“کالین های” کتابی زیر عنوان “در آمد ی انتقادی بر تحلیل سیاسی” دارد. این کتاب به اصول کلی مکتب های مختلف سیاسی پرداخته است. و تفاوت هریکی را از دیگری نشان داده است. نویسنده این سطوردر این باب با الگوبرداری از کالین های سعی می دارد، تا خطوط اساسی تحلیل سیاسی را در افغانستان ترسیم بدارد ،با این قید که کار کالین های سیاست را در سطح جهان به بررسی و توصیف گرفته است، ولی در این جا سرزمین و کشور معینی بنام افغانستان/خراسان مراد است.
ویژگیهای تحلیل سیاسی در افغانستان ( بود/است)
هدف
– کسب قدرت و بهره برداری شخصی، در این صورت وقتی منافع شخصی و گروهی تامین گردد، هرگونه کنار آمدن و تقسیم قدرت ممکن است.
– توزیع قدرت به هم تباران و هم فکران.
مفروضههای اصلی
– منشا قدرت، زور است،
– این زور یا بوسیله ی نیروی قومی حاصل می گردد و یا بوسیله حمایت خارجی.
– پشتون ها معتقد اند ،زعامت حق قوم آن ها است.
– کثیری از سیاست مداران بدین باور اند، بدون پشتیبانی خارجی در افغانستان/خراسان کسب قدرت حاصل شده نمیتواند یا دست کم مستقر شده نمیتواند.
– منافع ملی هنوز شکل نگرفته، منافع قومی همان منافع ملی است.
– عمده ترین مساله، تامین امنیت و ثبات در کشور می باشد.
– قدرت رای و رضایت نیست، قدرت برتری نظامی است.
– سیاست داخلی از سیاست خارجی جداست.
موضوعهای اصلی
– برقراری امنیت فزیکی در کشور
– جذب مساعدت های بین المللی
– پیوستن به یکی از جناح های قدرت در سطح جهانی
– اغتشاشات و اعتراضات زادهی مداخلات بیرونی است
مفاهیم اصلی
1-امنیت فزیکی
2- معاش کارمندان دولتی
3- توجیه همدستی و هم پیمانی باخارجیها
موارد نادیده گرفته شده و محدودیتها
– عدم توجه به رضایت و قناعت مردم در امر دولتداری
– عدم توجه به انتقادها و تقاضاهای داخلی، بی اعتنایی به خواستهای مخالفان در چارچوب قوم و حزب و افراد.
– کم توجهی به فرهنگ و معتقدات مردم
– عدم توجه به ساختار متکثر قومی، زبانی و مذهبی
نتیجه
این دیدگاه سیاسی در افغانستان/خراسان جنگ، خونریزی، بدبینی، انحصار طلبی و ویرانگری به بار آورده است، بنابراین ایجاب می دارد، تا با دیدگاه جدیدی جاگزین گردد.
ویژگیهای تحلیل سیاسی در افغانستان/خراسان (باید باشد)
هدف
– ایجاد دولت ملی به منظور تامین امنیت و ثبات و اتحاد و همبستگی میان شهروندان آن.
– احراز جایگاه مناسب در سطح کشور های منطقه و جهان.
مفروضههای اصلی
– دولت ملک شخصی کسی نیست، به مردم تعلق دارد. بدین معنی، که قبضه کردن قدرت با زور فاقد اعتبار میباشد.
– مردم افغانستان/خراسان نه امتیازی دارند، و نه از کسی کمتر اند، اگر کمبودی در این کشور وجود داشته باشد، محاط بودن افغانستان/خراسان به خشکه است.
– افغانستان از رهگذر قومی و فرهنگی متکثر است، و این تنوع در ساختار دولت و سیاست گذاری آن رعایت گردد.
– دنباله روی از قدرت های خارجی به سود افغانستان/ خراسان نیست.
– استقلال یک مفهوم چند بعدی است، لذا استقلال با خود کفایی سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی بدست میآید.
– هیچ قومی بصورت ذاتی برتری ندارد، کثرت قومی دلالت به شایستگی آن نمیکند. مسوولین دولت را مردم با رای و رضایت شان بر میگزینند.
– سیاست داخلی و سیاست خارجی از یکدیگر اثرمی پذیرند
موضوعهای اصلی
1-امنیت و ثبات
2- اتحاد و همبستگی
3- عدم مشروعیت غلبه و زور
4- تعامل سیاست داخلی با سیاست خارجی 5- عدم دنباله روی از قدرت های بزرگ