حکمتیار و طالبان: شباهت ها و تفاوت ها
نویسنده: دکتر فضل من الله ممتاز، مخصوص برای سنگر
حکمتیار پل های عقبی داخلی وخارجی خود را مقطوع نموده، احتمالاً به زودی فرار را بر قرار ترجح خواهد داد
آقای حکمتیار یکی از جمله رهبران سیاسی کشور بوده است که بعد از تحولات، اجبارا و یا ارضاعا فرار نکرد و ظاهرا بلا قید وشرط حمایت خود را از امارت اسلامی اعلام نمود و از طریق خطبه های روز جمعه خود که شباهت به کنفرانس مطبوعاتی هفته وار داشت، پیام های سیاسی خود را ایراد و به آدرس طالب ومخالفین ارسال مینمود، گاهی از طالب حمایت میکرد و گاهی هم شکایت، در حالیکه از جانب طالب حمایت های بیدریغ شان هر گز تحویل گرفته نشد. از سوی دیگر، انتقاد ها و شکایت های شان به سرعت مورد توجه و حساسیت طالب قرار گرفته است. به عنوان مثال، خانه و دفتر اقای حکمتیار مورد محاصره مقامات امارت قرار گرفت، طالبان منازل و اماکن مربوط به اقارب ومقربین حکمتیار را مکررا مورد تلاشی قرار دادند، قرار شنیدگی برخی اوقات مانع سفر حکمتیار به خارج شدند، پوهنتون مربوط به حکمتیار را مسدود نمودند، برق دفتر حکمتیار در مدت هشت ماه و بیشتر از انرا قطع کردند، امکانات دولتی را کلا بالای حکمتیار بند کردند، عده ای از اعضای حزب اسلامی را در بعضی از ولایات زندانی نمودند، برگزاری محافل فرهنگی وسیاسی شانرا ممنوع قرار دادند، واخیرا حکمتیار را از امامت وخطابت نماز جمعه در مسجد دفترش، به عنوان آخرین میخ بر تابوت فعالیت های سیاسی، فرهنگی و دعوتی اش، مانع شدند.
طبعا چند اعتقاد و تصور خاطئآنه به اقای حکمتیار اطمئنان بخشیده بود تا بالای طالب اعتماد بی درنگ خود را اعلام و به شیوه خیلی افراطی و عاشقانه از حکومت طالب حمایت نماید:
ا – اینکه در مقابل اشغال امریکا باهم هدف مشترک داشتند، اگر چه در آخر وقت با امریکا و حکومت دست نشانده آن تحت پوشش استخباراتی وارد صلح نافرجام گردید.
۲ – جمعیت اسلامی و دیگر احزاب سیاسی بزعم حکمتیار دشمن مشترک طالب وحزب بودند که اکنون از صحنه نظامی سیاسی منزوی شده اند و حکمتیار آنرا برای خود یک موفقیت بزرگ محسوب میکرد.
۳ – حکمتیار و طالب هر دو در طول مبارزات سیاسی شان شعار تطبیق عدالت عمری را در چهار چوب نظام خالص اسلامی سر داده اند.
۴ – حکمتیار و طالب هر دو حد اقل به داشتن روابط نزدیک و تنگاتنگ با پاکستانی ها متهم اند.
اختلافات حکمتیار و طالب
۱ – از نقطه نظر فکری و اعتقادی طالب وحکمتیار شاگرد دو مکتب و مدرسه فکری متفاوت اند. بناءا قراأت و تعریف این دو از نظام اسلامی با هم در تضاد قرار دارد.
٢ – طالب بیشتر رابطه نزدیک به جمعیت العلمای پاکستان برهبری مولوی فضل الرحمن داشته که مؤسس آن مفتی محمود بود و حکمتیار با جماعت اسلامی پاکستان خیلی نزدیک که مؤسس آن مولانا مودودی بود، و این دو در طول تاریخ پاکستان با هم در مخالفت شدید به سر برده اند.
۳ – اولین جنگ های طالب در برابر مقاومت و مخالفت نیروهای حزب اسلامی در قندهار آغاز شده است که باعث حد اقل کشته شدن صد ها تن از نیرو های دو طرف گردید.
۴ – حکمتیار بعد از پنچ سال جنگ با استاد ربانی و مسعود در آخرین روز ها، با هم دیگر، علیه حرکت طالبان ائتلاف نمودند.
۵ – علاوتا، با وجود هدف مشترک، در اثنای وجود قوت های ناتو درگیری های خونین و شدید در میان جبهات طالب و حکمتیار صورت گرفته است که اکثرا منجر به خلع سلاح گروپ های حزب اسلامی گردید.
۶ – اخیرا آقای حکمتیار حین ورود شان در ننگرهار، لغمان وکابل حملات مطبوعاتی شدید را علیه طالب آغاز نمود که هیچ وقت فراموش رهبران طالب نخواهد شد.
۷ – طالب فعلا در افغانستان قدرت و ابتکار عمل را در دست دارد و غرب مایل به بر قراری روابط به مجرد اندک تغییر در پالیسی های طالبان است، در حالیکه حکمتیار فعلا به حیث یک مهره سوخته به شمار می رود.
بنابر این تفاوتها و افتراقات فکری، سیاسی، عملی و پوتنسیلی حکمتیار با طالب بیشتر از مشترکات آنان است، با وصف آنکه به اعتقاد برخی از مغفلین دشمن اصلی جمعیت وشورای نظار است چون رقیب تاریخی و دیرینه حکمتیار محسوب میشوند، غافل از آنکه درد شلاق طالب کمتر از درد ضربات وارده از سوی جمعیت نیست.
در نتیجه باید گفت که حکمتیار در تنگنای شدید سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است وهمه پل های عقبی داخلی وخارجی خود را مقطوع نموده، نه هوای جنوب مطابق حال شان است و نه شمال. به نظر بنده اگر شرم زمانه، حرص و آز به جایدادش در دارالامان و محدودیت های وضع شده از سوی امارت مانع سفر نگردد، به زودی فرار را بر قرار ترجح خواهد داد.