارند که با یکدیگر بالمشاهده هم صحبت اند، جرآت صدور چنین فرمانی را میداشتند؟ شکست نفسی و فروتنی را فرو گذاشته در پی شهرت طلبی می شدند؟ هرگز نه!

نامبرده خود را در سلسله امیران با شرف صدر اسلام چون حضرات عمر بن الخطاب، عثمان، علی و عمر بن عبدالعزیز جاهی داده و به آن میبالد اما فکر نمی کند که اگر کسی در زمان حضرات عمرین دستور میداد تا اسم امیر المومنین در خطبه نماز جمعه گرفته شود، آنها چه عکس العمل نشان میدادند؟ آیا اجازه چنین کاری را میدادند؟ به یقین که نخیر و آنها هرگز نمیخواستند اسم شان بیشتر از یک انسان معمولی درشهر گرفته شود، آنها بخاطر خدا زندگی می کردند تا برای خود، لازمه زندگی برای خدا بندگی و شکستگی است و آنکه برای خدا زندگی کند از کبر و غرور، ریا و سمعه دوری می جوید و تلاش می کند تا انسان معمولی باشد.

 اینگونه فرمان ها در حال غفلت و دوری از خدا صادر شده و آنگاه که غلبه نفس حاکم بوده، خود بینی و برتری جویی در فکر و ذهن شان موج میزده و بر ملتی غم دیده قدرت نمایی می کرده و میکند، کاری که وصف شیطان وفرعون است و خدا از آن شاکیست و فرعون را بخاطر آن فساد پیشه گفته و پیامبرانی برای رهنمودش فرستاد تا از خود بینی و تکبر دست بکشد و به خدا رجوع کند، ایمان بیاورد و بنده نیکو باشد.خطبه جمعه و عیدین به عنوان عبادت اراد می‌گردد,ذکرنام افراد مانند ملا عمریا ملاهبت الله و امثال انها درخطبه‌‌ای جمعه یا عید,در زمان خلافت راشده سابقه ندارد.اگراین عمل جایزو مفید می‌بود نام خلافای راشدین درخطبه‌های زمان انها ذکرمی‌شد.بنا بر این طالبان از این بی خبربوده هرچ خواستند به نام دین و مذهب حنفی انجام می دهند.

حضرت عمر بن خطاب فردی را که برای اولین بار او را به اسم (امیرالمومنین) یاد کرد، این سخن بر او ( حضرت عمر) چنان سخت و سنگین تمام شد که قریب بود از یخنش بگیرد، خود را کمتر از آن دید که به اسم امیرالمومنین یاد شود( در حالی که یکنفر از مسلمانان در آن زمان از زیر ساحه حاکمیت او خارج نبود و به معنی واقعی کلمه امیرالمومنین بود)  و خواست تا او را توبیخ و سرزنش کند که چرا وی را بیشتر از اندازه شخصیتش تعریف کرده، افراد اهل شورا مانع او شدند و حرف گوینده را سنجیده و کلمه امیر المومنین را بهترین لقب سیاسی برای یاد آوری خلیفه و حاکم شان دانسته و از حضرت عمر خواستند تا آن را پذیرفته و بگذارد تا به آن اسم ( امیرالمومنین ) یاد شود و حضرت به مشکل پذیرفت.

رجال دین امروزی که ادعای نمایندگی خدا در روی زمین را دارند وقتی دو نفر پیرو پیدا کردند بلا فاصله اسم خود را امیر المومنین می گذارند و تمام تلاش شان را برای مشهور شدن و جای دادن در فکر و ذهن مردم به خرچ میدهند، ولی اکثراً به هدف نمی رسند، یا مشهور نمی شوند یا بابدنامی مشهوریا بدنام می باشند، مانندفرعون و دیگر خود خواهان و بنده‌های خدا را خدا و خود بینان را خودشان مشهور می سازند.

نمایش بیشتر

سیمرغ

سیمرغ یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که با اشتراک جمع کثیری از اندیشمندان، فرهنگیان و نویسنده‌گان در حوزه تمدنی و فرهنگی فارسی_ پارسی تشکیل گردیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا